مرگ آرماني؛ شهادت يحيي السنوار
«گواه عاشق صادق در آستين باشد!» گواهي صادقتر از كساني كه جان خود را ميافشانند، ميتوان يافت؟ به روايت سعدي:
من در انديشه آنم كه روان بر تو فشانم
نه در انديشه كه جان را ز كمندت برهانم
در مدت 23 سالي كه سنوار اسير زندانهاي اسراييل بود، ممكن بود هر روز و شبي پايان عمر او باشد. مگر اسيران فلسطيني كه در زندانهاي رژيم صهيونيستي شهيد شدهاند، گواه اين سخن نيستند؟ او 23 سال تاب آورد و با گنجينهاي از تجربه درخشنده نظري و ادبي و سازماندهي اطلاعاتي و امنيتي و يافتن افقي روشن در جهاد عليه صهيونيسم و اشغال فلسطين به صحنه بازگشت. اينبار با عمليات بهتانگيز هفتم اكتبر سال پيشگويي كوهنوردي بود كه كوهنوردي خود را از قله آغاز كرد. نخستين گام بر قله. تلفيق دانش و دانايي و تكنيك و سرعت عمل و ايثار و تغيير سرنوشت فلسطين از نابودي و متوقف كردن «طرح تطبيع امريكا - اروپا - اسراييل» با دولتهايي كه به هر ذلت و رذالتي تن داده و ميدهند.
بديهي است كه چنين نبردي به قرباني يا به روايت قرآن مجيد به «ذبح عظيم» نيازمند است. فلسطينيها به ويژه مردم غزه قربانيان بسياري در راه عزت و آزادي فلسطين دادهاند. شيخ احمد ياسين و رنتيسي و اسماعيل هنيه و يحيي السنوار از جمله همين قربانيان هستند. اين قربانيان به نهضت فلسطين عمق و درخشندگي بيشتري بخشيده و ميبخشند. پيروزيهاي ظاهري و تاكتيكي ارتش اسراييل براي كساني كه تا نوك دماغ يا حداكثر پيش پايشان را ميبينند، شاديآور است، اما در افق فلسطين آزادي فلسطين و پايان اشغال ديده ميشود. وقتي هدف متعالي است قربانيان نيز متناسب با هدف اعتبار مييابند. يحيي السنوار از زندگي و جهاد خود پرچم آزادگي انسان و آزادي فلسطين را براي هميشه بر افراشت.