كوتاه درباره فيلم كارآموز 2024
كشته شدن قريحه
محمدرضا دلير
تصور كنيد كه در اوج رقابت بين كامالا هريس و دونالد ترامپ اين فيلم روي پرده رفته است و همزمان كتابي با نام «دستاوردهاي كامالا هريس» به صورت رسمي در فروشگاههاي والمارت و سايت آمازون به فروش ميرسد. رقابت ترامپ و هريس در سال ۲۰۲۴ گويي يكي از پرمناقشهترين رقابتهاي رياستجمهوري در تاريخ امريكاست و پاي اين مناقشه به سينما و انتشارات ادبي نيز باز شده است. عدهاي با همراهي برخي از كمپين ۲۰۱۶ ترامپ و با جذب سرمايه كور ازسوي برخي از دوستان و حاميان مالي به كمپين او در سالهاي گذشته اثري را در باب ترامپ جوان روي پرده ميبرند كه مخاطب شايد تا پيش از اين همه آن اتهامات اكنون او را يكجا جمع نديده است. از آنسو كتابي در باب كامالا هريس چاپ ميشود و به فروش بالا ميرسد كه عملا صفحاتش خالي است. اين يعني اوج تنش، اما «علي عباسي» در ميان اين مناقشه كجاي كار است؟ او پس از اينكه بسياري از فيلمسازان اين پروژه را قبول نكردند و حتي نزديك آن هم نشدند، گويي آن را بهترين فرصت براي خود در جهت نزديكي بيشتر به هاليوود و سينماي تجاري قلمداد کرد. روايت علي عباسي مبتني بر دو دهه از زندگي ترامپ است؛ از همهمه ماجراي واترگيت تا زماني كه برج ترامپ در نيويورك افتتاح ميشود. اين فيلم بر اساس گفتهها و شهادتهاي همسر اول ترامپ، نزديكان او و روابط نزديك ترامپ با مرشد يا وكيل ارشدش «روي كوهن» بوده است. اگر روايت را به دو بخش تقسيم كنيم، بايد گفت بخش اول با تكيه بر انتخاب خوب بازيگران، بازيگرداني خوب كارگردان و در نهايت نشستن كاراكترها روي بازيگران اوج فيلم است. مخاطب در اين بخش با دونالد ترامپ جواني مواجه ميشود كه در دنياي گرگهاي والاستريت بهدنبال احياي نام خانوادگي و در نهايت شهرت خود است. كارگردان در بخش ابتدايي تناقضي موجز و زيبا را بين دنياي برادر ترامپ و خود او ايجاد ميكند و داستان را براساس همين تناقض برنده يا بازنده، قاتل يا قرباني و هر تناقضي شبيه اين پيش ميبرد. استفاده آقاي عباسي از تصاوير مستند دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در اتاق تدوين و حل كردن روايت درون اين قابها باعث گيرايي بيشتر اين بخش شده است.
اما در بخش دوم او بهرغم اينكه كنه روايت را به صورتي قابل قبول دراختيار مخاطب قرار ميدهد، اما براي لحظاتي چند در دام دموكراتها ميافتد. در اين بخش علي عباسي سعي دارد از ترامپ و ذهنش فرنكنشتاين نسل جديد سرمايهداري را بيرون بكشد و بايد گفت در اين امر تا حدي موفق است. عباسي به خوبي روي دغدغههاي شخصي ترامپ و تلاش براي ديده شدن او مانور ميدهد؛ از مقايسه ظاهرياش با همسر تا اضطراب از شكم برآمده و موهايي كه بر اثر مصرف آمفتامين و قرصهاي لاغري در حال ريختن هستند. شايد اگر كارگردان اين نقطه از روايت خود را عملا تبديل به يك دلهره جسمي ميكرد و از آن استناد به رخدادهاي حقيقي پر از شائبه دست بر ميداشت، بخش دوم اين گونه دچار نوعي تعجيل و ضرباهنگ بالا و نامتناسب با كل روايت نميشد. اما بايد بپذيريم كه عباسي صرفا انتخاب شده، چون گزينههاي ديگر اين اثر را رد كردهاند و اين در هاليوود يعني كشته شدن قريحه.
فيلم «كارآموز» اثري متوسط و قابل اعتناست. اين اثر در بدترين زمان ممكن و شايد تحت فشار جناح رقيب ترامپ جوان را به تصوير ميكشد. اينكه تماشاي اين فيلم روي رايدهنده جوان امريكايي چه تاثيري دارد، همان نكتهاي است كه جناح رقيب سعي دارد از آن بهره ببرد و از تكههاي اين فيلم براي استناد تصويري به برخي ادعاهايش استفاده كند؛ روايتي كه بخش دوم آن نه براي سينما، بلكه براي همين مقاصد سياسي ساخته شد و آقاي عباسي را ميان اين هياهو باز هم معلق نگه داشت.