آينده نفت ايران با ترامپ
حميدرضا شكوهي
وقتي دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهوري جديد ايالاتمتحده انتخاب شد، مهمترين پرسشي كه در افكار عمومي ايرانيان نقش بست، آينده اقتصاد ايران با روي كار آمدن ترامپ بود. همگان به ياد دارند كه ترامپ چگونه با خروج از برجام، مانع سرمايهگذاري خارجي در ايران شد و مهمترين قراردادهاي پسابرجام ازجمله خريد هواپيماهاي جديد و توسعه ميادين نفت و گاز را با بنبست مواجه كرد. از اين منظر، روي كار آمدن دوباره ترامپ ميتواند براي اقتصاد ايران به طور عام و صنعت نفت ايران به طور خاص دشواريهاي تازهاي به همراه داشته باشد. اجازه بدهيد آينده نفت ايران با ترامپ را از دو منظر ببينيم:
الف) سرمايهگذاري خارجي در صنعت نفت ايران عملا با خروج امريكا از برجام متوقف شد و نه قرارداد توسعه فاز 11 ميدان گازي پارس جنوبي با شركت توتال اجرايي شد و نه تفاهمنامههاي متعددي كه با شركتهاي بينالمللي براي توسعه ميادين نفت و گاز ايران امضا شده بود به قرارداد رسيد. با تغيير دولت امريكا و روي كار آمدن جو بايدن هم تغييري در اين وضعيت ايجاد نشد، چراكه ريسك سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران همچنان بالا بود. تا زماني كه تحريمها لغو نشود، چشمانداز روشني براي جذب سرمايه خارجي در صنعت نفت نخواهيم داشت و با روي كار آمدن ترامپ، اين چشمانداز تيرهتر هم شده است.
نكته مهم اينكه حتي شركتهاي اصلي روسي و چيني هم تمايلي به سرمايهگذاري و توسعه ميدان در ايران ندارند و در سه سال اخير هم با وجود امضاي تفاهمنامههاي چندين ميليارد دلاري با ايران، قدم عملي برنداشتهاند. هر چند در همين مدت، توسعه در صنعت نفت متوقف نشد و به عنوان مثال در اواخر سال گذشته ميدان نفتي سپهر و جفير به عنوان يكي از پيچيدهترين ميادين نفتي ايران با سرمايه و دانش ايراني توسط رييسجمهور وقت افتتاح شد يا شاهد تداوم عمليات اجرايي فاز 11 پارس جنوبي بدون سكوهاي فشارافزا بوديم، اما بدون ترديد براي سرعت گرفتن توسعه در صنعت نفت و گاز ايران، نيازمند جذب سرمايه و تكنولوژي خارجي هستيم و روي كار آمدن ترامپ، چالشي اساسي در اين مسير خواهد بود.
ب) صادرات نفت ايران در دوران ترامپ به شدت كاهش يافت، چراكه او عملا راههاي صادرات نفت ايران را مسدود كرد. از اواخر دولت روحاني كه مصادف با روي كار آمدن جو بايدن بود، صادرات نفت ايران تسهيل شد و اين روند تا دولت مرحوم رييسي هم ادامه يافت. هرچند افزايش صادرات نفت ايران در زمان بايدن، به عنوان موفقيتي براي دولت رييسي مطرح شد اما واقعيت آن است كه دموكراتها به دلايل مختلف سياسي و اقتصادي، ازجمله كنترل قيمت نفت در بازار بهويژه در يك سال پاياني دولت بايدن، تمايلي به ايجاد محدوديت در صادرات نفت ايران نداشتند، ضمن اينكه صادرات نفت ايران با تخفيف و عمدتا به يك مقصد خاص انجام ميشد و اغلب با تهاتر همراه بود، نه دريافت ارز. بنابراين دموكراتها حساسيتي روي صادرات نفت ايران نداشتند، اما ترامپ كه در سخنرانيهاي انتخاباتي خود هم بارها سختگيري خودش در قبال صادرات نفت ايران را با سهلگيري دموكراتها مقايسه كرده، قطعا مسيري مشابه دوران قبلي رياستجمهوري خود انتخاب خواهد كرد. البته با افزايش تجربه ايران در دور زدن تحريمهاي نفتي، كار ترامپ به اندازه دوره قبلي رياستجمهوري خود ساده نيست، اما كاهش صادرات نفت ايران در ماههاي آينده محتمل خواهد بود.
نتيجه: هم مسير لغو تحريم و جذب سرمايهگذاري خارجي براي صنعت نفت ايران دشوارتر خواهد شد و هم صادرات نفت ايران موانع بيشتري پيش روي خود خواهد ديد كه حاصلش، كاهش درآمدهاي دولت پزشكيان است. اما آيا چشمانداز روشني هم براي صنعت نفت ايران در دوران ترامپ ميتوان داشت؟ باتوجه به ماهيت غيرقابل پيشبيني ترامپ و اصول فكري غيرايدئولوژيك او كه مبتني بر سود مادي است، قطعا راه براي توافق با دولت او و تغيير شرايط ميتواند باز شود؛ هر چند اين نگرش در ايران نيز با موانعي مواجه خواهد بود كه رفع آن نيازمند عزمي بالاتر از دولت است.