علم پزشكي
هنوز هم بر مشاهده و معاينه استوار است
هادي يزداني
زماني كه دفترچه كنكور و دفترچه انتخاب رشته براي داوطلبان منتشر ميشود، شروطي در آن وجود دارد كه يك مورد آن هم سلامت نسبي فرد داوطلب است، چون برخي معلوليتها و مشكلاتي كه از بدو تولد وجود دارد، نافي شرايط اوليهاي است كه براي تحصيل در يك رشته به آن نياز است. به نظر ميرسد مكانيسمي وجود ندارد كه پيش از برگزاري كنكور و انتخاب رشته، شرايط اوليه بررسي و احصا و درباره آن تصميم گرفته شود تا چنين مسائلي پيش نيايد. چنين بررسيهايي را به بعد از اعلام نتايج موكول كردهاند كه در واقع نقد اوليه نسبت به موضوع است و اخيرا درباره يك داوطلب جوان و كمبينا مطرح شده؛ دختر جواني كه به نظر ميرسد بسيار تلاشگر و با اعتماد به نفس و اراده است و توانسته با تمام سختيها در كنكور پزشكي قبول شود. من اين پشتكار را در ميان افراد نابينا ديدهام، اگر به هر صورت از توانمندي خاصي محروم شده باشند، توانمنديهاي ديگري را رشد ميدهند و خود را به اثبات ميرسانند. در تلاشگر بودن اين داوطلب شكي ندارم و اين تلاش او و تمام افرادي كه چنين روحيه و پشتكاري دارند، قابل تقدير است، اما مسائلي وجود دارد كه بعضي مواقع به صورت اشتباه بيان و عقايدي تبليغ ميشود كه خلاف خود موضوع است.
يك زماني در دنيا بچههايي كه بدو تولد با نقصهاي فيزيكي به دنيا ميآمدند يا در طول مسير زندگي دچار مشكلاتي ميشدند، را از بين ميبردند يا به آنها بياعتنايي ميكردند تا از بين بروند. منطق آن زمان درباره كودك، تبديل به نيروي كار بود، بنابراين چون اين كودكان نميتوانستند به نيروي كار كشاورزي تبديل شوند، آنها را از بين ميبردند. در مقابل اين تفكر از يك برههاي به بعد اين شعار «معلوليت محدوديت نيست»، با مثالهايي درباره قهرمانهاي پارالمپيك، مطرح شد كه به كل جامعه تعميم داده ميشود. هر دوي اين رويكردها اشتباه است. معلوليتها در ذات خود محدوديت ميآورند و اين واقعيت است. فعلا با رشد تكنولوژي فعلي كشور هم همچنان معلوليتها، محدوديتهاي خود را حفظ كردهاند. در اين ميان برخي افراد با ايجاد فضاهاي جديدي اين موضوع را البته كمتر و كمرنگتر كردهاند به طوري كه ميبينيم فردي چون ديويد بلانكت در بريتانيا در مقامهاي حساسي مثل وزارت آموزش و كشور ايفاي مسووليت ميكند.
مورد خانم «جنان هلالي راد» مورد جالبي است و در واقع پيروزي توانمندي و مسالهاي است كه فرد به دنبال آن رفته، اما پزشكي و ابزارهاي مختلف هنوز به جايي نرسيده است كه اين خلأ را پر كند. بحث هوش مصنوعي و رباتيك و ابزار خيلي مهم است، اما ما هنوز درباره هوش مصنوعي و رباتها متصور نيستيم كه بتوانند جاي پزشكان را بگيرند، چون پزشك در پروسه درمان با انسان روبهرو است و ما اگر در پزشكي قوانيني داريم اما براي درمان، فرد به فرد جلو ميرويم. ممكن است يك دارو و پروتكل براي هزاران بيمار تاثير داشته باشد اما براي يك فرد جواب ندهد، چراكه علم ما بر مشاهده و معاينه پا برجاست. بنابراين اگر در اينگونه موارد به داوطلب گفته ميشود كه رشته ديگري را انتخاب كند، دقيقا به اين دليل است آنهم در شرايطي كه ما در يك دهه آينده در كشور با پزشكان زيادي مواجه هستيم كه حتي يك بيمار هم نديدهاند و فقط از بيماري به شنيدهها و ديدههاي ديگران اكتفا ميكنند. فعلا علم نتوانسته است ابزاري بسازد كه قدرت بينايي را بالا ببرد و بتواند مشاهده را براي فردي كه نابيناست ترجمه كند، بنابراين معلوليت در اين حوزه محدوديت است همانطور كه يك فرد نابينا نميتواند رانندگي كند، اگرچه شايد 10 سال ديگر ابزاري ايجاد شود كه اين كار را ممكن كند، اما در حال حاضر ممكن نيست و در اين زمينه بايد واقعنگر بود.
پزشك