پزشكيان؛ از مشاركتجويي تا تحولگرايي
در اين يادداشت، به طور خلاصه نقاط قوت سياستهاي مديريتي او و تمايزهاي آن با دولتهاي قبلي را بررسي خواهيم كرد.
1- مديريت مشاركتگرا- يكي از ويژگيهاي بارز سياستهاي پزشكيان - كه بسآمد بالايي در سخنان وي دارد - توجه به مشاركت عمومي و مشاوره با نخبگان و اقشار مختلف جامعه است. او اهميت نظرات مردم را در فرآيند تصميمگيري به خوبي درك كرده و از ظرفيتهاي موجود براي برقراري فضايي باز و گفتوگومحور استفاده ميكند. در مقايسه با دولتهاي پيشين، بهويژه دولتهاي نهم، دهم و سيزدهم - كه به نوعي با مديريت خودكفا و منفعل - به تصميمگيريهاي يكجانبه و خودبسنده تمايل داشتند و جامعه را بيشتر با نتايج تصميمات خود مواجه ميكردند تا با مشاركت در فرآيند تصميمگيري، سياستهاي پزشكيان بر تعامل و همكاري با مردم تأكيد دارد. اين تغيير شيوه مديريتي، بيترديد در ميانمدت به تقويت اعتماد عمومي و بهبود ارتباط ميان دولت و مردم منجر ميشود و سعي در ترميم و بهبود وضعيت آن دارد.
2- رويكرد تحولگرا- پزشكيان در پي ايجاد تحولي بنيادين در ساختارهاي مديريتي و سياسي است و به خاطر برخورداري از سابقه موثر علمي و دانشگاهي، از روشهاي نوآورانه براي حل مشكلات استقبال ميكند و با وجود محدوديتهاي زماني كه بهواسطه تحريم و تورم انباشته براي برطرف كردن مسائل مزمن مملكت وجود دارد، او به تغييرات مثبت در سازمانها و نهادها بيتوجه نيست. اين تحولگرايي نمايانگر اراده او براي بهبود كيفيت خدمات و وضعيت كشور است. بهطوريكه با وجود سنگاندازيهاي داخلي و خارجي كه ممكن است به عنوان موانع بر سر راه اين تحولات قرار بگيرند، عزم پزشكيان براي ادامه اصلاحات و پيشرفت بر اساس برنامهريزيهاي دقيق ثابت و استوار است. اين اقدامات شبيه به يك جراحي موفق قلب است كه نيازمند دقت، صبر و اجراي اصولي است.
3- پرهيز از هيجانزدگي و تغييرات ناگهاني- يكي از نقاط قوت مديريتي پزشكيان، پرهيز از رويكردهاي هيجاني و عجولانه در اتخاذ تصميمات است. او به مسائل با دقت و تأمل مينگرد و سعي ميكند تصميمات خود را بر اساس تحليلهاي منطقي و مستند اتخاذ كند. همچنين، به نظر ميرسد كه او به گفتوگوهاي منطقي با طرفهاي درگير در سپهر سياسي ايران اعتقاد دارد. به عبارتي، درست همان طور كه فلاسفهاي چون پل ريكور و يورگن هابرماس بر اين باورند كه در يك گفتوگوي موثر، بايد بپذيريم كه بخشي از حقيقت نزد ديگري است، پزشكيان نيز با پذيرش ديدگاههاي مختلف، سعي دارد تضادهاي بالقوه را به فرصتهايي مغتنم براي حل مسائل تبديل كند. او در اين مسير به دنبال برقراري رابطهاي تعاملي است كه نيازمند همكاري ميان تمامي ذينفعان باشد.
4- توجه به تجربيات گذشته- پزشكيان به تجارب قبلي توجه دارد و در انتخاب مديران جديد، سعي ميكند از اين تجربيات بهرهبرداري كند. او به خوبي ميداند كه هر مديريتي، چه درست و چه نادرست، درسهايي براي يادگيري دارد و در تلاش است تا از دانش و تجربيات گذشته براي پيشبرد سياستهاي خود بهرهبرداري كند. اين رويكرد نشاندهنده اهميت شناخت ريشهاي مشكلات و تلاش براي ارائه راهكارهاي موثر است. به عبارتي، او همچون جراحي كه به آناتومي دقيق اعضاي بدن تسلط دارد، به پيچيدگيهاي مديريتي نيز توجه ميكند و سعي ميكند راههاي درماني مناسبي براي آنها پيدا كند.
5- گردش آزاد نخبگان- پزشكيان، با وجود برخي محدوديتهاي ناگزير، به نظر ميرسد از همان ابتدا به گردش آزاد نخبگان و به كارگيري ايدهها و نظرات جديد توجه داشته باشد. اگر چه تا رسيدن به يك استاندارد جهاني در اين مورد، راه زيادي در پيش است، اما اين توجه پزشكيان به نخبگان و فعالان حوزههاي مختلف ميتواند به عنوان منبعي ارزشمند براي پيشرفت كشور محسوب شود. در اين راستا، بازوي مشاورتي معاونت راهبردي رييسجمهور و محمدجواد ظريف نيز نقش مهمي در سياستگذاريها و ياري رساندن به پزشكيان ايفا ميكنند. اين همكاري نه تنها به تقويت رويكرد مشاركتگرا كمك ميكند، بلكه به تسهيل روند تصميمگيريها و ايجاد هماهنگي ميان نهادهاي مختلف نيز منجر ميشود.
6- توجه به مشكلات مزمن و حل آنها- پزشكيان با درك عميق از چالشهاي موجود، از جمله مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، در تلاش است تا به حل تدريجي و بنيادي اين مسائل بپردازد. او با وجود محدوديتهاي زماني، دستكم در مقام سخن سياستهايي را دنبال ميكند كه بهبود وضعيت عمومي را در اولويت قرار دهد. اين توجه به مشكلات مزمن و تلاش براي حل آنها، از ويژگيهاي مثبت مديريت اوست. همان گونه كه يك جراح ميداند براي بهبود سلامت بيمار بايد به مشكلات بنيادي و مزمن توجه كند، پزشكيان نيز با تمركز بر ريشههاي مشكلات اجتماعي و اقتصادي، به دنبال ارايه راهكارهاي موثر با نتايج بلندمدت است.
نتيجهگيري- سياستهاي مديريتي مسعود پزشكيان با تأكيد بر سه محور ساختاري مشاركتجويي، تحولگرايي و پرهيز از هيجانزدگي و نيز توجه به تجربيات گذشته و تأكيد بر گردش آزاد نخبگان، نقاط قوت بارزي دارد كه تا همين مرحله آن را از دولتهاي قبلي متمايز ميكند. اين رويكردها، در بلندمدت نه تنها ميتواند به برقراري وفاق ملي در معناي واقعي كلمه كمك كند، بلكه به ارتقای سطح كيفيت زندگي مردم و بهبود شرايط كشور نيز منجر خواهد شد و همين ميتواند به عنوان الگويي براي مديريت موثر در آينده مطرح ميشود و به تحقق اهداف راهبردي كشور ياري رساند.