• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5891 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۶ آبان

نسبت وطن و ايمان در اسلام

ميهن‌دوستي مومنانه

عليرضا روشنايي

يافتن الگوي توسعه و تمدن اسلامي نيازمند توجه به دو ركن اساسي يعني انسان و جامعه است. اين الگو براساس آموزه‌هاي ديني بر اين باور است كه تحولات اجتماعي و تغييرات هدفمند در جوامع بشري، از شالوده رواني و دروني انسان نشأت مي‌گيرد. محتواي دروني انسان كه سازنده ضمير باطن يا من فردي اوست، شامل دو عنصر اصلي انديشه و اراده است. هماهنگي و تركيب اين دو عنصر باعث تحقق آرمان‌ها و اهداف انسان در جهان خارج مي‌شود.

تغييرات اجتماعي

تغيير و تحول در ساختارهاي اجتماعي و سياسي تابع تغيير در اساس رواني و باطني انسان است. اين رابطه، رابطه‌اي ذاتي و علت و معلولي است، نه قراردادي و دلخواه. به عبارت ديگر، تغييرات اجتماعي زماني رخ مي‌دهد كه افراد جامعه تغييرات دروني و رواني را تجربه كنند. اين مفهوم در آيه‌اي از قرآن نيز بيان شده است: «إِن‌الله لا يُغيِّرُ ما بِقوْمٍ حتى يُغيِّرُواْ ما بِأنْفُسِهِمْ» (رعد، ۱۱)، به اين معنا كه خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتي را تغيير نمي‌دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. بنابراين، نگاه دين به تحولات اجتماعي و توسعه و تمدن بشري بر اين نگرش استوار است كه تحول دروني و رواني افراد بايد در سطحي فراگير و گسترده انجام گيرد تا به تحولات در جامعه منتهي شود. اين تحول دروني، يك تحول بنيادين است و ساير تحولات از آن نشأت مي‌گيرند. دين در طول تاريخ به اين تحول بنيادين توجه داشته و آن را به عنوان پايه‌اي براي توسعه و تمدن بشري در نظر گرفته است.

نقش اديان در توسعه

اديان الهي، به ويژه اسلام، نقش بسيار مهمي در شكل‌گيري و توسعه جوامع بشري و تمدن‌ها ايفا كرده‌اند. اين اديان با ارايه نظام‌هاي اخلاقي و اجتماعي، به ايجاد همبستگي و تعاون در جوامع كمك كرده‌اند. پيامبران الهي مانند حضرت داود، سليمان و پيامبر اسلام (ص) با تاسيس حكومت‌هاي بزرگ و يكپارچه، نقش مهمي در تاريخ ايفا كرده‌اند. ابن خلدون و ديگر محققان بر اين باورند كه دين مي‌تواند به عنوان يك عامل مهم در كاهش نزاع و كشمكش و ايجاد همكاري در جامعه عمل كند. به عنوان مثال، حكومت پيامبر اسلام (ص) در مدينه و حكومت اميرالمومنين(ع) در كوفه نمونه‌هايي از حكومت‌هاي عدالت‌محور و قدرتمند هستند كه بر پايه اصول ديني بنا شده‌اند. پيامبر اسلام (ص) با تشكيل دولت ديني در مدينه، تغييرات اجتماعي و فرهنگي مهمي را به وجود آورد. او با تشويق به مدنيت و يكجانشيني و نهي از بدوي‌گرايي، جامعه را به سوي يك نظام اجتماعي پيشرفته‌تر هدايت كرد. اعلام پيمان‌نامه عمومي يا قانون اساسي مدينه نيز به ايجاد نظام شهروندي جديدي با معيارهاي نوين كمك كرد و جامعه را به سوي وحدت و همبستگي رهبري كرد.

هجرت پيامبر (ص) و گذار از مرحله تبليغ به تثبيت و استقرار دولت اسلامي، تحولات اجتماعي، سياسي و فرهنگي مهمي را در جامعه اعراب به وجود آورد و به پيدايش تمدن اسلامي كمك كرد. اين تمدن با تاثيرات عميق خود در زمينه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي و اجتماعي، نقش مهمي در تاريخ بشريت ايفا كرده است.

نقش دين در جوامع

ديدگاه‌هاي مختلفي بر اهميت دين در شكل‌گيري اجتماع و تمدن تأكيد دارند؛ يونگ معتقد است كه بدون اجتماع، هيچ تمدني نمي‌تواند شكل بگيرد و دين به عنوان يكي از عناصر اصلي در ايجاد اجتماع و تمدن نقش دارد.

دوركيم تفاوت بين جادو و مذهب را در جهت‌گيري آنها مي‌بيند؛ جادو به فرديت و مذهب به جمعيت و اجتماع گرايش دارد. دكتر شريعتي نيز بر اجتماعي بودن روح مذهب تاكيد دارد و حتي مذاهب عرفاني و آخرت‌گرا را نيز اجتماعي و جامعه‌ساز مي‌داند. بسياري از پژوهشگران تاريخ بر اين باورند كه عقايد مذهبي نقش مهمي در پيدايش اجتماع بشري داشته‌اند. به عنوان مثال، پرستش نياكان و ايجاد خانواده و قوانين اوليه نتيجه مذهب بوده است.

كنت، فلنري و رابرت درنان نيز به نقش دين در تشكيل جوامع نخستين اشاره كرده‌اند و معتقدند كه دين و آداب و شعاير مذهبي براي تشكيل جوامع اوليه حياتي بوده‌اند.

بن نبي هم معتقد است كه خداوند و دين آسماني روابط اجتماعي بين انسان‌ها را شكل مي‌دهند. آيات قرآن اما بر وحدت انسان‌ها و نقش پيامبران در هدايت و ايجاد اجتماع تأكيد دارند.

نقش اجتماعي دين در قرآن

آيات قرآن كريم به وحدت و يگانگي انسان‌ها و نقش پيامبران در هدايت و راهنمايي آنها اشاره مي‌كنند. در آيه (إِن هذِهِ أُمتُكُمْ أُمةً واحِدةً وأنا ربُّكُمْ فاعْبُدُونِ) از سوره انبياء، خداوند به اين نكته اشاره مي‌كند كه همه انسان‌ها يك امت واحد هستند و بايد خداوند را پرستش كنند. اين مفهوم به اين معناست كه اختلافات ناشي از نژاد، مليت و ساير عوامل نبايد باعث تفرقه و جدايي بين انسان‌ها شود.

در سوره بقره (كان الناسُ أُمهً واحِدهً فبعث‌الله النبِيِّين مُبشِّرِين ومُنذِرِين وأنزل معهُمُ الْكِتاب بِالْحقِّ لِيحْكُم بيْن الناسِ فِيما اخْتلفُوا فِيهِ...) به تاريخچه انسان‌ها اشاره مي‌شود كه در ابتدا يك امت واحد بودند و با گذشت زمان و پيدايش جوامع و طبقات مختلف، اختلافاتي بين آنها به وجود آمد. در اين شرايط، خداوند پيامبران را فرستاد تا مردم را به راه راست هدايت كنند و اختلافات را برطرف سازند. اين آيات تاكيد مي‌كنند كه پيامبران نقش مهمي در ايجاد وحدت و هدايت انسان‌ها به سوي خداوند دارند و انسان‌ها بايد با پيروي از تعاليم الهي، به سوي يگانگي و همبستگي حركت كنند.

تمدن بشري در ايران پيش از اسلام

ايران قبل از اسلام داراي تمدني بسيار غني و باسابقه بود كه در دوره‌هاي مختلف تاريخي، از جمله دوره هخامنشيان و ساسانيان، به اوج خود رسيد. اين تمدن در زمينه‌هاي مختلفي ازجمله معماري، هنر، علم و فلسفه دستاوردهاي قابل‌توجهي داشت. در دوره ساسانيان، توجه ويژه‌اي به ساخت و ساز و معماري مي‌شد و اين امر در بناهاي تاريخي و آثار باستاني به‌جا مانده از آن دوره مشهود است. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه در مقايسه با دوره اسلامي، توجه كمتري به كتاب و نوشتار وجود داشته است.

ايران پس از اسلام

با ورود اسلام به ايران، تغييرات فرهنگي و اجتماعي گسترده‌اي رخ داد. در دوره اسلامي، علاوه بر ادامه توجه به معماري و ساخت و ساز، توجه بيشتري به علم، فلسفه و كتابت شد. اين دوره شاهد شكوفايي علمي و فرهنگي بود كه در آن كتابخانه‌ها و مراكز علمي متعددي تاسيس شدند و آثار علمي و ادبي بسياري به زبان‌هاي فارسي و عربي نوشته شد. بنابراين، مي‌توان گفت كه تمدن ايران قبل از اسلام پايه‌هاي محكمي براي پيشرفت‌هاي بعدي در دوره اسلامي فراهم كرد و عناصر فرهنگي و علمي آن به شكل‌هاي جديدي در دوره اسلامي ادامه يافتند و توسعه پيدا كردند.

ارزش حب وطن

عشق به وطن يكي از قوي‌ترين و اصلي‌ترين احساسات انساني است كه تاثير زيادي در تكامل شخصيت و شناخت سرنوشت فرد دارد. اين عشق به وطن، انسان را با جهان و هستي هماهنگ مي‌كند و باعث مي‌شود فرد با محبت و علاقه به جامعه و فرهنگ خود نگاه كند. هيچ ملتي اين احساس را رد يا محكوم نمي‌كند؛ بلكه دولت‌ها همواره سعي در تقويت و توسعه ميهن‌پرستي در جامعه دارند. تاريخ نشان داده است كه بزرگ‌ترين شخصيت‌هاي هر ملت، با اعمال يا افكار خود، ميهن‌ دوستي بوده‌اند. علم تاريخ در توسعه و رشد افكار وطن‌دوستي نقش مهمي دارد و در برخي موارد تعيين‌كننده است. تاريخ‌نگاران و وقايع‌نگاران گذشته ايران در توسعه و رشد انديشه‌هاي ميهن‌دوستي نقش آشكاري داشته‌اند.

وطن در اسلام

در اسلام، وطن حتي اگر اسلامي نباشد، داراي احترام و ارزش است. اين موضوع در آيات مختلف قرآن كريم به وضوح بيان شده است. به عنوان مثال، در آيات 8 و 9 سوره ممتحنه، خداوند به مسلمانان اجازه مي‌دهد كه با كساني كه در دين با آنها جنگ نكرده‌اند و آنها را از خانه و ديارشان بيرون نرانده‌اند، به نيكي رفتار كنند. اين نشان مي‌دهد كه اخراج از وطن يك ضد ارزش است و به طور ضمني به ارزش ذاتي وطن اشاره دارد. همچنين در آيه 246 سوره بقره، از زبان گروهي از بني‌اسراييل نقل شده كه انگيزه آنها براي جهاد، علاوه بر حفظ دين، نجات وطن بوده است. پيامبر اسلام(ص) نيز هنگام هجرت از مكه، ناراحتي و دلتنگي خود را نشان داد كه نشان‌دهنده علاقه او به زادگاهش بود.

امام علي (ع) در سخنان خود «عُمِرتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأوْطانِ؛ شهرها با حبّ وطن آباد مى‌شود»؛ به اهميت عشق و علاقه به وطن و تاثير آن بر توسعه و آباداني جامعه اشاره مي‌كند. اين نشان مي‌دهد كه احساس تعلق به وطن و عشق به آن مي‌تواند محركي قوي براي پيشرفت و آباداني باشد.

بهترين وطن كجاست؟

همچنين، امام علي(ع) در حديثي به ارزش و شخصيت انسان از طريق توجه به گذشته و احساس تعلق به وطن اشاره مي‌فرمايند: «مِنْ كرمِ الْمرْءِ بُكائُهُ على ما مضى مِنْ زمانِه و حنينِهُ اِلى أوطانِه؛ از نشانه‌هاي ارزش و شخصيت انسان آن است كه نسبت به عمر از دست رفته [كه در آن كوتاهي كرده است] اشك بريزيد و نسبت به وطنش علاقه‌مند باشد.» اين بيانگر آن است كه افراد با شخصيت و ارزشمند به تاريخ و ريشه‌هاي خود اهميت مي‌دهند و اين احساس تعلق مي‌تواند در زندگي آنها نقش مهمي ايفا كند.

در حديث معروفي كه در كلمات قصار نهج‌البلاغه از اميرمومنان على(ع) نقل شده، مي خوانيم كه فرمودند: «ليس بلدٌ بأحقّ بِك مِنْ بلد. خيرُ الْبِلادِ ما حملك؛ هيچ شهري به خودي خود براي تو شايسته‌تر از شهر ديگر نيست و بهترين شهر، شهري است كه تو را بپذيرد و امكانات پيشرفت را برايت فراهم كند. اين نشان مي‌دهد كه در مواقع ضروري، ممكن است نياز به مهاجرت از وطن باشد و بايد به جايي رفت كه شرايط بهتري براي زندگي و پيشرفت فراهم كند.» درنهايت، امام علي (عليه السلام) به اهميت تركيب ارزش‌هاي مادي و معنوي در ايجاد تعلق و انگيزه براي دفاع از وطن اشاره مي‌كند. وقتي كه وطن مادي و جسماني با ارزش‌هاي معنوي و روحاني تركيب شود، عشق و علاقه به آن بيشتر مي‌شود و انگيزه‌هاي معنوي و مادي براي دفاع از آن تقويت مي‌شوند. اين نشان‌دهنده اهميت ايجاد تعادل بين نيازهاي مادي و معنوي در زندگي فردي و اجتماعي است.


    آموزه‌هاي ديني بر اين باور است كه تحولات اجتماعي و تغييرات هدفمند در جوامع بشري، از شالوده رواني و دروني انسان نشأت مي‌گيرد. محتواي دروني انسان كه سازنده ضمير باطن يا من فردي اوست، شامل دو عنصر اصلي انديشه و اراده است. هماهنگي و تركيب اين دو عنصر باعث تحقق آرمان‌ها و اهداف انسان در جهان خارج مي‌شود. 
    اديان الهي، به ويژه اسلام، نقش بسيار مهمي در شكل‌گيري و توسعه جوامع بشري و تمدن‌ها ايفا كرده‌اند. اين اديان با ارايه نظام‌هاي اخلاقي و اجتماعي، به ايجاد همبستگي و تعاون در جوامع كمك كرده‌اند. پيامبران الهي مانند حضرت داود، سليمان و پيامبر اسلام (ص) با تاسيس حكومت‌هاي بزرگ و يكپارچه، نقش مهمي در تاريخ ايفا كرده‌اند.
   ابن خلدون و ديگر محققان بر اين باورند كه دين مي‌تواند به عنوان يك عامل مهم در كاهش نزاع و كشمكش و ايجاد همكاري در جامعه عمل كند. به عنوان مثال، حكومت پيامبر اسلام (ص) در مدينه و حكومت اميرالمومنين (ع) در كوفه نمونه‌هايي از حكومت‌هاي عدالت‌محور و قدرتمند هستند كه بر پايه اصول ديني بنا شده‌اند.
   يونگ  معتقد است كه بدون اجتماع، هيچ تمدني نمي‌تواند شكل بگيرد و دين به عنوان يكي از عناصر اصلي در ايجاد اجتماع و تمدن نقش دارد.
   دكتر شريعتي نيز بر اجتماعي بودن روح مذهب تاكيد دارد و حتي مذاهب عرفاني و آخرت‌گرا را نيز اجتماعي و جامعه‌ساز مي‌داند.
   آيات قرآن كريم به وحدت و يگانگي انسان‌ها و نقش پيامبران در هدايت و راهنمايي آنها اشاره مي‌كنند. در آيه (إِن هذِهِ أُمتُكُمْ أُمهً واحِدهً وأنا ربُّكُمْ فاعْبُدُونِ) از سوره انبياء، خداوند به اين نكته اشاره مي‌كند كه همه انسان‌ها يك امت واحد هستند و بايد خداوند را پرستش كنند. اين مفهوم به اين معناست كه اختلافات ناشي از نژاد، مليت و ساير عوامل نبايد باعث تفرقه و جدايي بين انسان‌ها شود. 
   تمدن ايران قبل از اسلام پايه‌هاي محكمي براي پيشرفت‌هاي بعدي در دوره اسلامي فراهم كرد و عناصر فرهنگي و علمي آن به شكل‌هاي جديدي در دوره اسلامي ادامه يافتند و توسعه پيدا كردند.
   در اسلام، وطن حتي اگر اسلامي نباشد، داراي احترام و ارزش است. اين موضوع در آيات مختلف قرآن كريم به وضوح بيان شده است. به عنوان مثال، در آيات 8 و 9 سوره ممتحنه، خداوند به مسلمانان اجازه مي‌دهد كه با كساني كه در دين با آنها جنگ نكرده‌اند و آنها را از خانه و ديارشان بيرون نرانده‌اند، به نيكي رفتار كنند. اين نشان مي‌دهد كه اخراج از وطن يك ضد ارزش است و به‌ طور ضمني به ارزش ذاتي وطن اشاره دارد. 
   امام علي (ع) در سخنان خود «عُمِرتِ الْبُلْدانُ بِحُبِّ الأوْطانِ؛ شهرها با حبّ وطن آباد مي‌شود»؛ به اهميت عشق و علاقه به وطن و تاثير آن بر توسعه و آباداني جامعه اشاره مي‌كند. اين نشان مي‌دهد كه احساس تعلق به وطن و عشق به آن مي‌تواند محركي قوي براي پيشرفت و آباداني باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون