احمد شيرزاد با نگاهي به شرايط داخلي مسائل منطقهاي را تحليل ميكند
انسجام
در هزارتوي بحران
پرهيز از تنش هميشه امنيتساز نيست
مهدي بيكاوغلي
در شرايطي كه برخي از كارشناسان معتقدند، دولت بايد به سمت دوري از تنش و كاهش دامنههاي تنش حركت كند، احمد شيرزاد فعال سياسي و تحليلگر مسائل بينالمللي معتقد است كه دولت در كنار سياست تنشزدايي به عنوان يك ضرورت غير قابل انكار بايد بازدارندگي لازم را نيز با اعمال تواناييهايش ايجاد كند. از منظر اين فعال سياسي، ساختار سياسي كشور شامل دولت و نهادهاي حاكميتي در عين حال بايد مراقب باشند كه شرايط به نقطه غير قابل بازگشت و قلمرويي كه در آن اعمال عقلانيت و ديپلماسي دشوار است، نرسد. شيرزاد به اين واقعيت اشاره دارد كه سيستم بايد تعادلي در اعمال توانايي نظامي و امنيتي خود و ظرفيتهاي ديپلماسي و تنشزدايي ايجاد كند، خط باريكي كه در آن لازم است، ايران ضمن نشان دادن قدرت خود به طرف مقابل، چهرهاي طرفدار گفتوگو و ديپلماسي نيز از خود ارايه كند.اين فعال سياسي در پاسخ به افرادي كه معتقدند دولت و حاكميت در شرايط فعلي بايد به مطالبات مردم در خصوص موضوعاتي چون رفع فيلترينگ، پايان دادن به برخوردهاي سلبي با زنان در موضوع حجاب و... پاسخ مثبت دهد، ميگويد كه پيگيري اين مسائل فرهنگي و اجتماعي نه مسائلي آني و ناگهاني بلكه دستاوردهايي تدريجي و زمانبر است و نبايد موضوعات سياسي و امنيتي را با مسائل فرهنگي و اجتماعي خلط كرد. به اعتقاد او مواجهه نيروهاي رفورميست و اصلاحطلب با نيروهاي راديكال، مسالهاي مربوط به امروز و ديروز نيست و ريشه در مواجهات چند دههاي دارد، بنابراين نبايد در شرايط حساس امنيتي و نظامي، گروكشي كرد و به سيستم فشار آورد كه اگر انسجام اجتماعي ميخواهد بايد به سرعت به اصلاحات تن دهد! به اعتقاد شيرزاد يك چنين دستاوردهاي آني به سرعت نيز از ميان خواهد رفت. اين تحليلگر مسائل سياسي درباره تلاش تندروها براي تغيير در دكترين هستهاي ميگويد: « شخصا با تغيير دكترين هستهاي ايران مخالفم. معتقدم بايد پاي عهد خود بمانيم. نه از نظر اخلاقي، نه از منظر شرع و نه مبتني بر اخلاق و عقل كار درستي نيست كه پيمان امضا شده را ناديده بگيريم.»
ايران از منظر سياسي و امنيتي، شرايط خاصي را پشت سر ميگذارد، پس از حملات مستمر اسراييل به منافع ايران در منطقه، وعده صادق 2 اجرا شد. اسراييل هم اگرچه اعلام كرده پاسخ حمله ايران را ميدهد، اما هنوز چنين اقدامي را عملي نكرده است. تحليل شما از وضعيت فعلي چيست؟
شكي نيست كه ايران در بطن يك بحران جدي سياسي و امنيتي قرار دارد؛ اين بحران در مقايسه با ساير چالشهايي كه ايران داشته خاص و منحصربهفرد است. البته بسياري از كشورها اين نوع بحرانها را از سر گذراندهاند. ابرقدرتها بارها در آستانه جنگ سرد در آستانه رويارويي مستقيم نظامي قرار گرفته و از آن عبور كردند. اما ترديدي نيست در صورت بالا رفتن سطح تنش، دامنه آن در منطقه و جهان وسيعتر ميشود. مشخص نيست، مرزهاي اين تنش كجا متوقف شود. ممكن است گستره وسيعي از كشورهاي منطقهاي و قدرتهاي فرامنطقهاي را درگير كند. به همين دليل است كه همه طرفهاي ماجرا با نوعي احتياط با موضوع برخورد ميكنند. البته اسراييل در سمت مقابل شرايط بسيار بحراني دارد و در باتلاق غزه و لبنان گير كرده است. اسراييل بيشتر تمايل دارد تا سطح بحران را گسترده ساخته و ديگران را درگير كند. طبيعتا اگر اسراييل بتواند امريكا را درگير تنش كند، فشارها را تا حد زيادي از دوش خود برميدارد .
ايران در چنين شرايطي چگونه بايد كنشگري كند. مشت آهنين اثرگذار است يا سياست تنشزدايي يا تركيبي از هر دو؟
در اين شرايط ايران با دو مساله روبهرو است. ابتدا بايد تلاش كرد تا سطح تنش گسترده نشود، چراكه نه به نفع ايران است و نه به نفع مردم منطقه؛ تنها اسراييل است كه از وسيع شدن بحران امنيتي و نظامي سود ميبرد. در عين حال ايران بايد اراده قوي و مستحكمي به طرف مقابل نشان دهد كه در دفاع از منافع ملي و امنيتي خود جدي است. تلفيق اين دو گزاره كه شرح داده شد، هنر سياستورزي است. ميتوان گفت تا به امروز اين تعادل به درستي ايجاد شده است. يعني ايران ضمن اينكه نشان ميدهد اراده جدي براي حفاظت از منافع خود دارد و در برابر تعرضات طرف مقابل ساكت نمينشيند، در عين حال بايد نشان دهيم كه مايل به گسترش تنش در ابعاد منطقهاي نيستيم و دوست داريم صلح و آرامش برقرار شود. به نوبه خود دعا ميكنم افرادي كه در شعام و ساير سطوح تصميمسازي نشستهاند، بهترين تصميمات را به نفع ايران بگيرند.
برخي افراد و گروهها از كنشگري تقابلي ايران در مواجهه با اسراييل انتقاد كرده و خواستار خويشتنداري ايران هستند. اما آيا صرف تنشزدايي در مواجهه با حريفي مانند اسراييل جوابگو است؟
صرف پرهيز از تنش هميشه امنيتساز نيست. وقتي با يك طرف متجاوز روبهرو هستيم، سكوت در مقابل تجاوزگري طرف مقابل، باعث جريتر شدن او و ضربات خصمانه بعدي او ميشود. ايران در منطقه بارها صبوري از خود نشان داده است. اسراييل بسياري از نيروهاي ايران در سوريه، عراق و لبنان را به شهادت رساند. اما به هر حال در نقطه و در جايي بايد اين اراده و استحكام امنيتي به رخ طرف مقابل كشيده شود. در واقع اين پالس بايد ارسال شود كه هر اقدام خصمانهاي با پاسخي شديدتر مواجه ميشود. تلفيق اين دو ضرورت سياسي و امنيتي، يك هنر مهم در سياستورزي است.
فعالان سياسي طي روزهاي اخير از كليدواژه انسجام اجتماعي بسيار استفاده ميكنند. عنوان ميشود براي مواجهه با دشمن بيروني، بايد در داخل مشاركت مردم را افزايش داد. بر همين اساس رفع فيلترينگ، كاهش برخوردهاي سلبي بر سر حجاب و ...را ضروري ميدانند. نظر شما درباره اين ديدگاه چيست؟
من اينگونه به موضوع نگاه نميكنم. اعمال سياستهاي عاقلانه در حوزههاي اجتماعي در بحث حجاب و فيلترينگ و...بحثهاي ضروري است و مشروط به هيچ فضايي نيستند. با استدلالهاي گذرا و شرطي كردن و مدتدار شدن موضوعات نميتوان دستاورد كسب كرد، البته درست است در شرايطي كه كشور در معرض مشكلات جدي امنيتي و نظامي است، نبايد به تنشهاي اجتماعي، فرهنگي و...دامن زد. اما اگر كسي تصور ميكند با اين نوع استدلالها و تمهيدات ميتوان مشكلات هميشگي با بخشي از اصولگرايان تندرو را حل و فصل كرد، اشتباه است. دعوا با راديكالها، تدريجي، درازمدت و اجتماعي و فرهنگي است در حالي كه اين مساله سياسي و امنيتي است و اين دو حوزه نبايد با هم خلط شوند. انتقادات ما نسبت به برخوردهاي غيرعاقلانه در موضوعات اجتماعي، سياسي و فرهنگي و رسانهاي به جاي خود باقي است، اما در موضوعاتي كه به مساله امنيت ملي و مصالح عمومي كشور ارتباط دارد، نميتوان اهمال ورزيد و گروكشي كرد. بحث انسجام در بحران سياسي و امنيتي اخير بسيار مهم است. كساني كه دلشان براي ايران ميسوزد بايد با مسوولان كشور همدلي كنند و يكصدايي در مواجهه با دشمن خارجي از ايران ارسال شود. البته اين رويكرد به اين معنا نيست كه ما از اختلافات فرهنگي و اجتماعي و اجرايي كه با تندروهاي داخلي داريم چشمپوشي خواهيم كرد. بنابراين شخصا نميپسندم كه با استدلالهاي سياسي و امنيتي با موضوعات اجتماعي و فرهنگي مواجه شويم. البته ذكر اين نكته هم ضروري است كه در چنين شرايطي نهايت كجسليقگي است كه اقدامات نامربوط در بحثهاي مرتبط با فيلترينگ، حجاب و مساله زنان در پيش گرفته شود. امروز زمان مناسبي براي دامن زدن به تنشهاي اجتماعي و فرهنگي نيست.
برخي طيفهاي راديكال جناح راست، بحث تغيير در دكترين هستهاي ايران را مطرح كرده و خواستار تغيير فتاواي آيات عظام در اين زمينه شدهاند. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟
به نظرم بحثي در اين گستره و وسعت، موضوعي نيست كه بر اثر اتفاقات كوچك و برخوردهاي غيرمتعارف تغيير كند. شخصا با تغيير دكترين هستهاي ايران مخالفم. معتقدم بايد پاي عهد خود خود بمانيم. نه از نظر اخلاقي، نه از منظر شرع و نه مبتني بر اخلاق و عقل كار درستي نيست كه پيمان امضا شده را ناديده بگيريم. معتقدم رويارويي ما با اسراييل در حدي نيست كه نياز به تغيير استراتژي ايران باشد. در برخوردهاي با اسراييل، ايران حتي از توان موشكي خود بهطور كامل استفاده نكرده است. بر اساس اعلام مسوولان، ايران سطح اندكي از ظرفيتهاي خود را به نمايش گذاشته، ضمن اينكه حتي در جريان حمله موشكي به اسراييل هم ايران به دنبال تلفاتگيري و برخورد با نفوس انساني نبوده است، چراكه سطح تنش را بالا ميبرد. ايران به اندازه كافي ابزارآلات استفاده نشده نظامي دارد كه كمتر از 10درصد امكاناتش را استفاده كرده. دليلي ندارد كه ايران ناگهان پا را فراتر گذاشته و دست به اقداماتي بزند كه محلي از اعراب ندارد و عقلانيتي هم پشت آن نيست. البته با اصل اين موضوع كه برخي در ايران چنين ديدگاهي دارند، مخالفتي ندارم. برخي در ايران ممكن است چنين ديدگاه و درخواستي داشته باشند، اما خوشبختانه اين ديدگاهي نيست كه تصميمگيريهاي اساسي كشور مبتني بر آن تصميماتش را اعمال كند.