به مناسبت درگذشت تاريخدان ايرانيتبار
روي پرويز متحده
محسن آزموده
لابلاي اخبار پر تنش اين روزها، خبر درگذشت پروفسور روي پرويز متحده، تاريخدان برجسته ايراني- امريكايي ديده نشد. شمار كمي از علاقهمندان به تاريخ ايران نام اين استاد برجسته تاريخ را شنيدهاند، اولا به اين علت كه ايشان در ايران حضور نداشت و ثانيا به اين خاطر كه كتابها و مقالاتش را به زبان انگليسي مينوشت و از ميان آنها تنها چند اثر به فارسي ترجمه شده است و ثالثا به اين دليل كه پروفسور متحده در وهله اول پژوهشگري دانشگاهي بود و كمتر در عرصه عمومي ظاهر ميشد. تخصص او در تاريخ، يعني تاريخ سدههاي ميانه ايران هم كمتر مورد توجه عموم علاقهمندان بود.
من هم به عنوان روزنامهنگار فلسفه خوانده و علاقهمندان به تاريخ، نام او را نشنيده بودم. تا اينكه در سال 1393 براي تحصيل در رشته تاريخ به دانشگاه تهران رفتم و با منابع دانشگاهي و نويسندگان و پژوهشگران آكادميك تاريخ آشنا شدم. نام دكتر متحده را نخستين بار به عنوان نويسنده مقاله خلافت عباسيان در ايران جلد چهارم تاريخ ايران كمبريج ديدم. نام او برايم عجيب بود، آيا ايراني است؟ آيا عرب است؟ آيا ترك است؟ بعدا وقتي به دوره آلبويه رسيدم، با كتاب مهم او آشنا شدم كه دكتر محمد دهقاني آن را با عنوان «تاريخ اجتماعي ايران در عصر آلبويه» ترجمه كرده است. ترجمه عنوان انگليسي كتاب چنين است: «وفاداري و رهبري در جامعه اسلامي سدههاي نخستين» و اين پژوهش در ادامه تحقيقات روي متحده در دوره دكترا صورت گرفته و نخستين بار انتشارات دانشگاه پرينستون آن را در سال 1980 منتشر كرده است. اين كتاب در واقع سرشت سياست و سياستورزي و حكمراني در ايران سدههاي ميانه را كه بر مبناي مفاهيمي چون وفاداري و حاميپروري است، آشكار ميسازد، خصلتي كه تا حدود زيادي تا روزگار كنوني نيز تداوم يافته. محققان برجستهاي چون آلبرت حوراني، فرد دانر، گيلفورد گرتس و جاناتان اسميت اين اثر را يكي از جامعترين نوشتهها درباره ساختار اجتماعي خاورميانه معرفي كردهاند.
بعد از مطالعه اين كتاب ارادتم به پروفسور روي متحده صدچندان شد و هر جا مطلبي از او يا درباره او مييافتم، ميخواندم. فهميدم كه او تباري ايراني دارد. هومن پناهنده، پژوهشگر و مترجم در نوشتهاي آورده كه روي پرويز متحده، پدري ايراني به نام رفيع داشته و مادري به نام ميلدرد. از اين رو نامش را «روي پرويز» گذاشتهاند. پناهنده همچنين نوشته پروفسور متحده در 13 تيرماه 1319 در منهتن نيويورك زاده شده و والدينش از راه تجارت ظروف چيني زندگاني مجللي فراهم کرده و فرزندشان در مدارسي خوب درس خوانده بودند. متحده در سال 1960 از دانشگاه هاروارد ليسانس تاريخ و در سال 1962 از دانشگاه كمبريج انگليس ليسانس زبانهاي فارسي و عربي را به همراه جايزه ادبي ادوارد براون دريافت كرد. او سپس براي مطالعه تاريخ اسلام و تمدن اسلامي به هاروارد رفت و در سمينارهاي هاميلتون گيب در زمينه تاريخ اسلام و شعر عربي شركت كرد و در سال 1967 بورسيه دانشگاه هاروارد را به دست آورد. در سال 1970 دكترايش را زير نظر دو چهره برجسته شرقشناسي، يعني سر هميلتون گيب و ريچارد نلسون فراي گذراند و به استادياري پرينستون رسيد. در سال 1976 استاديار دائم اين دانشگاه شد و از اولين افرادي بود كه به عضويت هيات اعطاي جايزه مك آرتور انتخاب شد.
متحده در سال 1986 استادي تاريخ اسلام در دانشگاه هاروارد را پذيرفت و از سال 1987 به بعد مدير مركز مطالعات خاورميانه همين دانشگاه شد و تا زمان بازنشستگي در اين دانشگاه ماند. از او كتابها و مقالات متعددي در حوزه تاريخ ايران در سدههاي ميانه به جا مانده كه شوربختانه جز چند عنوان مذكور و دو، سه مقاله ديگر بيشتر آنها به فارسي ترجمه نشده است.
ما معمولا درباره تاريخ ايران به راحتي اظهارنظر ميكنيم و عادت داريم كه قالبهايي كلي و مبهم را به تمام تاريخ ايران تسري بدهيم. پژوهشگراني مثل پروفسور متحده به ما نشان ميدهند كه اين سادهانگاريها نتيجهاي جز كليگويي و آشفتگي فكر تاريخ در بر ندارد و براي شناخت دقيق و درست تاريخ، بايد عميق و گسترده خواند و با احتياط نظريهپردازي كرد. يادش گرامي. با آرزوي آنكه مترجمان آثار ارزنده او را به فارسي ترجمه كنند. با اميد.