صداي اعجابآور
اميرحسين روحانيان
پس از انقلاب با ممنوعيت نمايش فيلمهاي خارجي گويندگان به دوبله فيلمهاي ايراني مشغول شدند و با توجه به محدوديت توليدات فارسي، بسياري نيز در تلويزيون فعاليت ميكردند.
با مهاجرت چنگيز جليلوند در سال ۱۳۵۷ فقط دوضلع از سه ضلع اصلي دوبلاژ فيلمهاي ايراني باقي ماندند؛ منوچهر اسماعيلي و ايرج ناظريان (كه مرگ زودهنگامي داشت) .
دوبله بسياري از آثار شاخص سينماو تلويزيون در دهههاي شصت و هفتاد بر عهده استاد اسماعيلي بود.
آثاري چون كمال الملك، هزاردستان، سريال امام علي(ع)، ناخداخورشيد، مادر، گراند سينما، شيلات، بايكوت، شمار، ترن و... كه در آنها به جاي بازيگراني چون فرامرز قريبيان، عزتالله انتظامي، جمشيد مشايخي، علي نصيريان، جمشيد لايق، جمشيد هاشم پور، محمدعلي كشاورز، داودرشيدي و... صحبت كرد. با آمدن صداي سرصحنه توليدات دوبله شده كاهش يافت و از اواسط دهه هفتاد نفس آن به شماره افتاد. اسماعيلي گهگاهي به تلويزيون ميرفت و در سريالهايي چون پهلوانان نميميرند حرف ميزد، اما عملا دوبله براي بزرگي چون او ديگر محصول درخوري نداشت. گاهي نقشهايي مانند جان كافي در مسير سبز و مورگان فريمن در هفت او را به وجد ميآورد و ميشد همان اسماعيلي اعجاب آور. در دهه هشتاد در برخي از فيلمهاي شبكه ويدئويي شركت داشت اما اين سوار خسته تن و خسته دل شاهكارهايش را آفريده بود و حضورش را در دوبله كمرنگتر ميكرد. سال ۱۳۸۹ به دعوت مسعود كيميايي و دوست و همكار ديرينش خسروخسروشاهي در دوبله فيلم جرم به جاي پولاد كيميايي صحبت كرد كه يادآور گذشتهها بود.
در دهه نود جسته وگريخته در فيلمهايي صحبت ميكرد كه فقط سرگرم كار باشد. او اواخر عمر درگير پاركينسون شده بود و صدايش هم سايهاي نسبتا كمرنگ از آن گذشته پرافتخار را به ياد ميآورد. يكي از آخرين يادگارهاي موفقش در فيلم جوكر و نقش گويياش به جاي هيث لجر بود.
آن جوان هجده ساله كه روزگاري با استعداد فراوانش دوبله در ايتاليا را به نقطه آخر رساند، خودش نيز به خط پايان زندگي رسيد و در گوشهاي از بهشت سكينه كرج به آرامش رسيد.