• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5898 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۴ آبان

گزارشي از اسناد مجلس ملي درباره شكايت قالي‌بافان:

بيد سياه استعمار بر جان هنر «فرش‌بافي» ايران- 1

مريم مهدوي اصل

اشاره- حرفه فرش‌بافي يا قالي‌بافي كه هنري ديرينه در ايران فرهنگي است، اما درسال (۱۳۳۳ق - ۱۹۱۵م) و در دوره حكومت احمدشاه قاجار، چنان تحت‌‌تاثير مستقيم جنگ ‌جهاني ‌اول و به ويژه ميان درگيري‌‌هاي نظامي آلمان و روسيه‌‌ تزاري قرار گرفته كه تاريخ اسناد مجلس شوراي ملي نه تنها از فقر و تنگدستي سفره‌هاي قالي‌بافان حكايت مي‌كند، بلكه خود روايت‌كننده چگونگي «بيد استعمار بر جان هنر فرش‌‌بافي ايران» است. چنانچه وقتي اسناد شكايت‌ قالي‌بافان در مجلس ملي و ارجاع آن ازسوي كميسيون ‌عرايض به وزارت جليله ماليه را دركنار آرشيو مطبوعات و همچنين سفرنامه‌هاي‌ خارجي در كتابخانه ايرانشناسي قرار مي‌دهيم، نه تنها به هويت چرايي و چگونگي اين رويداد تلخ تاريخي آگاهي پيدا مي‌كنيم كه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي ما چه رنج‌ها و سختي‌هاي ناگفته‌اي را به دليل حضور تاريك استعمار در ايران از سر گذرانده‌اند، بلكه از اين ناآگاهي خود بر تاريخ معاصر نانوشته تا به امروز تعجب مي‌كنيم كه چرا تاكنون هيچ پژوهشي در اين زمينه انجام نشده است؟!! بنابراين، از امروز و در يك سلسله گزارش اسنادي - پژوهشي - ميداني روزنامه‌نگاري سياست بين‌الملل، به چند ‌قطره‌ از صدها داده و اطلاعات تاريخ اسناد مجلس و ديپلماسي در روزنامه اعتماد مي‌پردازيم كه چگونه تامين منافع ملي كشورهاي استعمارگر اروپايي در ايران دوره صفويه تاكنون توانسته است طي چندقرن اخير، شيرازه هنر فرش‌بافي ما را از هم بپاشد.

 

اصل ۳۲ مجلس شوراي ملي

روزنامه آزاد هفتگي ‌«تربيت»، جريده‌اي علمي و ادبي و سياسي، درسال (۱۳۲۴ق- ۱۹۰۷م) كه برابر بود با اواخر حكومت مظفرالدين‌شاه و اوايل حكومت محمدعلي شاه قاجار در ايران، درسال نهم، نمره ۴۲۷ خود به صاحب‌امتيازي ذكاءالملك مدير مدرسه سياسي (محمدعلي فروغي)، درمتن «نظامنامه اساسي مجلس شوراي ملي» و دربخش «در اظهار مطالب بمجلس شوراي ‌ملي - اصل۳۲» نوشته است: «هركس از افراد ناس مي‌تواند عرض ‌حال يا ايرادات يا شكايت خود را كتبا بدفترخانه عرايض‌ مجلس عرضه بدارد اگر مطلب راجع بخود مجلس باشد جواب ‌كافي باو خواهد داد و چنانچه مطلب راجع بيكي‌ از وزارتخانه‌هاست بدان وزارتخانه خواهد فرستاد كه رسيدگي بنمايد و جواب مكفي بدهند.»

شكايت قالي‌بافان به كميسيون عرايض مجلس

حدود ۹سال پس‌از تصويب اصل ۳۲ مجلس، اسنادي در ۱۷ ذي‌حجه ۱۳۳۳ ق. (۲۶ اكتبر ۱۹۱۵م) در دوره احمدشاه قاجار و در بخش «كميسيون ‌عرايض مجلس شوراي ‌ملي» با موضوع و هفت مُهر «جماعت قالي‌باف تُرشيز» وجود دارد كه متن آن بدين‌ شرح است: «حضور مبارك آقايان پالمان [پارلمان] محترم مركز طهران شيداله اركانه عرض داشت جماعت قالي‌باف خيابان سلطانيه ترشيز حضور مبارك آن است كه در سابق ما چاكران دستگاه قالي‌بافي داشتيم و سالي شصت تومان ماليات باداره ماليه ترشيز ميداديم و حال مدت دوسال ميباشد كه جهت جنگ امپراتوري آلمان با دولت بهينه روسي تمام دستگاه ما چاكران خابيده [خوابيده] كه ما چاكران بنان [به‌‌نان] شب محتاج شديم و فعلا مطالبه ماليات از چاكران مينمايند و البته بعرض ما چاكران رسيده‌گي فرماييد كه اگر بعرض ما چاكران رسيده‌گي نفرماييد و مطالبه ماليات از ما [نمايند] لابدا بايد ما چاكران فرار نماييم و پناه بدولت خارجه ببريم متوقع‌ از لطف مرحمت آقايان وكالياي پالمان [پارلمان] [ناخوانا] كه قدغن بفرماييد بامين ماليه ترشيز كه مطالبه ماليات از ما چاكران ننمايند و از زمان شاه‌عباس [لعنت] نامه ميباشد كه از هيچ دستگاه قالي‌‌بافي ماليات نگيرند و نه مشهد و نه جاي ديگر قالي‌باف ماليات ندارد... .»

دستور مجلس‌ به وزارت ماليه

در برگي ديگر از اسناد مجلس خطاب به وزارت جليله ماليه بتاريخ ۲۳ شهر ذي [ناخوانا] الحرام سنه ۱۳۳۳ آمده ‌است: «قالي ‌بافهاي تُرشيز بواسطه تعويق [ناخوانا] قالي در خارجه و كسادي اين متاع تقاضاي تخفيف ماليات نموده‌اند سواد مشروحه آنها را لفاً ارسال نموده پس ‌از ملاحظه هر اقدامي در اينباب خواهيد فرموده اطلاع دهيد... .»

رقابت شوم استعمارگران در ايران

اف. هيل، از نمايندگان بانك‌ شاهي سابق در بيرجند و اهل انگلستان، دركتاب «نامه‌هايي‌ از قهستان» كه محمدحسن گنجي آن را درسال ۱۳۷۸ترجمه كرده، به‌تاريخ (بيرجند - ۲۹ اكتبر ۱۹۱۵ – ۲۰ذي‌حجه ۱۳۳۳) اشاره كرده ‌است. بخشي ‌از متن اين ‌نامه كه با اسناد مجلس و شرايط آن روزگار مردم ايران كه تمامي روند زندگي‌شان تحت ‌شعاع كشورهاي ‌استعماري قرار داشت، هماهنگي ‌دارد كه بدين ‌شرح است: «... دراصفهان به كنسول ما سوء‌قصد شد كه به زخمي‌ شدن او انجاميد و تمام انگليسي‌هاي اصفهان مجبور شدند كه در دومين‌ هفته سپتامبر با عبور از كوه‌هاي بختياري به اهواز كه جاي كوچك خسته‌كننده‌اي در ساحل‌ كارون است و گرماي آن گاهي در سايه به ۱۲۰ درجه فارنهايت مي‌رسد، عقب‌نشيني كنند. تهران فعلا در هرج ‌و مرج سياسي غرق است، چنانكه هرچيزي ممكن‌ است در آن اتفاق بيفتد. آلمانيها كه فعلا اصفهان را دراختيار دارند، ماموران خود را به تعداد فزاينده به جنوب و شرق اعزام مي‌كنند. آنها روياي تكرار اعمال اسكندر كبير و تاريخ ۳۲۷ قبل ‌از ميلاد و دسترسي به هند از طريق زميني را در سر مي‌پرورانند. از آنجا‌ كه برآوردن چنين رويايي، يعني گذراندن يك ارتش‌جديد از ايرانِ‌ نو غيرعملي است، تلاش ‌مي‌كنند كه افغانستان و ايران را باهم متحد ساخته و هر دو را عليه ما بشورانند. اگر هم موفق نشوند كه دولت ايران را مجاب سازند، دست‌كم اختلافات محلي به ‌وجود خواهند آورد. ايران براي انجام چنين سياستي جايي‌ بسيار مناسب است، چه وسايل ارتباطي آن بي‌نهايت كند است و مردم آن از نژاد و قبيله‌هاي مختلف‌اند كه مهار صحيح آنها از پايتخت مقدور نيست. از آنجايي ‌كه آلمانيها پول زياد دارند، موفق شده‌اند تعداد زيادي چريك استخدام‌ كنند و هواخواهان مناسبي پيدا كنند... نتيجه هرچه باشد آنها تاكنون نسبتا موفق بوده‌اند، چون چند صد نفر چريك آلماني و اتريشي كه فرستاده‌اند باعث شده كه هزاران ‌نفر از نظاميان روسي و انگليسي براي حفظ منافع ما به ‌اينجا اعزام‌شوند، درحالي كه همينها ممكن‌ بود با بهره بيشتري در جاهاي‌ ديگر به‌ كار گماشته شوند. در عين ‌حال روحيه قشونهاي هندي مقيم بيرجند با ترتيب ‌دادن اردوها و مسافرتهاي ‌كوچك قوي نگه‌ داشته مي‌شود، درحالي كه چيزي در اين مانور جز اينكه موضوع صحبتي براي آنها باشد، عايد نمي‌گردد. افسران آنها بيشتر وقت خود را در بازارها گذرانده، با خريد قاليچه خود را سرگرم مي‌كنند... .»

سفرنامه‌هاي انگليسي «ويلسن» و «مالكلم»

دراينجا مي‌خواهيم اندكي به زمان پيش‌تر برگرديم و به ‌كتاب «سفرنامه ويلسن يا تاريخ سياسي و اقتصادي جنوب‌ غربي ايران» با ترجمه حسين سعادت نوري درسال ۱۳۴۷ اشاره كنيم. آرنلد ويلسن درسال (۱۹۱۴ م - ۱۳۳۲ق.) به نمايندگي دولت انگليس دركميسيون سرحدي ايران و عثماني شركت كرد. او كه درسال (۱۹۱۸م -۱۳۳۶ق.) به نمايندگي ‌سياسي مقيم خليج‌فارس منصوب شده بود، درخصوص شش‌سال پيش‌از تاريخ گزارش شكايت قالي‌بافان به مجلس، درباره اوضاع سياسي ايران درسال (۱۹۱۰ م -۱۳۲۸ق.)، نوشته ‌است: «اوضاع‌ سياسي ايران درتمام سال۱۹۱۰ بمراتب وخيم‌تر از سال قبل بود و با وجود اين‌ جاي ‌مسرت است كه امنيت و آرامش خوزستان مثل ساير نقاط ايران دستخوش هرج‌ و مرج نگرديد... تنها نگراني اينجانب در ظرف اين‌ مدت همان توسعه و پيشرفت اموربازرگاني تجار آلمان دركرانه‌هاي خليج [فارس]‌ و فعاليت‌هاي روزافزون مامورين ديپلوماسي روسيه در اين‌ نواحي بود زيرا خوزستان بموجب قرارداد ۱۹۰۷م. (۱۳۲۵ق.) كه فيمابين روسيه و انگليس منعقد گرديده جزو مناطقي‌ است كه روسها اصولا نبايد توجهي بآنجا داشته باشند و با اينوصف روزي نيست كه سروكله چندنفر از مامورين تزار بعناوين گوناگون در اين‌ حوالي مشاهده نشود... يك ‌نفر بازرگان فرش‌ فروش سويسي در ملاير بانجام امورتجارتي اشتغال داشت كه از شهر و حومه فرشهاي‌ مناسب جمع‌آوري مي‌نمود و براي فروش بامريكا مي‌فرستاد. شعبه‌ مركزي شركتي كه اين‌ شخص نمايندگي آن را داشت در تركيه بود و ضمن‌ ملاقات از اينجانب تقاضا كرد كه باو اجازه داده شود به‌طور افتخاري كارهاي نمايندگي دولت‌ بريتانيا را در ملاير انجام دهد و پرچم انگليس را بر سر دفتر تجارتخانه برافرازد... .» و اين درحالي است كه وقتي حدود يكصدسال پيش‌از اين تاريخ، جان مالكلم، نخستين سفير انگليس كه از طرف كمپاني هند شرقي درسال‌هاي ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۱ م. (۱۲۱۳ تا ۱۲۱۵ق.) برابر با دوره فتحعلي‌شاه قاجار به ايران آمده بود‌، در كتاب «نامه‌هاي ‌سياسي سفير بريتانيا يا پايه‌هاي سياست انگلستان در ايران» با ترجمه احمدتوكلي درسال ۱۳۲۷ نوشته است كه هشتمين منبع قابل اطمينان ثروت كه ايران در اختيار دارد فرش است كه تنها در ايران برابر تمام دنيا تهيه مي‌شود... و يكي‌از دو دليل اهميت تجارت ايران با هند، كالاهاي مورد احتياج ايران است كه بيشتر از اين راه مي‌آيد.

سفري به زمان شاه اسماعيل صفوي

آزاده‌ حيدري، پژوهشگر «نمايه ‌تحليلي ‌موضوعي سفرنامه‌هاي ترجمه ‌شده سياحان ‌انگليسي درباره‌ ايران»، درمقاله‌‌ «اردبيل و موزه شيخ‌ صفي‌الدين اردبيلي از نگاه سياحان ‌بريتانيايي» كه بهار امسال آن را در نخستين كنفرانس‌ بين‌المللي موزه‌ها در اردبيل ارايه داد، درباره تاريخ ۲۶۰سال پيش‌از حضور جان مالكلم در ايران نوشته ‌است: «در بقعه اردبيل، دركنار ظروف چيني، كتابخانه، چراغها و ساير اشياء قيمتي، تعدادي قالي نفيس نيز وجود داشته كه تعدادي براي پوشش كف به ‌كار مي‌رفتند و بخشي نيز در گنجينه نگهداري مي‌شدند. اين فرش‌ها هداياي شاهزادگان و بزرگاني بودند كه بدين‌ترتيب درصدد نشان‌ دادن تحسين خود از اين بناي مقدس بر مي‌آمدند. ادوارد دنيس راس سياح بريتانيايي دوره پهلوي ‌اول از اردبيل بازديد مي‌كند و درباره آرامگاه شيخ‌ صفي‌ و مخصوصا قالي گرانبهاي آرامگاه كه ديگر در آرامگاه پهن نيست و در موزه‌هاي‌‌ خارجي آن‌ را ديده است، مي‌نويسد: «اردبيل به واسطه آنكه محل سكونت شيخ ‌صفي‌الدين نياي شاه ‌اسماعيل و باني سلسله‌ صفوي بوده شهرتي‌ عظيم حاصل ‌كرده‌ است. قبر شيخ ‌صفي‌الدين و قبر آن شاه‌ بزرگ (شاه‌ اسماعيل) در مسجد ‌مخروبه‌اي مشاهده‌ مي‌شود. فرش‌ مشهوري كه اكنون در موزه ويكتوريا و آلبرت افتاده و درسال ۱۵۳۹ ميلادي (۹۴۶ق.) در شهر كاشان ساخته شد ازطرف شاه‌ طهماسب به بقعه مذكور اهدا گرديده...»

ادامه دارد...

منابع: آرشيو مطبوعات، كتابخانه‌ شماره ۱، كتابخانه شماره ۲ ايرانشناسي و مركز اسناد مجلس و همچنين كتاب «نمايه ‌تحليلي ‌موضوعي سفرنامه‌هاي ترجمه ‌شده سياحان ‌انگليسي درباره‌ ايران» با پژوهش آزاده حيدري.

روزنامه‌نگار پژوهشگر

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون