ادامه از صفحه اول
درسی که باید گرفت
خانم نخستوزیر باید میفهمید که معترضان به این سیاست غلط را نباید خائن به کشور بنامد، بلکه باید آن امتیازات را حذف و محدود میکرد. رسیدن امتیاز به نوهها و نتیجهها عوارض روانی فراوانی دارد. بدتر از آن، عوارض مدیریتی و سیاسی هم دارد. اتفاقی که شاه هم متوجه آن نبود که توسعه اقتصادی و اجتماعی موجب گشاد شدن ورودی قیف به دانشگاهها و تحصیلات عالی و بهبود رفاه زندگی، الزاماتی دیگری هم دارد. این کار باید با گشاد شدن خروجی قیف برای حضور جوانان در قدرت نیز همراه باشد. نه اینکه همزمان با گشاد شدن ورودی قیف، خروجی آن تنگتر و تنگتر شود. این امر موجب بحران میشود و هر چه توسعه اجتماعی و اقتصادی بیشتر شود، نیروها پشت خروجی قیف بیشتر و خطرناکتر میشوند، پس باید توسعه سیاسی، یعنی حق مشارکت سیاسی نیز به همان میزان بازتر و گشودهتر شود.
این درسی است که همه جوامع از جمله ما در ایران باید بگیریم. از نظر برخی افراد محدود و تنگتر کردن خروجی قیف ساده است و توجیهاتی هم برای آن میآورند، ولی متوجه عوارض خطرناک آن نیستند. ضروری است امتیازات و محدودیتها را متعادل و متناسب با شرایط جامعه کنید.
اسب زین شده
اضافه کنم بیمارستان جدید با ظرفیت چند برابری، حداقل سه یا چهار برابر نیروهای فعلی نیازمند نیروست و تا این لحظه استخدام جدیدی نداشتهایم!
خب برویم سر وقت بیمارستان قبلی که به دلیل اسبابکشی، آنجا هم قادر به پذیرش بیمار نیست.
نتیجه اینکه تحت سیاستهای دولت، درست است که به شکل نمایشی و در جلوی دوربینها بیمارستان جدیدی افتتاح شده، اما در عمل نه تنها تاثیری بر رفاه شهروند نداشته، بیمارستان قبلی را هم به تعطیلی کشانده است.
درست مثل نفتی که بیشتر میفروختند و هیچ تاثیری بر معاش مردم نداشت.
درست مثل سایر پروژههایی که نیمهکاره افتتاح شدند، اما در شرايط بهرهبرداری نبودند.
بیمارستان مورد اشاره ۱۷ شهریور در آبادان است.