واكاوي يك ترور
حسين مسعود نيا
اسماعيل هنيه رييس دفتر سياسي حماس درحالي كه براي شركت در مراسم تحليف نهمين رييسجمهوري اسلامي ايران به تهران سفر كرده بود در بامداد روز چهارشنبه در اقامتگاه خود طي يك اقدام تروريستي به شهادت رسيد. اگرچه مقامات اسراييلي بهصورت علني نقش خود را در ترور تأييد نكردهاند اما قراين و شواهد بيانگر نقش محوري دولت اسراييل در اين ترور است؛ اقدامي كه ناقض تمام موازين و حقوق بينالملل است مضافا اينكه مقامات امريكايي نيز عليرغم ادعاي بياطلاعي، تأمل در اسناد و گزارشات بيانگر اين موضوع هست كه حداقل مقامات سطح بالاي امريكا از موضوع بااطلاع بودهاند بهخصوص وقتي اين ادعا مستدلتر ميگردد كه اين مهم مدنظر قرار گيرد كه اين ترور پساز سفر نتانياهو به امريكا و تضمين تداوم حمايت امريكا از اين دولت صورت گرفت. واكاوي اين ترور از ابعاد مختلف بيانگر نكات ذيل است: ۱- اسماعيل هنيه در مراسم تحليف آقاي دكتر پزشكيان شركت كرده بود؛ رييسجمهوري كه پساز پيروزي در انتخابات در پيامي كه خطاب به جهانيان مخابره كرده بود يكي از اهداف خود در سياست خارجي را تعامل با جهان اعلام كرده بود. سياست خارجي دولت جديد ايران درست در نقطه مقابل اهداف اسراييل است؛ چراكه مطلوب اين كشور حاكم بودن تنش در روابط ايران و غرب است. نتانياهو تداوم حيات سياسي خود و ادامه كمكهاي امريكا به اين كشور را در تداوم شرايط ايرانهراسي ميداند .ترور هنيه و پاسخ ايران ميتواند اقدامي آگاهانه ازسوي اسراييل براي مقابله با سياست تعاملگراي دولت جديد ايران باشد. ۲- عمليات توفانالاقصي و حوادث پساز آن بهشدت دولت اسراييل را ازنظر امنيتي و دفاعي زير سوال برده است. شخصي كه دراينميان بيشترين فشار متوجه اوست نخستوزير تندرو اين كشور يعني نتانياهو است چراكه نتوانسته است به هيچيك از اهداف خود دسترسي پيدا كند. جنگ طولاني شده، حماس از بين نرفته است، اسراي اسراييلي آزاد نگرديدهاند و تلاش براي گسترش جنگ و كشاندن آن به سطح منطقه ناكام مانده و مهمتر از همه افكار عمومي در سطح جهان برعليه اسراييل و نتانياهو شعلهور گرديده است؛ موضوعي كه مصداق عيني آن اعتراضات گروههاي مختلف در امريكا بر عليه نتانياهو بههنگام سفر به اين كشور بود. لذا همين موضوع بههمراه پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و رواني جنگ بر جامعه اسراييل در داخل سبب گرديده است كه آينده حيات سياسي نخستوزير اسراييل و فراتر از آن حزب ليكود در معرض خطر باشد .در چنين شرايطي استراتژي نتانياهو ايجاد بحرانهاي خارجي براي تداوم بقاي سياسي خود در داخل است .اقدامات تروريستي دولت وي در به شهادت رساندن فرمانده ارشد حزبالله و رهبر حماس در تهران بهصورت همزمان اقدامي آگاهانه ازسوي اين رژيم براي غلبه بر بحرانهاي داخلي است. ۳- ترور در مقطعي صورت گرفت كه مذاكرات صلح با وساطت قطر و مصر بين طرفهاي درگير به مراحل پاياني خود نزديك شده بود. بررسي كارنامه دوطرف اصلي مذاكره يعني نتانياهو و هنيه بيانگر دو شخصيت متفاوت در قبال موضوع مذاكره و صلح است. نتانياهو مخالف رسيدن مذاكرات صلح به نقطه پايان و حتي آزادي اسراي اسراييلي است چراكه پايان جنگ ميتواند پايان حيات سياسي وي باشد اما در مقابل هنيه كهنهسرباز ديپلمات بود كه بيشتر منش ديپلماتيك او بر سياست جنگي وي غلبه داشت. لذا ترور وي ميتواند اقدامي آگاهانه ازسوي دولت نتانياهو براي به بنبست كشاندن مذاكرات باشد چيزي كه بهنظر ميرسد نامبرده به خواست خود رسيده است چراكه قطر به عنوان ميانجي اصلي اعلام كرده است كه زمانيكه يك طرف مذاكره كشته شده است ديگر مذاكره معنا ندارد. ۴- سياست جمهوري اسلامي ايران از آغاز عمليات توفانالاقصي مبتني بر واقعگرايي هوشمندانه بوده است. ايران از همان ابتدا رسما اعلام كرد كه هيچ نقشي در شروع اين عمليات نداشته است مضافا اينكه پساز آن نيز سياست رسمي ايران همكاري با دولتهاي منطقه، فرامنطقهاي و نهادهاي بينالمللي براي اقدامات ميانجيگرانه بهمنظور كاهش تنش و آتشبس بوده است اما در مقابل اسراييل تلاش داشته است تا به هر طريق ممكن دامنه جنگ به سطح كل منطقه گسترش يافته و ايران طرف اصلي منازعه گردد؛ سياستي كه نه دولتهاي منطقه و نه بازيگران فرامنطقهاي حتي امريكا با آن موافق نبودند . بهنظر ميرسد ترور هنيه يكي از اقدامات تحريكآميز دولت اسراييل براي گسترش جنگ به كل منطقه بهمنظوركاستن از فشارهاي جهاني و دروني روي دولت خود و ازسوي ديگر درگير ساختن جمهوري اسلامي ايران در منازعه باشد؛ سياستي كه استراتژي ايران درست در نقطه مقابل آن است. ۴- ناكامي اسراييل در صحنه ميداني و ديپلماتيك در مقابل ايران سبب گرديده است تا اين دولت براي در تنگنا قرار دادن ايران و تحريك افكار عمومي در داخل برعليه مسوولان براي درگير شدن ايران در جنگ، استراتژي ترور را ابتدا علني كرده و سپس جنگ را به درون جامعه ايران هدايت كنند. فاز اول اين استراتژي حمله به كنسولگري ايران در دمشق و شهادت فرماندهان ارشد نظامي ايران و فاز بعدي آن ترور هنيه در قلب پايتخت ايران بود؛ اقدامي كه بدون ترديد مسوولان نظامي و امنيتي ايران ناگزير به پاسخگويي به آن ميباشند چرا كه هدف از اين اقدام زير سوال بردن توان امنيتي و نظامي ايران و به چالش كشيدن كارآمدي و مشروعيت نظام بوده است . اين استراتژي ميتواند محرك خوبي براي تحريك ايران به يك اقدام عجولانه و درگيري مستقيم باشد موضوعي كه هدف نتانياهو است و درست در نقطه مقابل استراتژي جمهوري اسلامي قرار دارد . لذا با توجه به چنين پيشينهاي ميتوان ادعا كرد كه ترور هنيه اقدام آگاهانه ازسوي اسراييل و شخص نخستوزير اين كشور بهمنظور اولا كاهش فشار افكار عمومي در داخل و جامعه جهاني بر روي دولت خود، ثانيا تلاش براي تحريك ايران به درگير شدن مستقيم در بحران و گسترش جنگ به تمام منطقه همراه با تداوم سياست ايران هراسي و ثالثا كشاندن جنگ به درون جامعه ايران و زير سوال بردن توان نظامي و امنيتي كشور نزد افكار عمومي و كاهش مشروعيت نظام بوده است. جايگاه بينالمللي و منطقهاي ايران همراه با اقناع افكار عمومي در داخل ايجاب ميكند كه جمهوري اسلامي ايران به اين اقدام تروريستي رژيم صهيونيستي پاسخ دهد .پاسخ ايران بايد قاطع، بهموقع و هوشمندانه باشد بهگونهاي كه اسراييل نتواند به هيچيك از اهداف خود يعني گسترش جنگ و درگيرساختن مستقيم ايران، ايجاد چالش فراروي سياست خارجي دولت جديد ايران و تداوم سياست ايرانهراسي، كاهش فشار افكار عمومي داخلي و جهاني بر عليه خود و مهمتر از همه اقناع بخش اندك جامعه سياسي مخالف خود در امريكا و كشورهاي اروپايي در حمايت از هر سياست جنگي خود موفق گردد. البته در پايان يادآوري يك نكته ضروري است و آن اينكه طي دو سال اخير اقدامات تروريستي اسراييل برعليه ايران افزايش يافته است. لذا آسيبشناسي اين مهم و اتخاذ راهكارهاي مناسب براي مقابله با آن ضروري است.