«مساله»محوري
يا «موضوع»محوري؟
حسن انصاري
مساله اين است در ايران طي دستكم دو دهه اخير شمار مجلات دانشگاهي و غيردانشگاهي در حوزه تاريخ و فلسفه و علوم ديني چند برابر شده و سالانه صدها مقاله در اين حوزهها در مجلات مختلف، برخوردار از روند داوري يا بدون آن منتشر ميشود. تاكنون بسياري به ضعف مقالات توجه دادهاند و اينكه تعداد قابل توجهي از اين مقالات از حداقل معيارهاي علمي و آكادميك برخوردار نيستند. تعداد زيادي هم نام چند نويسنده و همكار را در پيشاني خود دارند و راست اين است مقالاتي با اين ويژگي كه حاصل تلاش دانشجويان دورههاي فوق ليسانس و دكتري است در واقع بهانهاي شده براي ارتقاي استادان راهنمايي كه متاسفانه بنا بر آنچه آگاهان تاكنون تذكر دادهاند در بسياري موارد سهمشان در ارتقاي علمي شاگردان و اين دست مقالات شاگردان گويا چندان جدي نيست. در زمينه پژوهشهاي تاريخي و ادبي و ديني اين رسم بيمعني انتشار مقالات با رديف كردن چند اسم و از جمله نويسنده مسوول و غيرمسوول را بايد كنار گذاشت. اما مشكل اين دست مقالات فراتر از اين امور است. به نظرم مشكل اساسي اين است كه ما هنوز درك درستي از معنا و وظيفه مقالهنويسي و فرق آن با كتاب نوشتن در عرصه مطالعات و پژوهشهاي تاريخي و علوم انساني نداريم. عمده مقالاتي كه در اين دست مجلات منتشر ميشوند تا جايي كه من ديدهام، «موضوع»محورند. عناوين و محورها و مطالب مقالات با عنايت به يك موضوع و نه يك «مساله» تنظيم شدهاند. يك مقاله علمي و پژوهشي مقالهاي است كه در پي حل يك مساله از مسائل و موضوعات يك علم يا تخصصي پژوهشي باشد. در چنين حالتي است كه نويسنده سابقه طرح مساله را ارايه ميدهد؛ سپس راهحلها و پاسخهاي پيشين را خلاصهوار به بحث ميگذارد و تلاش ميكند در حدود مسالهاي معين و مشخص با ارايه اسناد و مستندات تازه يا بحث علمي در درستي يا نادرستي مستندات بحث شده سابق يك گام پژوهش در ارتباط با آن مساله مشخص را پيش ببرد. اين در حالي است كه متاسفانه بسياري از مقالاتي كه طي سالهاي گذشته در مجلات پژوهشي و نيمهپژوهشي و غيرپژوهشي ... منتشر شده، مسالهمحور نيستند؛ موضوعمحورند. روشن است كه در اين حالت، 1) نيازي هم به ذكر سابقه تحقيقات نميبيند؛ 2) متاسفانه در برخي موارد ديده شده كه از انتحال و اقتباس آزاد و غير آزاد از مطالب ديگران و گاهي بدون ذكر منبع ابايي ندارد؛ 3) دست آخر در پايان مقاله ميبينيد كه هيچ مساله تازهاي حل نشده و مقاله در بهترين حالت يك بازخواني و خلاصهاي است از مطالبي كه پيشتر بيان شده. اين نوع مقالات موضوعمحورند و نه مسالهمحور. در انتشار آنها البته گاهي فوايدي ميتوان برشمرد، اما مقالاتي آكادميك تلقي نميشوند. از ديگر سو، مقالاتي كه در ذيل مدخلهاي دانشنامهاي نوشته ميشود، مقالاتي اساسا موضوعمحورند. كاري به مسالههاي جديد ندارند و پرسشي جديد را پاسخ نميدهند؛ در پي ارايه راهحل يا طرحي براي پاسخ به پرسشها و مسائل نيستند. مقاله خلاصهاي است از آنچه پيشتر در تحقيقات گفته شده يا در منابع عمومي و تخصصي درباره يك شخص يا يك موضوع بيان شده. هيچ كس توقع ندارد در يك مقاله دانشنامهاي درباره ابنسينا مطالبي را پيدا كند كه قبلا در تحقيقات مربوط به او گفته نشده يا مورد توجه قرار نگرفته. اگر هم مطلب تازهاي گاهي گفته ميشود در پيرامون همان مسالههاي شناخته شده و تحقيقات پيشين است. سبب اينكه در دانشگاههاي دنيا عموما در رزومههاي داوطلبان شغلهاي دانشگاهي به ليست مقالات دانشنامهاي توجهي مبذول نميشود، همين است. به دليل اينكه اين نوع مدخلها و نوشتهها نميتواند مساهمت يا توان محقق يا داوطلب استادياري را براي تدريس يا پژوهش دانشگاهي به راستي نمايندگي كند. قبول دارم كه در ايران گاهي دانشنامهها كارويژه متفاوتي داشتهاند. سببش هم اين است كه در حدود سي و اندي سال قبل كه اين دست دانشنامهها و دايرهالمعارفها در ايران آغاز به انتشار كرد آن زمان ما مجلات علمي و پژوهشي كمي در اختيار داشتيم و اصولا تحقيق و پژوهش در حوزه علوم انساني و به ويژه تاريخ و علوم ادبي و متنشناسي هنوز رشد لازم را نكرده بود. اما امروزه به نظرم وضع متفاوت است. به همين دليل هم هست كه دانشنامهها ديگر اهميت سابق را ندارند و آن اندازه هم مانند سابق با اقبال روبهرو نيستند و مقالات دانشنامهاي هم از لحاظ علمي قوت سابق را مطلقا ندارند؛ به ويژه به دليل منابع مجازي و اينترنت و ... كه دسترسي به اطلاعات عمومي را تسهيل كرده.
در طول تاريخ، علوم و دانشها تنها با طرح مسالههاي جديد رشد يافتهاند. طرح مسالههاي جديد است كه ميتواند در روند رشد علوم و دانشهاي بشري به طرح موضوعات جديد و تولد علوم نو منجر شود. رشد علوم در طول تاريخ همواره وامدار طرح مسالهها بوده و نه لزوما پاسخهاي درست. اصل پرسش و مساله داشتن مهم است و نه لزوما پاسخها. مهم اين است كه شما مساله را درست تشخيص دهيد فارغ از اينكه پاسختان بر اساس مستندات و شواهد تا چه اندازه درست و دقيق باشد يا نباشد. مقالات دانشگاهي را «مساله»محور كنيد؛ نه «موضوع»محور.