نگاهي به نمايشگاه محسن وزيري مقدم در گالري فيوز كاشان
مثل هواي تازه
حميدرضا صادق زاده
محسن وزيريمقدم نامي است كه روي جلد كتاب «شيوه طراحي » كه براي نسل من اولين و مهمترين منبع براي ورود به عرصه هنرهاي تجسمي به شمار ميرفت، نقش بسته است. روزگاري كه نه از اينترنت خبري بود و نه رويدادهاي هنري بخشي از روزمره زندگي بودند، وزيري مقدم مانند هواي تازه راهي به دل جامعه ميجست. در دهه چهل و پنجاه، در دانشكده هنرهاي زيبا آغاز به آموزش امكانات هنر مدرن كرد. جريان غالب هنري در آن زمان، تحت تاثير شاگردان كمالالملك، چيزي بيش از رويكردهاي واقعنمايي و كلاسيك در خود نداشت. اما جرياني كه او پيافكند، آمده بود كه ريشهدار شود و با شاخههاي هنر و زيست ايراني پيوند ايجاد كند. در اين تابستان كه بيشتر فضاهاي ارايه هنرهاي تجسمي را آثار وزيري مقدم پر كرده، گويي هنر مدرن در اين خطه به سرچشمه و جريان اصلي خود بازگشته است. گالري فيوز كاشان به عنوان ميزبان بخشي از اين آثار، با ارايه چندين مجسمه تعاملي و تعدادي از طراحيهاي اين هنرمند، در اين رويداد مشاركتي فعال دارد. در بدو ورود به فضاي گالري، يك اثر تعاملي نارنجيرنگ از جنس پلكسي گلاس، بر پايه تكرار يك فرم انتزاعي كه شاخصه كار هنرمند است، نگاه را به سوي خود ميكشد. در اين دست آثار، تعداد زيادي صفحات كه به شكل و ابعاد يكساني دوربري شدهاند، با يك يا چند ميله يا پيچ فلزي محور گردشي براي آنها ايجاد شده تا مخاطب با تغيير زاويه صفحات حول محورها، در اجراي هنرمند دخالت و تعاملي جدي داشته باشد. شايد نكته جالب اين آثار تعاملي و كينتيك، همزماني خلق آنها با رويكردهاي مشابه جهاني در هنرمنداني چون الكساندر كالدر باشد. قاب طراحيها و اتودهاي اجرايي هنرمند روي ديوارها خودنمايي ميكند كه اكثرا در دهه هفتاد ميلادي روي كاغذ نقش بستهاند. ويديويي از مستندي ساخته شده درباره هنرمند، حضور و سنگيني وزيريمقدم را بر فضا تشديد ميكند .در مجموعه منوچهري كه گالري فيوز بخشي از آن است، دو اثر تعاملي از جنس چوب و به ارتفاع حدود دو و نيم متر كه ارايه بدون نقصي هم دارند، خودنمايي ميكنند. تضاد ميان فرمهاي دو مجسمه تعاملي كه گويي در دل هم نفوذ ميكنند و معماري سنتي مجموعه منوچهري در كاشان، ابدا شكلي نامتجانس و رفتاري تخريبگرايانه عليه يكديگر ندارند.گويي گفتوگو و تبايني ميان هنر سنتي ايراني و هنر مدرن و متاخر، در نابترين نوع هر دوي آنها جريان دارد. اين جايگذاري هوشمندانه، جدا از تداوم و تداخل رفتار فرمگرايانه نسلها و انديشههاي متفاوت ايراني، امكان گشودگي جهانهاي متفاوت فكري را بر يكديگر آشكار ميسازد .جهان مدرن در پرتو آثار وزيري مقدم و در رويكردي كلي و عام، از سادگي، بيپيرايگي و دوري از مضمون پيروي ميكند. در مقابل، فضاي معماري سنتي كه با متريال و شيوه بومي سرشار از تزيينات، پيچيدگيها و رازورزيها اجرا شده و سايه سنگين هويت و فرهنگ ايراني بر آن گسترده است، ارايه آثار وزيريمقدم به اين شيوه، همنشيني ميان دو جرياني خواهد بود كه فتحباب گفتوگو ميان آنها در طول تاريخ معاصر، سابقه چنداني ندارد. به هر روي، ثمره زندگي و كار هنرمند بزرگ و تاثيرگذاري چون وزيريمقدم كه به حق بايد پدر هنر مدرن ايران ناميده شود، بر جريانهاي هنري ايراني پس از او، حقيقتي غيرقابل انكار در نظر ميرسد. او در هنرهاي تجسمي، پنجرهاي به سوي مدرنيته گشود تا از اين روزن، تعامل و داد و ستدي ميان جريانات جاري جهان و سنت هنرهاي تجسمي ايراني شكل بگيرد.