• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۷ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5908 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان

كره شمالي و آغاز دوراني جديد

محمدعلي غيبي

در طول تاريخ ارتباطات ميان مردمان گوناگون همواره منشا تحولات فكري، فرهنگي، مذهبي، سياسي و اجتماعي بوده و انزواي جغرافيايي همواره شرايط را ثابت و راكد نگه داشته است. ما در تاريخ معاصر خود تا عصر قاجاريه ارتباط چنداني با غرب نداشتيم و هر آنچه بود تنها محدود به حضور بازرگانان و سفيران انگليسي و فرانسوي و ... و همچنين حضور پيروان فرقه‌هاي يسوعين و پيوريتن و ... كه تنها عقايد قرون وسطايي را تبليغ مي‌كردند، بود. پس از تهديد از سوي روسيه در ابتداي قاجار بود كه عباس ميرزا متوجه پيشرفت اروپاييان در زمينه‌هاي مختلف شد و در دو نوبت شش دانشجو را به اروپا اعزام كرد كه از ميان آنها، ‌غير از ميرزا كاظم نقاش كه در انگلستان از دنيا رفت، همگي نقش مهمي در آينده كشور داشتند. ميرزا صالح شيرازي يكي از اين شش نفر بود كه سفرنامه‌اي از فرنگ در جهت بيداري عمومي مردم ايران نوشت؛ سفرنامه‌اي كه در تبريز نسخه‌برداري مي‌شد و اين نسخه‌ها خانه ‌به ‌خانه و دست ‌به دست به امانت داده مي‌شدند. تفكرات جديد بدين‌گونه هرچند با سرعتي كم در ايران راه يافت. در دوران صدارت ابوالقاسم‌خان قائم‌مقام فراهاني، كتاب‌هاي بسياري كه عثمانيان از زبان‌هاي اروپايي به تركي ترجمه كرده ‌بودند به فارسي هم ترجمه شدند و اين هم اقدام ديگري در جهت بيداري ايرانيان شد. با تاسيس دارالفنون مسير بيداري عمومي هموارتر شد و بسياري از فارغ‌التحصيلان دارالفنون هم براي ادامه تحصيل عازم دانشگاه‌هاي معتبر جهان شدند. كم‌كم افراد بيشتري براي تحصيل به اروپا عزيمت كردند و در ميان فرنگ‌ديدگان، امثال ملكم‌خان و سيدجمال‌الدين اسدآبادي باز تفكرات جديدي را به ايران آوردند. چنانكه ميرزا يوسف‌خان مستشارالدوله، به فكر افتادن خود را حاصل حضور در نمايشگاه بين‌المللي پاريس و مشاهده تمدن غرب مي‌داند. با اين وجود نتيجه اين انديشه‌گري‌ها چندان مورد پسند نظام فاسد قاجاري نبود و ميرزا يوسف‌خان كه عامل نجات ايران را در يك كلمه «قانون» معرفي مي‌كرد با كتابش آنقدر بر سرش كوفتند كه بينايي خود را از دست داد. ترجمه كتاب‌هاي بيشتر در دوره ناصرالدين شاه هم نتيجه عكس خواسته شاهان مستبد قاجاري را به همراه داشت. در مقابل روزنامه‌هاي درباري همچون تربيت، روزنامه‌هاي فراواني هم در خارج چاپ مي‌شدند كه انديشه‌هاي بيدارگرانه‌اي را در خود داشتند؛ ثريا، پرورش و چهره‌نما چاپ مصر، «اختر» چاپ استانبول و «قانون» ميرزا ملكم خان چاپ لندن بودند كه دو مورد آخري در ايران غيرقانوني بودند. آشنايي با اين تفكرات جديد مغرب ‌زمين به بيداري بيشتر و نهايتا مشروطه‌خواهي و به دنبال آن اعلام پايان قاجاريه در مجلس موسسان منجر شد.
اعزام دانشجو به خارج در دوران پهلوي هم ادامه داشت، اما اين‌بار خارج‌رفته‌ها تفكرات متفاوت‌تر و مخرب‌تري را پي مي‌گرفتند. ايرج اسكندري، درس‌خوانده پاريس بود، اما با تفكراتي كاملا چپ‌گرايانه كه بعدها از پايه‌گذاران حزب توده ايران شد. تقي اراني فارغ‌التحصيل دكتري شيمي و شخصي كاملا ماده‌گرا بود. اعزام دانشجو به خارج از سوي دولت رضاشاه نيز به نتايج مورد انتظار منتهي نشد و سفارت ايران در آلمان مجبور شد در ميان اولين كاروان اعزامي (در رشته‌هايي غير از افسري)، دو نفر از دانشجويان (ملكي و حامي) را به اتهام ارتباط با كمونيست‌ها به ايران برگرداند. هر چند اين اتهام‌زني جاي بحث دارد؛ اما با اين اتهام‌زني‌ها، به قول خود خليل ملكي، او كمونيسم را انتخاب نكرد؛ كمونيسم آنها را انتخاب كرد. اعزام عبدالصمد كامبخش به شوروي براي تحصيل در رشته مهندسي هواپيما سبب شد كه سرنوشت او نيز همچون ملكي و نراقي و خامه‌اي در ميان گروه پنجاه‌وسه نفر رقم بخورد، اما در ادامه مسير تبديل به دشمن شماره يك استقلال و تماميت ارضي ايران تبديل شود و مطالباتش چندان دور از تبديل شدن ايران به تعدادي شورا براي پيوستن به جماهير شوروي نباشد. چيزي كه حتي حزب توده هم آن را هيچ‌گاه طلب نكرد يا لااقل جرات بيان آن را نيافت. به هر حال هر چه بود حاصل تفكرات خارج از ايران بود. اما آنچه مهم است، اين است كه تمام اين يادآوري‌ها مختص كشوري بود كه نخبگان علمي و درس‌خواندگان از ديرباز عامل تعيين‌كننده آن بودند و اعزام دانشجو به خارج در آن ابتدا مفيد و سپس مضر شد. حال كشوري را در نظر بگيريد كه كاملا ارتش‌سالار است و جامعه‌اي به‌ شدت بسته دارد. اگر ارتش چنين كشوري از اين فضاي بسته خارج شود و در محيط آزاد اروپا به جنگ برخيزد و حال و هواي آزادي را دريابد آنگاه نتيجه چگونه خواهد بود؟ مدتي است كه مدام مي‌شنويم بيش از ده‌ هزار تن از سربازان ارتش كره شمالي و به قولي يازده الي دوازده‌ هزار تن از نيروهاي ارتش آن كشور در جنگ روسيه و اوكراين به نفع روسيه وارد عمل شده‌اند و با نيروهاي اوكرايني مشغول نبرد‌ند. در يورونيوز فارسي خواندم كه از فايننشال تايمز نقل كرده‌ بود كه سربازان كره شمالي در روسيه به اينترنت بدون محدوديت دست يافته‌اند و به تماشاي فيلم‌هاي پورن روي آورده‌اند. به اين فكر افتادم كه آيا مي‌توان بر اين سربازان كه حال و هواي جهان آزادتر را چشيده‌اند، پس از بازگشت به كره شمالي همان قوانين سابق را اعمال كرد؟ ايران عالم‌سالار بود و نخبگان علمي خارج‌رفته آينده آن را دستخوش تغييرات كردند. حال كره شمالي ارتش‌سالار با نخبگان نظامي چه خواهد كرد؟ چگونه مي‌توان سربازان و افسران ارتش كره شمالي كه جهان را ديده‌اند بار ديگر وادار به اطاعت كرد؟ حكومت دودمان كيم جونگ اون وابسته به اطاعت ارتش است و چه تضميني وجود دارد كه در صورت عدم اطاعت ارتشيان، اين دودمان فرو نپاشد؟ لذا اين احتمال بسيار وجود دارد كه حضور نيروهاي ارتش كره شمالي در جنگ اوكراين زمينه‌ساز تحولاتي مهم در آينده كره شمالي شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون