گروه اقتصادي
روز گذشته در يكي از سرخترين روزهاي بازار سرمايه، نزديك به نيم هزار ميليارد تومان سرمايه خرد از بازار فرار كرد و احتمالا قرار است سر از بازارهاي موازي در بياورد. ارزش صفهاي فروش بورس كه براي شانزدهمين روز متوالي منفي شده بود؛ 1877.233 ميليارد تومان بود. عددي كه نشان از وضعيت وخيم بازار سرمايه دارد. اگرچه بخشي از اين اتفاق را بايد در سايه تنشهاي بينالمللي و منطقه ديد، اما دلايل ديگري نيز براي چنين روندي وجود دارد اينكه اقتصاد ايران نزديك به دو سال است در سايه سياست «تثبيت اقتصادي» بانك مركزي به ركودي عميق فرو رفته است. در آخرين گزارش شاخص مديران خريد (PMI) كه در ايران با عنوان شامخ منتشر ميشود نيز در شهريور 1403، معادل 49.8 محاسبه شده است. اين شاخص نشان ميدهد كه سطح فعاليتهاي اقتصادي در اين ماه همچنان كاهشي است. گزارش اخير مركز پژوهشهاي مجلس از پايش بخش حقيقي اقتصاد ايران نيز نشان ميدهد با گذشت يك نيمه از سال 1403، رشد شاخص توليد و فروش بنگاههاي صنعتي كه در بورس حضور دارند همچنان در محدوده منفي قرار دارد. اگرچه در شهريورماه نسبت به مرداد ماه شاخص توليد افزايش داشته، اما شاخص فروش همچنان در مسير كاهشي حركت كرده است.
در شهريور سال 1403، شاخص توليد شركتهاي صنعتي بورسي نسبت به شهريور پارسال كاهش 3.3 درصدي داشته، اما در بازه يك ماهه 6.1 درصد با افزايش مواجه شده است . در شهريور ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل، از بين 15رشته فعاليت صنعتي بورسي، 5رشته فعاليت افزايش در شاخص توليد و 10رشته فعاليت كاهش در شاخص توليد را تجربه كردهاند. دقيقا اين اتفاق در مرداد ماه امسال نيز رخ داده بود و اين موضوع نشان ميدهد كه تغييري در اين رشته فعاليتها طي يك ماه ديده نشده است.
در بازه يكساله (شهريور امسال نسبت به شهريور سال گذشته)، 6 رشته فعاليت افزايش در شاخص فروش و 9 رشته فعاليت كاهش در شاخص فروش را تجربه كردهاند. اين در حالي است كه در مرداد ماه، تعداد رشته فعاليتهايي كه افزايش در شاخص فروش داشتند 7 رشته فعاليت بود.
ردپاي ركود در 20 سال گذشته
نتايج يك تحقيق كه در فصلنامه تحقيقات اقتصادي منتشر شده، نشان ميدهد كه ردپاي ركود را بايد در سياستهايي جستوجو كرد كه طي 2 دهه گذشته پياده شده است. در واقع آنچه امروز در رفتار سرمايهگذار خرد در بازار سرمايه و بورس ديده ميشود، احساسي است كه آنها طي دو دهه گذشته نسبت به به جريان انداختن پول خود در اقتصاد ايران داشتهاند.
اين تحقيق كه توسط حسين راغفر، سميرا آزادهرنجبر و كبري سنگري هر سه از دانشگاه الزهرا انجام شده، نشان ميدهد كه در دو دهه اخير سهم دستمزدها كاهش و سهم سود افزايش داشته است. توزيع درآمد به صورت ناعادلانه شده و روند كاهشي سهم دستمزد ادامه پيدا كرده و از سال 2020 به بعد، به كمتر از 25 درصد رسيده، اين در حالي است كه سهم سود روند افزايش و بيش از 75 درصد سهم توليد را به خود اختصاص داده است.
خانوارها به احتكار نقدينگي دست زدهاند
به همين ترتيب خانوارها با توجه به احساسات خود نسبت به وضعيت اقتصادي طي اين دو دهه ميزان احتكار پول يا نگهداري پول نقد حال به صورت طلا يا ارز را در خانه افزايش دادهاند و اين روند سير صعودي به خود گرفته و بيش از 500 درصد از نقدينگي خانوار احتكار شده و در جريان توليد قرار نگرفته است.
در نتيجه كاهش خودكفايي بنگاهها، در دو دهه اخير، بنگاهها تنها توانستهاند تقريبا از 15 درصد ظرفيت اشتغال خود استفاده كنند. در مدل اين تحقيق، 5000 خانوار تعريف شده است و هر خانوار يك نيروي كار عرضه ميكند؛ نتايج تحقيق نشان داده كه تقريبا 3000 نفر متقاضي كار و در جستوجوي شغل ديگري بودهاند.
احتكار نقدينگي از سال 84 شدت گرفت
اين در حالي است كه مدت زمان بهكارگيري روند افزايشي به خود گرفته است و بهطور ميانگين افراد بيكار حدود 7 ماه بيكار بودهاند. در نتيجه آن خانوارها دستمزد دريافتي خود را رو به پايين تعديل كردهاند و ميزان احتكار نقدينگي خانوار بسيار بالاتر از ميزان هدف خانوار در شرايط عادي هست و از سال 1384 روند افزايشي به خود گرفته است. در نتيجه اين شرايط، در اين سالها، نوسانات كوچك به تدريج سبب كند شدن پويايي كل شده است، زيرا در نتيجه تعامل پيچيده بين احساسات بازار و بنگاه و خانوار و همچنين رفتار مالي آنها پويايي كل دچار تغيير شده و بيكاري و مدت زمان بيكاري افزايش يافته و موج بدبيني تقويت شده است، بهطوري كه عقايد بدبينانه اعتبار پيدا كرده و اين كندي پويايي كل، بدبيني را افزايش داده است. اين حلقه تقويتكننده تعاملات بين عاملها، اقتصاد را به سمت ركود عميق سوق داده است. اين روند تا زماني كه ترازنامههاي بخش خصوصي اصلاح يا بخش خصوصي براي پسانداز كردن بسيار فقير شود و درآمدي براي پسانداز نداشته باشد، ادامه خواهد يافت و بعد از آن متوقف ميشود.
چرا ركود عميقتر شد؟
نتايج نشان ميدهد بنگاهها در ايران، نقدينگي زيادي براي تامين سرمايه وام گرفتهاند. آنها بهره زيادي را پرداخت ميكنند و اين در حالي است كه توانايي استفاده از تمامي ظرفيتهاي اشتغال را ندارند و همچنين در پرداخت هزينههاي ثابت و متغير خود نيز ناتوان هستند. مجموع اين تعاملات خانوارها و بنگاهها را به عاملهاي بدبين تبديل كرده كه به نوبه خود منجر به كند شدن پويايي كل و ركود ناشي از بدهي شده است، بهگونهاي كه نظرات بدبينانه اعتبار پيدا كرده و رفتار گلهاي سبب سرايت بدبيني بين عاملها شده است.
اين نوسانات كوچك به تدريج در طول زمان منجر به نوسانات بزرگ شده و روي متغيرهاي اقتصاد كلان و بازخورد اين تغييرات روي متغيرهاي اقتصاد كلان، مجددا روي احساسات خانوار و بنگاه تاثير گذاشته و آنها دوباره رفتار خود را با توجه به اين تغييرات كلان، تعديل كردهاند. اين حلقههاي بازخوردي بهطور متناوب ادامه پيدا كرده و نوسانات كوچك در نهايت سبب ركود اقتصادي و عميقتر شدن اين ركود شده است.
چرا مردم بدبين ميشوند؟
افزايش سطح بدهي، كاهش سطح پسانداز و افزايش بيكاري برخي خانوارها و بنگاهها را تحت تنگناهاي مالي قرار ميدهد و آنها را به عاملهاي بدبين تبديل ميكند كه منجر به تغيير رفتار مالي آنها ميشود. خانوارها و بنگاهها بدون آنكه تصوير كلي از اقتصاد داشته باشند و بدون هماهنگي با يكديگر، هر يك رفتار مالي خود را با توجه به احساساتي كه نسبت به بازار دارند، تطبيق ميدهند. اين احساسات بازار تا حدودي ناشي از وضعيت فردي خود عاملهاست كه سبب ميشود آنها نسبت به وضعيت اقتصادي خوشبين يا بدبين باشند.
هنگامي كه پندار خوشبيني يا بدبيني در بين عاملها نشات پيدا ميكند، رفتار گلهاي باعث انتقال الگوي خوشبيني و بدبيني در بين آنها ميشود. رفتار گلهاي نوسانات كوچكي را كه ناشي از تغيير رفتار عاملهاست تعديل و تقويت ميكند و به صورت زنجيرهاي در بين خانوار و بنگاهها منتشر كرده و سبب ايجاد حلقههاي بازخوردي در خانوار و بنگاه ميشود. در نتيجه دوباره اثراتي را در رفتار مالي آنها ايجاد ميكند. چنين تعاملاتي، تركيبي پيچيده از ثبات نسبي و نوسان را در وضعيت اقتصادي پديد ميآورد.