میزان کم مشارکت و تفاوت آن با همه نظرسنجیها باعث تعجب فراوان شده است و حتی عدهای گفتهاند دیگر جامعه ایران را نمیتوان با نظرسنجی شناخت.
من در ادامه چند نکته را گذرا مطرح میکنم که به نظرم میتواند این اختلاف در مشارکت با نظرسنجیها را تبيین کند:
اول- این بار چیزی که متغیر تعیینکنندهای بود نوع عملکرد مرددها بود. دو دسته مردد داشتیم؛ کسانی که گفته بودند شرکت میکنند اما درباره نامزدها به نتیجه نرسیده بودند و دسته دوم مرددهایی که گفته بودند به احتمال زياد در انتخابات شرکت میکنند. ما در دو دوره با چنین وضعیتی مواجه بودیم. سال 92 که این مرددها تصمیم به رای دادن به روحانی گرفتند. سال 1400 که این مرددها به علت همزمانی با انتخابات شوراها در انتخابات شرکت کردند و بسیاری از آنها سفید رای دادند؛ اما این بار که دیگر انگیزهای مثل شوراها نبود، این مرددها که تا پایان نیز جذب هیچ یک از نامزدها نشدند، ترجیح دادند که اصلا رای ندهند.
دوم- اینجاست که نقش کمپین تحریمی خود را نشان میدهد. کمپینی که دو گروه در آن دمیدند، هم تحریمیها و هم بخشی از طرفداران و سازمانهای طرفدار یکی از کاندیداهای اصولگرا (که آخرین حرکتش نیز ارسال پیامک چند ده میلیونی در عصر انتخابات با این مضمون بود که هر رای شما رای به نظام است و میدانیم مقابله با این حرف مهمترین کار کمپین تحریمیهاست).
در واقع، نتیجه چنین شد که هر دو گروهِ مرددها ترجیح دادند که رای ندهند.
نکته سوم- درباره رای قالیباف و رای بالاتر از انتظارِ جلیلی. قبلتر هم با بررسی انتخاباتهای قبلی نشان داده بودم که حدود 24درصد واجدان (بسته به انتخابات چند درصد بالاتر یا پایینتر) شرایط هم در انتخابات شرکت میکنند و هم به اصولگراها رای میدهند تا روز قبل از انتخابات این رای تقریبا به صورت مساوی بین آقای جلیلی و قالیباف تقسیم شده بود و البته جلیلی کمی جلوتر بود. جلیلی رای انتهای طیف را داشت که سیاسیتر و ایدئولوژیکتر هستند و قالیباف رای نیمه نزدیکتر به توده را. به نظرم روز آخر بدنه سیاسیتر اصولگرایی وقتی دید که این دو نفر با هم به توافق نمیرسند، خودشان تحت تاثیر کمپین قویترِ جلیلی، به سمت جلیلی رفتند. مخصوصا که در روز آخر این مساله بسیار از سوی طرفداران جلیلی تبلیغ شد که رای را هدر ندهیم تا شاید جلیلی دور اول رای بیاورد.
ابتدا مروری بر درصد مشارکت و آرای افراد که از سوی وزارت کشور اعلام شده است:
مشارکت 40درصد
پزشکیان 42.6
جلیلی 38.8
قالیباف 13.8
(جمع قالیباف و جلیلی 52.5 که مساوی 21درصد واجدان شرایط است).
با این سه مقدمه سه نظرسنجی را نیز بررسی میکنيم:
نظرسنجی شناخت میزان مشارکت را 54درصد تخمین زده بود.
از این میان، 25درصد افراد یا در انتخاب نامزد مردد بودند یا آنکه سکوت کرده بودند.
اگر این 25درصد را از میزان مشارکت کم کنیم؛ میزان مشارکت میشود 40درصد.
و حالا با حذف مرددها و بیپاسخها اگر درصد رای را دوباره بسنجیم، چنین میشود:
پزشکیان 42
جلیلی 26
قالیباف 25
(که باز هم مجموع رای جلیلی و قالیباف میشود 53درصد؛ با اضافه کردن بخشی از رای انصرافیها)
در نظرسنجی ایسپا 46درصد گفته بودند که قطعا رای میدهند و حدود 8درصد هم مردد در شرکت بودند.
از آن 46درصد، 11درصد یا مردد بودند درباره نامزد یا بیپاسخ بودند.
که اگر این نسبت را کم کنیم میزان مشارکت در ایسپا نیز میشود 40درصد.
استاسیس گفته بود مشارکت 51درصد است.
اینجا هم ما 20درصد مردد داریم، اگر این تعداد را کم کنیم، مشارکت میشود 40درصد.
حال اگر رایها را تطبیق بدهیم، میشود:
پزشکیان 40درصد (و اگر یك سهمی از انصرافها برده باشد تقریبا همین رای)
جلیلی 28
و قالیباف 21
که اگر رای انصرافیها را هم اضافه کنیم، میشود بیش از 50درصد که مجموع رای جلیلی و قالیباف در دور اول بود .
از این رو، به نظر میرسد دستکم سه نظرسنجیای که در این نوشته به آنها اشاره شد، در تخمین میزان آراي افراد به نتیجهای قابل قبول دست یافته بودند؛ اما آنچه باعث شد که به ناگاه تمام این نظرسنجیها ناروا به نظر برسند پدیدهای جدید بود و آن انصراف آرای مردد از شرکت در انتخابات. چنانکه بالاتر نشان داده شد، اگر این عامل را درنظر بگیریم، مساله مطرحشده درباره نظرسنجیهای این دوره از انتخاب تبیین و پاسخی مناسب مییابد.