• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5832 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۱ مرداد

از ابتذال علم به مثابه يك هديه تا نظام دانش آشفته

قادر بالاخاني

اعطاي امتياز ورود بدون كنكور به دانشگاه، براي قهرمانان المپيك توسط سرپرست سازمان سنجش كشور بيانگر واقعيت تلخي از فضاي حاكم بر علم و دانشگاه در جامعه ايران است. با اعطاي اين امتياز و ده‌ها عنوان امتياز ديگر تحت عنوان سهميه دانشگاهي، مشخص مي‌شود كه اصلا فلسفه كنكور چيزي متفاوت‌تر از آن است كه بايد باشد؛ با اين حساب نبايد به آن استاد كلاس‌هاي كنكور كه كل هنرش ياد دادن چند تكنيك تست‌زني است و فاجعه‌اي كه به بار مي‌آورد، خرده گرفت؛ چراكه اصلا داستان چيز ديگري است. براي من دانشگاهي حداقل در حوزه علوم انساني فضاي آشفته حاكم بر دانشگاه، مساله ناشناخته‌اي نيست. اين مساله به دولت معيني هم مربوط نمي‌شود؛ اگرچه در دولت‌هايي ابتذال در دانشگاه با اعطاي امتيازهاي بادآورده به حد اعلا رسيد و من آخر نفهميدم چگونه مي‌شود كه يك فرد انقلابي و ارزشي صرفا با همين عنوان واجد امتياز دانشگاهي مي‌شود و اجازه مي‌دهد تا هر ناني سر سفره‌اش بيايد؛ معمايي كه با تمركز بر آن درك وضعيت امروز حاكم بر جامعه ايران و حتي جهان اسلام آسان‌تر مي‌شود؛ حالا ما مانده‌ايم و ده‌ها مشكل برجا مانده و آن سو‌تر كودك معصوم مسلماني كه با گشنگي دادن به زندگي‌اش پايان مي‌دهند.

فرد معتبري حكايت مي‌كرد كه در يكي از كشورهاي كوچك همسايه، پيرزني از رييس‌جمهور درخواست مي‌كند، دستور بدهد تا نوه‌اش كه پدرش را در جنگ از دست داده، بدون آزمون وارد دانشگاه شود؛ رييس‌جمهوري كه شايد در اين مملكت كمتر كسي قبولش داشته باشد، لبخند مي‌زند؛ دستش را روي شانه‌هاي پيرزن مي‌اندازد و مي‌گويد مادر جان، علم و دانش چيزي نيست كه آن را هديه كنيم يا ببخشيم؛ غير از اين اگر امري داريد در خدمتم. حالا تصور كنيد چند صباحي است كه در كشور ما علم و دانش را چون متاعي پيشكش مي‌كنند؛ با اين ادعا كه كاري است صواب و خدمت يا پاسخي است ارزشمند براي افرادي كه مايه خير و بركت شده‌اند. نظير امتيازي كه به عنوان سهميه اعطا شده و مي‌شود كه مثلا به خيال خود حق ايثارگري آنان را ادا كرده باشيم يا زمينه حضور افراد ارزشي را در دانشگاه‌ها فراهم ساخته باشيم. صد افسوس كه در اصل نه خدمتي به اين قشر مي‌كنيد و نه خدمتي به نظام و كشور، بلكه با به محاق بردن استعداد‌هاي فرزندان اين عزيزان هم ظلم بزرگي در حق آنان روا مي‌داريد و هم در حق نظام و كشور. با اين امتيازها امكان رشد و بالندگي و پرورش استعدادهاي نهفته در اين بچه‌ها را از آنان گرفته‌ايد؛ اگر كمي تامل مي‌شد و با اهل فن مشورت؛ به دورانديشي و علم، متوجه اشتباهات مهلك دادن اين قبيل امتيازها مي‌شديد كه در آن هيچ خيري نه براي فرزندان ايثارگران و نه براي كشور نبود. اكنون امتياز ديگر به مثابه متاعي اهدا مي‌شود؛ مبارك‌شان باشد؛ كسي منكر ارزش و اهميت كار اين بچه‌ها نيست، اما آنان بايد تلاش علمي را با تلاش فيزيكي و قدرت بدني خود در هم آميزند و آن‌گونه كه براي كسب جايگاه‌هاي برتر در عرصه ورزش تلاش كرده‌اند براي كسب چنين جايگاه‌هايي در حوزه علم و دانش نيز تلاش كنند، چراكه نشان داده‌اند واجد چنين استعدادي هستند؛ اما شما چه مي‌كنيد!! امتياز مي‌دهيد كه روحيه تلاشگري را از آنان بگيريد؛ حالا دم‌دست‌تر از علم هديه‌اي نبود كه هبه كنيد، اين كيسه از آن كيسه‌ها نيست كه به خيال خودتان هزينه‌اي براي بخشيدنش نيست در حالي كه تاواني به وسعت تحت‌الشعاع قرار گرفتن سعادت ملتي بالايش پرداخته مي‌شود.
بيش از هر زمان ديگر چه به لحاظ وضعيت مسائل اجتماعي در جامعه ايران و چه دشواري‌هاي حاكم بر جهان اسلام و حتي فراتر از آن بر جهان زندگي انسان امروزي كه اسير الگوريتم‌ها نظام‌هاي مبتني بر عقلانيت ابزاري شده، نيازمند تامل بيشتر بر دانش و دانشگاه هستيم. وزارت علوم در دو دهه گذشته به ‌شدت قرباني چرتكه‌اندازاني شده است كه مهم‌ترين شاهكارشان پر كردن حساب‌هاي بانكي دانشگاه‌ها شده كه در خوش‌بينانه‌ترين حالت به توسعه فيزيكي دانشگاه‌ها كمك كرده، اما شديدتر از ارقام كمي انباشت پول و تجهيزات، افول ارزش‌هاي انساني و در اين ميان ارزش علم و دانش در چارچوب نهاد دانشگاه بوده است. فرزندان اين مرز و بوم را قرباني عقلانيتي كرده‌ايد كه هدفش پول و ثروت و ابزارش دانشگاه است و صد افسوس كه بانيان اين عقلانيت ابزاري، شادمان از دستاوردهاي مادي‌شان - در اتاق‌هاي شيك خود كه بخش قابل توجهي از دستاوردهاي مالي وزارت علوم براي اين شيكي هزينه شده - به سياست‌هاي خود مي‌بالند. انسان و عدالت در اين چرتكه‌اندازي‌ها چندان ارزشي ندارند، بي‌عدالتي و محروميت از دانش به مثابه نياز فردي و اجتماعي در اين فضا موج مي‌زند و كسي هم صدايش در نمي‌آيد. اگر امروزه خيلي از اين مدعيان اسلام و انقلاب، كمي از منظر ارزش‌هايي كه ادعا مي‌كنند بدان‌ها پايبند هستند در اين مساله تامل مي‌كردند؛ شايد امروز جايي براي گريبان چاك كردن از بي‌حجابي دانشجويان نبود، چراكه اگر شما حق مسلماني را به وقت و بجايش ادا مي‌كرديد امروزه تا اين حد با اين جوانان غريبه نبوديد. 
در حوزه نظام دانش حرف براي گفتن بسيار است، صرفا خواستم با توجه به خبر اعطاي امتياز به قهرمانان المپيك اين مهم را يادآوري كنم كه علم متاعي نيست كه بخشيده شود و اينكه براي برنامه‌ريزي بلندمدت جهت گذر از وضعيت فعلي، بايد بر نظام آموزش در دو حوزه مدرسه و دانشگاه متمركز شويم. اگر حاتم‌بخشي‌هايي از جنس چاي دبش به سمت اين حوزه آن هم حساب شده و با نظارت كامل سرازير مي‌شد؛ شايد امروز وضعيتي ديگر گونه داشتيم، اما صد افسوس كه مدعيان عقلانيت تا به مدرسه و دانشگاه كه مي‌رسند عقلانيت ابزاري‌شان گل مي‌كند، اما جاي ديگر آن كارهاي ديگر مي‌كنند. نظام دانش و دانشگاه را دريابيد؛ بخش قابل توجهي از توليدات علمي كه به واسطه آن آمار درجه استادي خيلي از حضراتي كه اصلا درك درستي از علم و دانش ندارند بالا رفته، صرفا از صدقه سر كارهاي دانشجويي است كه اصلي‌ترين و تنها مساله آنان، فارغ‌التحصيلي بوده است نه درد جامعه و انسان‌هايش؛ كافي است فقط نگاهي به مقالات علمي- پژوهشي موجود بيندازيد، از آن همه آدمي كه اسامي‌اش را بالاي مقاله‌ها مي‌بينيد يك يا دو نفر براي نوشتنش زحمت كشيده‌اند كه احتمالا كار اصلي را نيز دانشجوي كارشناسي ارشد و دكترا انجام داده است. مسوولان وزارت علوم جرات به خرج بدهند و نگرش دانشجويان به ويژه در دوره تحصيلات تكميلي را نسبت به استادان راهنما و مشاور پايان‌نامه‌ها و رساله‌ها ارزيابي كنند؛ همان حوزه‌اي كه بخش قابل توجهي از مقالات صد تا يه غاز نظام آموزش عالي را توليد مي‌كند. با اين نظام دانشگاه و حاتم‌بخشي از علم دردي دوا نمي‌شود؛ اگر اين فضا به درستي مديريت نشود، در آينده با عقب‌ماندگي‌هاي فاجعه‌باري دست به گريبان خواهيم شد. 
عضو هيات علمي دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون