در دنياي مدرن، شبكههاي اجتماعي به عنوان ابزارهاي كليدي براي ارتباطات و تبادل اطلاعات
به حساب ميآيند. در ايران، رشد سريع و گسترده استفاده از اين پلتفرمها، بهويژه در ميان جوانان و دانشجويان، ضرورت بررسي دقيق سياستهاي فيلترينگ و پيامدهاي آن را نمايان كرده است. بررسيهاي انجام شده، به ويژه دادههاي نظرسنجي ايسپا، چالشهاي جدي در اين زمينه را به تصوير ميكشند.
آمار و واقعيتهاي موجود
نتايج نظرسنجيها نشان ميدهد كه كاربران بهطور عمده از پلتفرمهاي تلگرام (۸۹.۵درصد)، اينستاگرام (۸۵.۷درصد)، واتسآپ (۶۶.۷درصد) و يوتيوب (۵۰.۴درصد) استفاده ميكنند. اين آمار، به ويژه در ميان جوانان، نياز به فضايي آزاد براي ارتباطات و دسترسي به اطلاعات را نشان ميدهد. ميانگين زمان استفاده روزانه از شبكههاي اجتماعي به ۲۳۳ دقيقه (حدود ۴ ساعت) ميرسد كه حاكي از وابستگي عميق كاربران به اين پلتفرمها و محتواي آنهاست.
فيلترينگ و تبعات اقتصادي-اجتماعي
فيلترينگ اين پلتفرمها، تبعات اقتصادي و اجتماعي چشمگيري را به همراه دارد. استفاده از فيلترشكنها به عنوان راهحلي براي دور زدن محدوديتها، نه تنها بار مالي را به دوش كاربران ميگذارد، بلكه كيفيت خدمات آنلاين و سرعت اينترنت را نيز تحت تاثير قرار ميدهد. اين مشكلات به خصوص در جامعه دانشگاهي كه به اطلاعات سريع و بهروز نياز دارد، به يك چالش جدي تبديل شده است.
نقد سياستهاي فيلترينگ
منتقدان فيلترينگ بر اين باورند كه اين سياستها نهتنها به كاهش دسترسي به اطلاعات و ارتباطات منجر ميشوند، بلكه اعتماد عمومي نسبت به تصميمگيران رگولاتوري را تضعيف ميكنند. فيلترينگ به جاي اينكه ابزاري براي كنترل محتوا باشد، باتوجه به تقاضاي بالا براي دسترسي به اين پلتفرمها، تبديل به عاملي براي جذب بيشتر كاربران به اين فضاها شده است.
تناقضات موجود
حضور چهرهها و نخبگان سياسي در شبكههاي اجتماعي فيلتر شده، به خوبي نمايانگر پارادوكس اعتماد در سياستهاي فيلترينگ است. افرادي كه به ديگران توصيه ميكنند از اين شبكهها دوري كنند، خود بهطور فعال در اين فضاها حضور دارند. اين تناقض نهتنها به انتقاد از فيلترينگ دامن ميزند، بلكه سوالات جدي درباره عدالت و شفافيت در تصميمگيريها مطرح ميكند.
تمايل به استفاده از اپليكيشنهاي فيلتر شده
بهرغم موانع، تمايل به استفاده از اپليكيشنهاي فيلتر شده از چند منظر قابل تحليل است:
۱- نياز به ارتباطات آزاد: كاربران به دنبال فضايي براي بيان افكار و احساسات خود هستند كه فيلترينگ مانع آن ميشود.
۲- دسترسي به اطلاعات و محتوا: با توجه به اهميت اطلاعات در عصر ديجيتال، كاربران حاضرند هزينههاي اضافي را براي دسترسي به اطلاعات پرداخت كنند.
۳- تجربه كاربري و امكانات بهتر: اپليكيشنهاي فيلتر شده معمولا امكانات و قابليتهايي ارايه ميدهند كه در ساير پلتفرمها وجود ندارد.
نتيجهگيري
با توجه به دادههاي نظرسنجي ايسپا و تحليلهاي ارايه شده، واضح است كه كاربران، به ويژه جوانان، تمايلي به فيلترينگ ندارند و به دنبال دسترسي آزاد به اطلاعات و ارتباطات هستند. اين وضعيت نياز به بازنگري در سياستهاي فيلترينگ و ارتباطي كشور را ميطلبد. درنهايت سياستگذاران بايد به نيازهاي اجتماعي و فرهنگي جامعه توجه بيشتري داشته باشند و به جاي فيلترينگ، بر ايجاد فضايي امن و آزاد براي تبادل اطلاعات و ارتباطات تمركز كنند.
درنهايت، واضح است كه تناقضات و پارادوكسهاي موجود در سياستهاي فيلترينگ ميتواند به بياعتمادي عمومي و نارضايتيهاي بيشتر در اين زمينه دامن بزند. براي بازسازي اعتماد جامعه، لازم است كه سياستگذاران به شفافيت در تصميمگيريها و بهبود شرايط ارتباطي توجه ويژهاي داشته باشند.
كارشناس ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه