روغن ريخته نذر امامزاده شد
سوخت مايع نيروگاهها كم است يا شما دستور توقف مازوتسوزي داديد؟
سمكو مومني
در همان روزي كه خبر خالي بودن ۶۰ درصد از ظرفيت سوخت مايع نيروگاهها توسط خبرگزاري دانشجو منتشر شد، رييس سازمان محيطزيست با لحني اطمينانبخش و قاطع اعلام كرد كه با كمك رييسجمهور، دستور توقف مازوتسوزي در نيروگاهها صادر شده تا سلامت جامعه به خطر نيفتد.
اين جمله در ظاهر شايد نشان از توجه به سلامت و آسايش عمومي داشته باشد، اما واقعيت پيچيدهتر از اين است. در شرايطي كه كمبود شديد گاز و سوخت پاك، نيروگاهها را به سوي استفاده از مازوت و گازوييل پرگوگرد به عنوان تنها گزينه موجود براي توليد برق مصرفي جامعه در ماههاي سرد سال سوق داده، دستوري مبني بر توقف مصرف اين سوخت آلاينده، بيشتر شبيه يك وعده براي آرام كردن افكار عمومي و كاهش انتقادات است تا يك اقدام عملي و اثرگذار.
اگرچه در واقعيت به نظر ميرسد وعده داده شده سرپوشي براي يك مشكل بزرگتر است، اما اينچنين تصميماتي مانند تجويز استامينوفن براي بيماري است كه درمان آن نيازمند اقدامات جديتر و بنياديتر است؛ به جاي ريشهيابي مشكل و ارايه راهحلي پايدار، تنها تلاش ميشود تا درد و آثار آن به صورت مقطعي و ظاهري كاهش يابد.
از سويي، دستور توقف مازوتسوزي در حالي صادر ميشود كه نيروگاهها به دليل ناترازي انرژي، چاره ديگري جز سوزاندن اين سوخت سنگين و آلاينده براي توليد برق مصرفي كشور ندارند. در نتيجه، اين دستورات در عمل تبديل به وعدههايي ميشود كه امكان تحقق واقعي آنها وجود ندارد و بحران آلودگي هوا و تخريب محيطزيست به شكلي مداوم ادامه مييابد و بدتر هم ميشود.
در حقيقت، بحران فعلي به رويكردها و سياستهاي بلندمدت و حكمراني درستي نياز دارد كه تنها به كاهش موقتي آلودگي فكر نكنند، بلكه به دنبال تامين منابع پايدار، جايگزينهاي واقعي و سرمايهگذاريهاي اصولي در بخش انرژي باشند. تصميمات سطحي و دستورات بدون پشتوانه اجرايي، تنها باعث ميشود كه شرايط كشور پيچيدهتر شده و بحرانها عميقتر و مردم آسيبپذيرتر شوند.
حل بحران آلودگي هوا و تاثيرات مخرب مازوتسوزي بر محيطزيست و سلامت عمومي نيازمند تغييرات ساختاري در حكمراني و سياستگذاريهاي كلان، منسجم و مبتني بر واقعيت است. از سوي ديگر، صحبت از توقف مازوتسوزي و نگراني براي سلامت جامعه بدون زيرساختهاي جايگزين و برنامهريزي دقيق، تنها يك شعار خواهد بود. مردم انتظار دارند به جاي اظهاراتي كه به سرعت رنگ باخته و در عمل هم قابليت اجرايي ندارند، برنامههايي ديده شود كه به بهبود كيفيت هوا، كاهش بيماريهاي ناشي از آلودگي هوا و حفاظت از محيطزيست منجر شوند.
مديريت كاهش آلودگي هوا مستقيما مرتبط به نوع حكمراني و مديريت كلان كشور است. تا زماني كه ساختار حكمراني بر مبناي عقلانيت نباشد و حاكميت موضوعات محيطزيست و تغيير اقليم را به رسميت نشناسد، معضل همچنان باقي است و بدتر هم ميشود. حتي تصميمات مقطعي بايد در راستاي يك برنامهريزي كلان باشد وگرنه آسيبهاي زيانبارتري در بلندمدت خواهد داشت و سوال همچنان باقي است، سوخت مايع نيروگاهها كم است يا شما به فكر سلامت مردم هستيد؟!
كارشناس تغيير اقليم و آلودگي هوا