بخش اصلي وفاق
مهمترين ضعف بسياري از دولتهاي موجود در ايران فقدان سرمايه اجتماعي براي سياستگذاريهاي مهم است. در غياب وفاق ميان دولت و ملت، اين سرمايه اندك است و امكان تصميمگيريهاي شجاعانه و به سود مردم را از دولت سلب ميكند. تنها دورهاي كه اين نوع تصميمات ممكن شد دوره اصلاحات و خاتمي بود كه ارز تكنرخي شد. سوخت و انرژي هم در مسير آزادسازي قيمت بود كه ناگاه زلزله ويرانگر دولت بعد آمد و همهچيز را خراب كرد. دوباره ارز چند نرخي شد و با شعار عيدي به مردم بساط برنامه چهارم براي آزادسازي قيمت انرژي را برچيدند. بنابراين در گام دوم بايد تامين وفاق ملي را زيربناي اقدامات دولت قرار داد. براي اين كار بايد چند اقدام مهم كمهزينه را در دستور كار قرار داد؛ اقداماتي كه در حال دير شدن است.
يكي از ويژگيهاي نهادهاي رسمي ما به قول سعيد ليلاز بيتصميمي، دير تصميمي و بد تصميمي است. در مواجهه با مسائل اغلب تصميم نميگيرند، اگر بگيرند دير ميگيرند آن هم بهطور معمول تصميم بدي است. قطعا اين توصيف فراگير نيست ولي واقعيت مهمي است. نمونه روشن آن ماهواره بود كه چه هزينههاي هنگفتي را به نيروي پليس و جامعه و مردم بار كرد و در تخريب ديشهاي ماهواره نمايشهايي دادند، ولي همه به فراموشي سپرده شد و اكنون گويي به خاطرهها پيوسته است و نه از قانون آن نشاني هست و نه از اجراي آن. تنها چيزي كه از آن باقي ماند، عقبماندگي بيشتر رسانه ملي و ناكاركردي رسانههاي داخلي و خروج مرجعيت رسانهاي از كشور است. اكنون دقيقا همان اتفاق در موضوع اينترنت و مساله زنان در حال رخ دادن است. پرسش اين است كه چرا اين سياستهاي غير موثر و پرهزينه و زيانآور در حال تكرار شدن است؟ باور كردني نيست. آقاي پزشكيان بايد هر چه زودتر در چند مساله زير كه موجب وفاق ملي ميشود، اقدام قاطع كند. بايد هر چند مورد را با مقامات عالي طرح كند و به نحو معقولانهاي به نتيجه برساند. قابل تصور نيست كه كشوري چون ايران همچنان در حل اين چند مساله درمانده باشد. چند مسالهاي كه گويي هيچ چشماندازي براي تحقق سياستهاي رسمي آنها وجود ندارد. چرا قادر به تصميمگيري نيستيم؟ يا بد تصميم ميگيريم؟ آيا تصميم خوب را مصداق شكست سياستهاي رسمي ميدانيم؟ همه ميدانيم كه شعارهايي كه در موضوع جنگ و در سالهاي ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ داده ميشد، به وفور تكرار ميشد، ولي هنگامي كه معلوم شد آن شعارها به هر دليلي تحققناپذير است، قطعنامه ۵۹۸ را پذيرفتيم و امروز هيچ كس عدول از آن شعارها را مصداق شكست نميداند، سهل است كه از اين تغيير سياست دفاع و سياستهاي پيش از آن نقد شده است. در اينجا به اهم اين موضوعات اشاره ميكنم كه حل آنها نه تنها هيچ هزينهاي ندارد، بلكه موجب كاهش هزينهها هم خواهد شد. مساله اينترنت، مساله زنان، مساله رسانه، مساله روابط خارجي، مساله گزينشها. اينها شكافهاي مهم در جامعه ماست كه به سهولت قابل برطرف شدن است. البته نگاه صفر و صد هم ندارم. همين كه به نحو ملموسي در مسير حل قرار گيرد كافي است. در هفته آينده و به مرور وضعيت هر كدام از اين موارد را توصيف و تحليل ميكنم.