يادداشتي بر نمايش «زيگموند» به كارگرداني مهرداد كوروشنيا
آخرين تاملات فرويد
سارا كريمان
نمايش «زيگموند» تا 9 شهريور 1403 در سالن حافظ به روي صحنه خواهد بود. اين نمايش در ساليان گذشته در تماشاخانه ايرانشهر نيز اجرا و با استقبال چشمگير مواجه شده بود. طراح و كارگردان نمايش زيگموند مهرداد كوروشنيا، اين نمايش را در فضايي اكسپرسيو و با طراحي صحنه مينيمال با پس زمينهاي از افكتهاي تصويري ويدئو اينستاليشن به همراه موسيقي تاثيرگذار مهيار عليزاده كارگرداني كرده است. مهرداد كوروشنيا متولد 1353 در تهران است و فعاليت هنري خود را از سال 1376 با فيلمسازي در سينماي جوان آغاز كرد و پس از آن با اخذ مدرك كارشناسي ارشد ادبيات نمايشي از دانشگاه آزاد و نگارش بيش از 10نمايشنامه شناخته شده و كارگرداني آنها و حضور در فستيوالهاي مختلف خود را در عرصه نمايش ايران تثبيت كرد. نمايش «آخرين نامه» يكي از نمايشنامههاي او است كه بسيار مورد توجه قرار گرفته و در ساليان گذشته بارها توسط ايشان و گروههاي ديگر در سراسر كشور اجرا شده. وي در عرصه پژوهش اقدام به توليد و عرضه مجموعه ويديوهاي آموزشي شخصيتشناسي در سينما و چاپ كتاب نردبان شخصيت كرده و تطبيقهاي دراماتيك در داستانهاي شاهنامه ارايه داده است. وي در عرصه سينما به عنوان نويسنده در فيلمهايي چون «قصيده گاو سفيد» و «بيآبان» و سريالهاي پرمخاطب شبكه خانگي حضور داشته است؛ سريالهايي همچون «كرگدن»، «ممنوعه» و «ديو و ماهپيشوني». كوروشنيا فيلم سينمايي «بيآبان» را در سال ۱۳۹۹ كارگرداني كرد كه موفق به اكران سراسري در سينماهاي ايران و حضور در هشت فستيوال بينالمللي شد. كوروشنيا همچنين سالهاست به عنوان داور جشنوارههاي ملي و مدرس دانشگاه مشغول فعاليت است. تجربه و سابقه تدريس او در زمينه شخصيتشناسي و بهرهگيري از مشاوران علمي در نگارش نمايشنامه اين اثر تاثير بسزايي در پختگي متن داشته است. نمايش زيگموند به تاملات دو روز پاياني زندگي پايهگذار علم روانكاوي زيگموند فرويد و مرگ خودخواسته او در قالب گفتوگوي ذهني او در واپسين ساعات زندگي پرداخته است. در اين ساعات كه فاصله دو تزريق مرگبار به فرويد است، هفت چالش واپسين او در ارزيابي نظريات و ديدگاههاي خود شامل روابط پنهان، رفتارهاي فردي، تعلقات و خواستگاه مذهبي، قالب روايي و دراماتيك پيدا كرده است. اين مواجهات به صورت گفتوگوي ميان فرويد و شخصيتهاي نمايش پيش ميرود و از جمله نقاط عطف آن گفتوگوي فرويد و زيگموند يعني ذات شخصي و جايگاه اجتماعي او است. به لحاظ شناختي فرويد روان را به سه مرتبه «او»، «من» و «من برتر» تقسيمبندي ميكند. او به عنوان كانون غرايض اوليه و ميراث حيواني، من به عنوان اوي همساز شده با مقتضيات زيستي و مهاركننده جوهر اوليه و «من برتر» يا «من آرماني» كه همان وجدان اخلاقي است. پيچيدگي و دشواري نگارش متن دراماتيك در مورد فرويد باعث شده كه تا پيش از اين نمايش اثري در مورد او به فارسي نوشته نشده باشد. اين نمايش علاوه بر ايجاد جذابيت براي علاقهمندان رشتههاي روانشناسي و فلسفه به دليل متن گيرا و خلاقانه ميتواند مورد توجه طيفهاي مختلف تماشاگران باشد و بدين لحاظ اثري واجد ارزش هنري است. بازيهاي روان با اكت قابل توجه توسط سه بازيگر اين نمايش، شهروز دلافكار، بهروز پناهنده و فرنوش نيكانديش، طراحي صحنه مينيمال با استفاده از سطح همكف سالن نمايش كه به نوعي تماشاچي را در تعامل با اجرا قرار ميدهد و نورپردازي حرفهاي و هنري اثري موفق و قابل توجه را ساخته است.