محمود نورائی
جمعه شب 15 تیر ماه همزمانی برگزاری دور دوم چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با برگزاری بیستمین حراج تهران را میتوان به فال نیک گرفت. حالا که دولتی جدید آمده و فرد جدیدی در راس قوه مجریه قرار گرفته که قصد دارد براساس چشمانداز برنامه هفتم توسعه گام بردارد، میتوان کمی از اقتصاد هنر و نقش بخش خصوصی در ایجاد بستر برای سرمایهگذاری در صنایع خلاق سخن گفت.
گفتمانی جدید اما جدی
حراج تهران به عنوان یک بنگاه اقتصادی هنر در بخش خصوصی، طی 12 سال و برگزاری 20 دوره، توانسته دستاوردهای مختلفی برای هنر ایران به ارمغان آورد. این دستاوردها معادلات هنری و اقتصادی را به نفع هنر ایران تغییر دادند و معانی جدیدی را وارد گفتمانهای هنری و اقتصادی کشور کردند. اگرچه هنر در کشور ما تاریخی همعرض با تاریخ ایران دارد، اما گفتمانهای اقتصادی آن سالها در هنر کشور جایگاهی نداشت و همواره نگاه سنتی به هنر (هنر امری والا و به دور از مبانی مالی است) در جریان بوده است؛ اما این حراج آثار هنری طی بیست دوره برگزاری حراج تهران، توانست نگاه به هنر را به عنوان یک کالای سرمایهای در ایران رواج دهد و این جایگاه هنر را در کشور تبیین کند. همین نگاه موجب شده تا در یک دهه اخیر با افزایش گالریها در بخش خصوصی، حرفهای شدن گالریداری و رویکردبخشی به حمایت از هنرمندان، ظهور مجموعهداران هنری و جذب سرمایههای سرگردان به سوی هنر را رقم بزند و به صورت جدی توجه به نقش اقتصادی صنایع خلاق را به عنوان مبحثی برای مطالعه پیش روی سیاستگذاران قرار دهد.
اقتصاد هنر در ایران و کمتوجهی به کالاهای سرمایهای
اما برای درک بهتر این موضوع باید وضعیت اقتصادی ایران و رویکردهای اقتصادی در هنر را بررسی کنیم تا بتوان پاسخهای بهتری از نقش حراج تهران در بستر اقتصادی داشته باشیم. در تمام دنیا کالای سرمایهای تا قرن 17 میلادی زمین و فلزهای گرانبها همچون طلا بودند اما ظهور طبقه متوسط، اوراق بهادار و سپس آثار هنری را هم به عنوان سرمایه وارد گفتمان اقتصادی کرد که این نگاه تا همین امروز نیز جریان دارد، اما این موضوع در ایران به شکل دیگری طی مسیر کرد تا پیش از ملی شدن صنعت نفت یعنی تا 70 سال پیش، کالای سرمایهای در ایران، زمین و فلزهای گرانبها بود. پس از ملی شدن صنعت نفت که اقتصاد ایران را متکی به این سرمایه کرد، اقتصاد دولتی شکل گرفت و همه مبانی اقتصادی از این دریچه وصول و جریان یافتند. اگر نفت رشد در بازارهای جهانی را تجربه میکرد به همان میزان رشد اقتصادی را در جامعه شاهد بودیم و اگر افول قیمت پیدا میکرد به همین میزان مشکلات اقتصادی را تجربه کردهایم. اقتصاد دولتی متکی بر نفت در ایران، معنای کالاهای سرمایهای را که در همه دنیا پذیرفته شده و مورد وثوق هستند در ایران به کلی دگرگون کرد. در هفت دهه اخیر شاهد هستیم که حتی برخی از کالاهای مصرفی که اساسا نمیتوانند مبنای سرمایه باشند امروز به کالای سرمایهای در کشور بدل کرده که نمونه واضح آن خودرو است که امروزه به کالای سرمایهای و انباشت سرمایه در ایران بدل شده است.
هنر؛ کمریسکترین کالای سرمایهای
اما فروش 190 میلیارد و 476 میلیون تومانی بیستمین حراج تهران که بیشتر متکی بر هنرمندان معاصر ایران بود که طیف وسیعی از هنرمندان پیشکسوت، میانسال و جوانان را شامل میشد، نشان داد که سرمایهگذاری در هنر، طی 12 سال اخیر یکی از مطمئنترین و کمریسکترین بازارهای سرمایهای در کشور بوده است؛ آنهم در روزگاری که بسیاری از سرمایهگذاریها نمیتوانند مطمئن باشند و برخی از سرمایهگذاریهای پرسود، به اقتصاد کشور و جامعه لطمه میزنند؛ اما مارکت هنر، بازاری فعال و در عین حال مطمئن و همراستا با سود مشروع دارد.
حراج تهران طی بیست دوره از عمر خود گام به گام روند رشد سرمایهگذاری در هنر را پیش روی علاقهمندان قرار داده و حالا در قلهای ایستاده که میتواند یادآوری کند که میشود از هنر هم از دیدگاه زیباشناسی و هم تجاری لذت برد.
قدرتنمایی هنر را چگونه میتوان ندید؟
اما بهراستی مارکت هنر چیست و چرا هنوز به اقتصاد هنر با دیده تردید در کشور نگریسته میشود؟ برای پاسخ این سوال باید کمی زاویه دید را به بازارهای جهانی، ایجاد بازارهای سرمایهای کمخطر و شرایط کنترل پول در جوامع مختلف معطوف کنیم.
سرمایهگذاری در هنر، سابقهای بیش از 260 سال در جهان دارد، یعنی هنر و آثار هنری نزدیک به 3 قرن است که به عنوان کالایی سرمایهای حفظ و نگهداری میشوند و علاوه بر کارکردهای هنری و حتی تاریخی؛ بر شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوامع تاثیرگذار هستند. نمونهای بر این مدعا میتواند تلاش کشورهای مختلف در تاسیس موزههای هنری باشد که در گفتمانهای اجتماعی و اقتصادی این کشورها، همچون گردشگری و تبعات مثبت ناشی از چنین اقتصاد پویایی، نقش دارند و شرایط و رفاه اجتماعی را برای آنها پدیدار میکنند.
از سویی دیگر همواره در جوامع میزان قابلتوجهی سرمایه تولید میشود که سیاستگذاران مالی کشورهای مختلف تلاش میکنند زمینهای ایجاد شود که این سرمایهها با سودهای مشخص و کمخطر در جامعه گردش کنند. گردش چنین اقتصادی از بحرانهایی که سرمایهها میتوانند به اقتصاد کلی یک کشور برساند، جلوگیری میکند و حتی باعث میشوند بسیاری از مشاغل ایجاد و از بحرانهای اجتماعی کاسته شود. هنر در کنار بسیاری از فعالیتهای کلکسیونری، چنین کارکردی دارد و امروزه شاهد هستیم بسیاری از اقتصادها مبتنی بر چنین سرمایهسازی هستند. اینکه بسیاری از محیطهای دانشگاهی و فعالیتهای پژوهشی بر آثار هنری برای ایجاد جذابیت در هنر صورت میگیرد تا موزهها و مارکت هنر پررونق شوند یا معنابخشی به مکانهایی همچون، محل زندگی هنرمندان سرشناس برای بسترسازی گردشگری صورت میگیرد، در همین راستا قرار میگیرند.
کنترل پول و کاهش تورم با آثار هنری
اما مهمترین بخش از سرمایهگذاری در هنر، به شرایط کنترل پول در جامعه اختصاص دارد، یعنی جایی که سیاستگذاران جوامع تلاش میکنند تا با کنترل پول و جلوگیری از ورود سرمایههای تولید شده به عرصه کالاهای تورمی، میزان رشد تورم را در جوامع کنترل کند. بدیعی است که وقتی سرمایهای از یک فعالیت اقتصادی برای فردی به دست میآید، این فرد تلاش میکند تا حفظ سرمایه و بازتولید سرمایه کند. این مساله میتواند ریسک برای اقتصاد یک کشور باشد، زیرا این فرد توانایی آن را دارد که پول خود را در کالاهایی سرمایهگذاری کند که میتواند تورم در جامعه ایجاد کند. بر همین اساس سیاستگذاران تلاش دارند با حمایت از اقتصادهای کمخطر مثل سرمایهگذاری در هنر، شرایطی را فراهم کنند که تورم در جامعه را کنترل کنند. حال با این توضیح میتوان به خوبی دریافت -برخلاف نگاه غلطی که به اقتصاد هنر در ایران میشود و قله آن حراج تهران است- این رویداد تجاری هنر چه کارکردهای مثبتی در جامعه ایرانی دارد و میتواند آزمونی برای دولتی باشد که نگاه کارشناسی را برای حل مشکلات اقتصادی کشور موردتوجه قرار داده است.