• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5891 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۶ آبان

درباره فيلم «راهي ديگر در همين حوالي» (The Other Way Around) به كارگرداني يوناس تروئبا 2024

پاسداشت جدايي‌‌‌ها

شايان عارضي

واپسين اثر كارگردان مولف اسپانيايي يوناس تروئبا، كه در مراسم كن امسال به نمايش درآمد به بهترين شكل توانسته بلوغ اين كارگردان را در سبك خاص و بليغ روايي و سينماتوگرافي‌اش به تصوير بكشد. در مراسم كن امسال كه به منوال هر‌ساله شكاف‌ها و اختلاف نظرات بسياري ميان منتقدين اروپايي و مستقل، و منتقدين امريكاي شمالي و جريان اصلي (به ويژه بر سر آثاري چون ماده به كارگرداني كورالي فارگيت و مگالاپوليس به كارگرداني فرانسيس فورد كوپولا) به وجود آمد، برعكس يا سپتامبر بدون فوت وقت اثري بود كه توانست نظر مثبت اغلب منتقدين را به خود جلب كند و امتيازات خوبي از نشرياتي چون كايه دو سينما و فيلم كامنت و موبي دريافت كند و خود را در ليست برترين‌هاي كن منتقدان سرشناسي جا كند. كميك و طنز به دور از ابتذال و سطحي‌گري، ساختار روايت در روايت، جريان سيال داستان و چالش‌هاي اخلاقي- فلسفي به ظاهر ساده اما عميقي كه اثر در خود جاي داده است همه و همه سبب شده تا با يكي از كامل‌ترين رام-كام‌هاي چند سال اخير مواجه باشيم. اثري كه بارها مخاطب را هم‌چون شخصيت‌هاي داستان (اطرافيان و دوستان زوج) ميان چالش‌هاي اخلاقي و دوگانگي گزينش واكنش مناسب به ماهيت چنين تصميم و تمام ايده شكل گرفتن آن درگير مي‌كند. تروئبا خود در مصاحبه اخيرش با نشريه سنس آف سينما اذعان مي‌كند كه اثر در آغاز نگارش فيلم‌نامه بنا بوده كه كمدي باشد و در ادامه با آغاز روند بازبيني و اصلاحات بوده كه نتوانسته تصوير افسرده و غم‌انگيز چنين رخ‌دادي را ناديده بگيرد لحظاتي از واقعيت گزنده و اندوه را نيز به آن مي‌افزايد. در نهايت هم ترجيح مي‌دهد اثر را بيش از هرچيز يك كمدي مغموم بداند. 
اثر با مكالمه زوج و بيان قصدشان براي جدايي و پايان دادن به رابطه آغاز مي‌شود چيزي كه آله (با بازي ايتساسو آرانا) آن را « اجتناب ناپذير» مي‌داند. قصدي كه حتي در اين مكالمه آغازين نيز آن‌چنان با يقين و جديت نمايانده نمي‌شود. از همين رو مي‌توان گفت اثر در اين مقدمه خود مخاطب را به عنوان نخستين دوست زوج و ميهمان ضيافت جدايي، كه ايده با او در ميان گذاشته مي‌شود، تلقي كرده است. نتيجتا همان واكنش‌ها و تشكيك‌هاي انساني- اخلاقي را كه در ادامه، به اشكال و وجوه گوناگون از سوي مهمانان دعوت شده به ضيافت شاهد هستيم را در مخاطب - اما با شدت كم‌تري- برمي‌انگيزد. ايده مضحك، متناقض و در عين حال سرشار از خلاقيت و منطقي بشاشانه است برپايي جشني درست مثل عروسي اما به منظوري كاملا وارونه. ايده‌اي كه براي نخستين‌بار از زبان پدرآله (با بازي فرناندو تروئبا كه خود فيلم‌ساز و پدر كارگردان اثر است.) مطرح شده و زوج ايده را منتسب به او مي‌دانند. با پيش‌تر رفتن در اثر ساختار ساده اما در عين حال در هم تنيده‌اي آغاز مي‌شود: دعوت از ميهمانان اين جشن جدايي كه دوستان و خانواده زوج هستند. كساني كه اغلب آنها را اهالي سينماي مستقل اسپانيا تشكيل مي‌دهند و هم‌كاران‌زوج‌مركزي اثر محسوب مي‌شوند.آله(ايتساسو آرانا) كارگردان و الكس (با بازي ويتو سانز) بازيگر اصلي فيلم در حال ساخت آله است. در تمام طول اثر ما شاهد ساخته شدن اين فيلم در فيلم با عنوان به هم بازمي‌گرديد به دست‌آله هستيم، كه با رسيدن به هنگامه مونتاژ نهايي اثر توسط آله اين انگيختگي سكانس‌ها و فيلم در فيلم به اوج خود مي‌رسد. عنصري كه شايد خود به كم‌تر جدي شدن اثر كمك شاياني كرده باشد.
 كنش‌هاي اطرافيان و دوستان لحظاتي از اثر است كه چالش اخلاقي- فلسفي اثر به چشم مي‌خورد. گير افتادن اين دوستان ميان باور اين گزاره تكراري كه «اين يك تصميم كاملا دو طرفه بوده، هر دو طرف از بابتش خوشحاليم و كاملا توافقي است.» و در ادامه قبول چنين ايده ديوانه‌واري، واماندن از ارايه واكنشي مناسب: ابراز شادماني از اين حد توافق و هم‌دلي يا بروز ناراحتي و شكوه از تمام شدن رابطه‌اي « سراسر عشق و علاقه»؟
فيلم با رسيدن به شخصيت پدر (فرناندو تروئبا) به طرح اصلي‌ترين مساله فلسفي خود مي‌رسد. جايي كه آله (ايتساسو آرانا) براي اطمينان هرچه بيشتر از تصميم خود و دعوت پدر به اين جشن جدايي، به ديدارش رفته و ايده برپايي جشن جدايي را با او مطرح مي‌كند. پدر متعجب و ناباورانه اذعان مي‌كند اين ايده جشن گرفتن جدايي‌ها را از خود در مي‌آورده و حتي در نقاطي از جهان به انجام آن مي‌پردازند: « آره در موريتانيا جدايي را جشن مي‌گيرند ولي اينجا كه موريتانيا نيست و اينكه من همچين حرفي زده باشم دليل نمي‌شه كه بهش باور داشته باشم.» در ادامه پدر نيز چون مابقي دوستان اعتقاد به بازگشت زوج پس از اين جدايي به هم‌ديگر دارد و اما از آن رو كه بناست فيگوري فرهيخته و مطالعه‌گر باشد، بدون اصرار و پافشاري ساده‌انگارانه‌ بر كلام خود، سه كتاب (دو اثر از استنلي كاوال و اثري از سورن كي‌يركگور) را شايد به اميد تغيير ديدگاه دخترش به او مي‌دهد، كتاب‌‌‌هايي كه فلسفه بازگشت و از نو ‌آغازيدن زوج‌‌ها، سينما و فلسفه تكرار را دنبال مي‌كنند، كه يكي از آنها كتاب تكرار به قلم سورن كي‌يركگور است (اين اثر توسط صالح نجفي به فارسي بازگرداني و نشر مركز آن را منتشر كرده.) به دخترش داده و فلسفه تكرار و از نو آغازيدن را كه مابقي اثر را تحت‌شعاع قرار مي‌دهد طرح مي‌كند. آدمي همواره ميل به بازگشت به آنچه تجربه كرده است دارد به سبب احساس راحتي و آشنايي و جاي خالي فلسفه‌اي كه در ادامه به‌طور جدي ذهنيت زوج مخاطب را درگير خود مي‌كند: راست آن است كه عشق به تكرار يگانه عشق شادكام است. هم‌چون عشق به تذكار، عشق به تكرار نه بي‌قراري اميد را دارد، نه اضطراب شگفت‌آور كشف را و نه اندوه به ياد آوردن را؛ عشق به تكرار از يقين سرورآميز «لحظه» يا «آن» (instant) بهره دارد. اميد به جامه‌اي... (از متن كتاب تكرار به قلم سورن كي‌يركگور، ترجمه صالح نجفي، نشر مركز) و پويايي كار تروبا در اين است كه سعي نمي‌كند پاسخ مشخصي براي آن طرح كند، آن‌چه مي‌‌ماند پرسشي است كه نه آله و الكس، نه پدر، نه دوستان‌شان پاسخي برايش ندارند، پس جشني تدارك داده مي‌شود با شركت تمامي شاهدين رابطه، براي خاتمه دادن به رابطه، جشني كه ضمانتي است براي عدم بازگشت؟
فيلم «راهي ديگر در همين حوالي» از همان ابتدا، بدون هيچ مقدمه و تفصيل و توضيح اضافه‌اي، به سراغ تمام شدن رابطه‌اي مي‌رود، ناگاه و غيرمنتظره، رابطه‌اي پانزده‌ساله كه از اعجاب شنوندگان خبر مي‌توان حدس زد به ظاهر رابطه موفقي هم بوده است. توضيح علت و دليل و مبناي اين پايان تنها در جمله ساده آله: «بنا بوده كه تمام شود خلاصه مي‌شود.» در ادامه نيز نورافكن‌ها را به سمت ايده‌اي ديوانه‌وار، مضحك و منطقي مي‌برد و چالش خود را دعوت از حاضران و ترتيب اين ضيافت جدايي معرفي مي‌كند. اثر اما به واقع خواهان چنين ماندگي و ركودي در سطح است؟ مسلما خير. آن‌چه در تمام سكانس‌هاي زوج جدا از هم مشهود است تقلا براي يافتن منشأ اين كنش (جدايي) است و از هنگامي كه نخستين تكانش‌هاي اين پرسش مطرح مي‌شود، علل آن نيز سر باز مي‌كنند، فراموشي الكس، لوله خراب، سر به هوايي، غرقگي در حرفه و... با هرچه نزديك‌تر شدن مخاطب در جايگاه خوانش‌گر به پاسخ اين پرسش كه: چه شد كه رابطه پايان يافت؟ زوج گويا از آن دور شده و حتي فراموش مي‌كنند چنين چيزي را، اين‌جاست كه فلسفه تكرارِ طرح شده، صندلي‌هاي جفتي خريداري شده و حتي نخستين شعله‌هاي قصد به اين تكرار نيز زبانه مي‌كشند. درست در اوج اثر است اما كه خوانش‌گر و اثر نهايتا به اتفاق نظر مي‌رسند: جشن مي‌بايست برگزار شود، حال به دلايلي محكم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون