ايران حاضرِ ناظر در پلتفرم 3+3 استانبول
يا پيشنهاد ايران مبني بر جايگزيني گذرگاه ارس به جاي كريدور زنگزور ميتوان جستوجو كرد.
حضور در نشستهاي پلتفرم 3+3 براي ج.ا.ايران بهمنظور ايفاي نقش و بازيابي جايگاه تاريخي-ژئوپليتيكي خود در قفقاز جنوبي حايزاهميت بوده و ضرورت دارد، اما كافي نخواهد بود. ج.ا.ايران بايد كوشش كند كه در قبال منطقه قفقاز جنوبي سياستهاي منفعلانه را كنار بگذارد؛ همواره سياستهاي ايران در اين منطقه به ويژه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و ايجاد واحدهاي سياسي مستقل آن بر كنشهاي شكل گرفته استوار بوده و به تناسب با آنها واكنش نشان داده است. به اين ترتيب به عنوان يك بازيگر واكنشگر منفعل در اين منطقه شناخته شده است تا كنشگري اصلي.
ازاينرو پرواضح و حياتي است كه جمهوري اسلامي ايران بايد براساس برنامه مدون منطقهاي كه نگاه ويژه بر قفقاز جنوبي دارد به دنبال پيگيري منافع ملي و حداكثري خود در اين منطقه باشد. بهتر آنكه به دنبال حضور و ايفاي نقش بيش از پيش و بيشينه كردن تاثير و نفوذ خود بر قفقاز جنوبي و واحدهاي سياسي آن باشد. نكتهاي كه به نظر ميرسد بدون تجديدنظر در سياست خارجي، تنظيم روابط و ايجاد موازنه با غرب و شرق دور از دسترس خواهد بود.
ايران حاضر ناظر در پلتفرم 3+3- بعد از جنگ قرهباغ در سالهاي 2020 و 2023 موازنه قدرت و روابط ژئوپليتيكي در قفقاز جنوبي تغيير كرد؛ تركيه بيشترين نفع را از تحولات اين منطقه برد؛ روسيه هر چند مواضعش تضعيف شد، اما همچنان نسبت به ساير كشورهاي همسايه قفقاز جنوبي قدرت بالايي دارد؛ جمهوري آذربايجان به عنوان برنده اين جنگها تقويت شد و پاي اسراييل بيش از پيش بر قفقاز جنوبي باز شد. در چنين شرايطي كه ج.ا.ايران در موازنه قدرت جديد در قفقاز از ايفاي نقش تعيينكننده آن دور مانده و در جايگاه پاييني قرار گرفت، حضور در نشستهاي پلتفرم 3+3 را چون پلي براي بازگشت به قفقاز جنوبي در نظر گرفته است.
حضور در نشست 3+3 بدون داشتن كارت بازي و توان ايفاي نقش به اندازه بازيگران برتر ديگر چون روسيه و تركيه براي ج.ا.ايران محدوديتهايي را به همراه داشته است. از آن جمله ميتوان به عدم پيگيري حداكثري منافع ممكن خود در قفقاز جنوبي اشاره كرد. به عنوان مثال اينكه سهم ايران در تحولات اقتصادي آينده منطقه قفقاز جنوبي كجاست؟ آيا ج.ا.ايران در بحث بازار انرژي و ترانزيت اين منطقه سهيم خواهد بود يا چون قبل كنار گذاشته خواهد شد؟ به اين صورت و با توجه به محدوديتهاي موجود، ج.ا.ايران به دنبال پاسداشت از حداقل منافع خود در اين منطقه يعني جلوگيري از تغييرات ژئوپليتيكي بوده است. از آنجايي كه اين امر تازگي نداشته و از سال 2020 به طور مداوم پيگيري شده است و همواره مسوولان بلندپايه ايراني به آن تاكيد كردهاند به نظر ميرسد ج.ا.ايران را ميتوان صرفا حاضر ناظر در نشست 3+3 در استانبول ناميد. در حالي كه انتظار ميرفت ج.ا.ايران از اين نشست براي تقويت و برقراري ديدارهاي دوجانبه بيشتر با كشورهاي قفقاز جنوبي به ويژه جمهوري آذربايجان در آينده استفاده كند. همچنين با آيندهنگري براي نزديك كردن تفليس به تهران و تشويق آن به حضور در نشستهاي بعدي 3+3 كه ميتوان به عنوان كارت بازي در مقابل روسيه در تحولات قفقاز جنوبي تا حدودي استفاده كرد گامهايي بردارد؛ كما اينكه هاكان فيدان، وزير امور خارجه تركيه، از اين شيوه در قبال گرجستان در نشست استانبول استفاده كرد.
نشست 3+3 در تركيه خروجي خواهد داشت؟- پلتفرم مشورتي 3+3 كه تا به امروز سه بار در كشورهاي روسيه، ايران و تركيه برگزار شده است هيچ نتيجهاي در بر نداشته است؛ با نگاهي گذرا به تحولات منطقه قفقاز جنوبي و سرگذشت سه نشست پلتفرم 3+3 ميتوان به چرايي عدم دستيابي به نتيجهاي مشخص رسيد. اختلافات كشورهاي قفقاز جنوبي با يكديگر و همچنين با همسايگان يكي از اصليترين اين علل است؛ اختلاف گرجستان با روسيه؛ اختلاف جمهوري آذربايجان و ج.ا.ايران؛ اختلاف ارمنستان و تركيه؛ اختلاف جمهوري آذربايجان و ارمنستان و درنهايت اختلاف روسيه و ارمنستان. در اين شرايط گرجستان در هيچ يك از اين نشستهاي سهگانه در هيچ سطحي حضور نيافته و عملا پلتفرم 3+3 را به 3+2 يا 1- (3+3) تبديل كرده است. گرجستان از ابتدا حضور خود در اين نشست را منوط به برقراري روابط مناسب خود با روسيه كرده است.
در مجموع، اگر نشست 3+3 استانبول دو كشور جمهوري آذربايجان و ارمنستان را به برقراري صلح نزديك كند يا به شكلگيري صلح دوطرف بينجامد، ميتوان گفت گام بزرگي در قفقاز جنوبي براي صلح دو كشور و حتي صلح منطقهاي برداشته شده است، چراكه صلح جمهوري آذربايجان و ارمنستان منجر به ازسرگيري روابط تركيه و ارمنستان و روابط صلحآميز آن دو نيز خواهد شد. شواهد گوياي آن است نتيجه مثبتي كه نشست 3+3 استانبول به نظر ميرسد داشته است صرفا يك توافق اوليه براي برقراري صلح و روابط ميان دو كشور ج.آذربايجان و ارمنستان بوده است. توافقي كه دو طرف تلاش خواهند كرد تا هر چه زودتر براي تكميل و امضاي صلح در آينده اقدام كنند.