• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5822 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۹ مرداد

به مناسبت بازنشر زوال انديشه سياسي در ايران

انحطاط سياست در فكر سنت

محسن آزموده

چند روز پيش كه خانم شعباني از نشر مينوي خرد چاپ چهارم كتاب زوال انديشه سياسي در ايران نوشته زنده‌ياد دكتر سيد جواد طباطبايي را براي معرفي به روزنامه فرستاد، احساسات متفاوتي در ذهن و جانم برانگيخته شد. پيش از هر چيز دچار نوعي نوستالژي و ياد ايام شدم و در نتيجه غمگين و اندوهگين. اول به خاطر آنكه حدود دو سال است كه دكتر طباطبايي روي در نقاب خاك كشيده و جايش در ميان مباحث فكري و انديشه‌اي ايران سخت خالي است. ديگر به اين علت كه اين كتاب، اولين اثري بود كه در جواني از دكتر طباطبايي خواندم، بيش از بيست سال پيش. آن زمان دانشجوي سال‌هاي پاياني رشته مهندسي بودم، به فلسفه غرب سخت علاقه‌مند بودم و آن را دنبال مي‌كردم و از سال‌ها پيشتر يعني از دوران نوجواني فلسفه و حكمت اسلامي را ابتدا با آثار شهيد مطهري و سپس با نوشته‌هاي علامه طباطبايي و محمدتقي مصباح‌يزدي خوانده بودم. دوست داشتم تحصيلاتم را در رشته فلسفه غرب ادامه بدهم، چون فكر مي‌كردم فلسفه و حكمت موسوم به اسلامي، چندان كاري به زندگي و زيست روزمره‌ام ندارد و زياده از حد در عالم هورقليا و جابلقا و جابلسا سير مي‌كند و ربطي به اينجا و اكنون من و ما ندارد. 

با دكتر طباطبايي از طريق مطبوعات اصلاح‌طلب آشنا شدم. آن زمان تازه كتاب «مشروطه ايراني» ماشاء‌الله آجوداني به فارسي منتشر شده بود و پشت جلد آن چند خط ستايش‌برانگيز درباره اين كتاب از جواد طباطبايي آمده بود، اگرچه بعدا گويا خود دكتر طباطبايي اين تعريف را پس گرفت. به هر حال او پس از سال‌ها به ايران برگشته بود و نشريات اصلاح‌طلب سراغ اين استاد پيشين علوم سياسي دانشگاه تهران مي‌رفتند و با او گفت‌وگو مي‌كردند. قرار بود كتاب‌هاي تازه‌اي از او به فارسي منتشر شود، مثل ديباچه‌اي بر نظريه انحطاط. اما من قبل از آن كتاب مذكور در بالا را از كتابخانه دانشگاه گرفتم و خواندم. 
 عنوان بسيار جذاب و تامل‌برانگيز بود، زوال انديشه سياسي در ايران. با مفهوم زوال و بعدا انحطاط در انديشه ايراني نخست در آثار دكتر طباطبايي آشنا شدم. وجه جذاب ديگر كتاب آن بود كه ميان دو حوزه مورد علاقه‌ام، يعني حكمت اسلامي و فلسفه غربي پل مي‌زد و ربط و نسبت آنها يا شايد بتوان گفت عدم ربط و نسبت آنها با يكديگر را به خوبي نشان مي‌داد. كتابي كه من داشتم، ويرايش نخست بود و برخلاف نسخه كنوني كه ديباچه‌اي 20 صفحه‌اي دارد، تنها پيشگفتاري دو صفحه‌اي داشت و مستقيم وارد بخش نخست يعني سياست در انديشه يوناني مي‌شد. دكتر طباطبايي در سه فصل اين كتاب شرحي تازه و غني از انديشه سياسي يوناني و متفكراني چون افلاطون و ارسطو ارايه مي‌كرد كه تا آن زمان به آن شكل براي بيشتر فارسي‌زبانان ناشناخته بود. او سپس در بخش دوم بسط فلسفه سياسي در دوره اسلامي را پي مي‌گرفت و به توضيح و تفسير آراي متفكراني چون فارابي موسس فلسفه سياسي در ايران، مسكويه رازي، ابوالحسن عامري و ابوعلي سينا مي‌پرداخت. بخش سوم كتاب هم نام با عنوان كتاب، زوال انديشه سياسي در ايران را در انديشه‌هاي متفكراني مثل خواجه نصيرالدين طوسي، قطب‌الدين شيرازي، جلال‌الدين دواني و صدرالدين شيرازي نشان مي‌داد. 
من از مطالعه اين بخش‌هاي كتاب شگفت‌زده مي‌شدم، زيرا به عنوان پيگير مباحث فلسفه اسلامي هيچ‌گاه سويه‌هاي سياسي و اجتماعي انديشه‌هاي متفكراني چون ابن‌سينا، خواجه نصير و ملاصدرا را نديده بودم. در واقع دكتر طباطبايي در آن كتاب، ضمن روشن كردن دقيق مفهوم انديشه سياسي، وجه يا وجوه سياسي فلسفه و حكمت موسوم به اسلامي را نشان مي‌داد كه اين به‌زعم نگارنده يكي از مهم‌ترين و اثرگذارترين و ارزشمندترين كارهاي او در كارنامه پربارش بود. چاپ‌هاي ابتدايي كتاب با بحثي مختصر تحت عنوان تاملي در برخي نتايج به پايان مي‌رسيد، اما نسخه كنوني شامل فصل دوازدهم با عنوان «فيلسوفان ايراني و فهم اغراض حكمت عملي» و فصل سيزدهم با عنوان «بحثي درباره انديشه سياسي» و خاتمه است. اين بخش‌ها جديد و حاصل تاملات و تحقيقات بعدي دكتر طباطبايي است. يكي از جذاب‌ترين و الهام‌برانگيزترين اين مباحث، نشان دادن سويه‌هاي سياسي ادبيات و به ويژه شعر فارسي است. دكتر طباطبايي در اين بخش به اشارات سياسي شاعران متفكري چون فردوسي و حافظ مي‌پردازد، البته اين اشارات سياسي بيشتر در ربط و نسبت با دغدغه‌هاي بعدي او در زمينه انديشه ايرانشهري است و كمتر به مضامين فلسفه سياسي چنانكه نزد افلاطون و ارسطو و در ادامه فارابي و مسكويه آمده، ربط دارد. 

در هر صورت كار بزرگ طباطبايي چنانكه اشاره شد، گشودن افق‌هاي تازه در بازخواني فكر و انديشه سنتي ما بود، به ويژه در ربط و نسبت با دغدغه‌هاي امروزين. دكتر طباطبايي از مهم‌ترين چهره‌هايي بود كه ما را متوجه سنت خودمان كرد، مخصوصا از منظري انتقادي، آن هم در سال‌هايي كه بساط ترجمه و طرح نظريه‌هاي ديگران داغ بود و بسياري از مترجمان بدون توجه به مختصات فكر ما و مسائل و دغدغه‌هاي ما صرفا به ترجمه آخرين متفكران مد روز مي‌پرداختند. از اين حيث انتشار مجدد آثار طباطبايي اتفاقي فرخنده و نيكو است و ما را به بازخواني سنت از منظري جديد فرا مي‌خواند. يادش گرامي. با اميد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون