سيمين سليماني
داوود پيرنيا نامي آشنا در تاريخ موسيقي ايران است؛ كسي كه خدماتش به موسيقي انكار نشدني است. «گلهاي جاويدان» كه از آن به يكي از بهترين برنامههاي موسيقي تاريخ راديو نام ميبرند، با نام او گره خورده است. پيرنيا تحصيلات ابتدايي خود را در منزل فرا گرفت و پس از آن براي ادامه تحصيل و فراگيري دروس زبان فرانسه وارد مدرسه سنلويي شد. بعدها هم براي ادامه تحصيلات به سوييس رفت. او پس از فراغت از تحصيل در رشته حقوق، به ايران برگشت و وارد كارهاي دولتي شد.
او نوازندگي ويولن را نزد ابوالحسن صبا فراگرفت؛ پيرنيا در اروپا با موسيقي كلاسيك آشنا شده بود اما حضور او در كارهاي دولتي زماني برايش نگذاشت كه نوازندگي را به طور جدي پي بگيرد. از سويي دغدغه او پس از بازگشتش به ايران بيشتر گسترش و نوسازي موسيقي ايراني بود. برنامه راديويي گلها را در سال 1334 و در پي آن، گلهاي رنگارنگ، برگ سبز، يك شاخه گل و گلهاي صحرايي برمبناي ترانههاي محلي را بنيان گذاشت. با بيژن فرازي، از دوستان نزديك پيرنيا و دستيار و معاون او در برنامه گلها و گفتوگو كرديم. اين گفتوگو را بابك بختياري، نوازنده ويولن نيز همراهي كرده كه از اين بابت از ايشان سپاسگزاريم.
آقاي فرازي در ابتداي گفتوگو درباره همكاري خود با مرحوم پيرنيا بگوييد.
فرازي: من شيفته موسيقي ايراني بودم و خوشحالم كه با مرد محترمي كه احياكننده موسيقي و ادب مملكت است، آشنا شدم. خدماتي كه مرحوم پيرنيا به موسيقي و ادب مملكت ارائه كرد در تاريخ فرهنگ ايران ماندگار شد و يكي از نمونههاي زنده آن، برنامه گلهاست كه در زمان مسووليت ايشان در راديوآغاز شد و يكي از كارهاي جاودانهاي است كه تكرار آن محال است. من ساليان زيادي در برنامه گلها و در خدمت مرحوم پيرنيا بودم. در نهايت به دليل رنجش و ناراحتي كه مقامات راديو در آن زمان براي ايشان ايجاد كرده بودند، آقاي پيرنيا برنامه و راديو را ترك كرده و ديگر به راديو نرفتند و من هم از آن به بعد با راديو قطع رابطه كردم.
پس قطع همكاري شما با راديو در پي قطع همكاري مرحوم پيرنيا بود؟
فرازي: بله؛ يكي از افتخارات من اين است كه سالها در خدمت ايشان بودم. نمونه كارهاي ايشان هنوز موجود است و در شمار نمونههاي جاودانه موسيقي مملكت است.
بختياري: من اينجا بايد اشاره كنم كه آقاي فرازي با مرحوم رهي هم بسيار دوست بودند و در دورهاي كه مرحوم رهي مدير برنامه گلها ميشوند آقاي فرازي به توصيه مرحوم پيرنيا گهگاهي به مرحوم رهي سر ميزدند و آقاي رهي هم در نبودشان، كارها را به ايشان ميسپردند و خيلي شبها هم آقاي فرازي و آقاي بنان همديگر را ملاقات ميكردند. به صورت رسمي در آبان ماه ۱۳۴۵ كه مرحوم پيرنيا استعفا ميدهند و آقاي فرازي همكاريشان با راديو محدود ميشود اما به توصيه آقاي پيرنيا حتي برخي مشكلات را در اين برنامه رفع ميكردند.
اگرچه كم و بيش شرح اين مسائل وجود دارد ولي اگر ممكن است، بفرماييد كه رنجش آقاي پيرنيا از چه بود؟
فرازي: متاسفانه يكي از رفتارهاي بدي كه در بسياري از افراد جامعه ما وجود دارد، تنگنظري نسبت به كسي است كه ابداعي دارد و كار جديدي انجام ميدهد. علت رنجش آقاي پيرنيا هم همين بدخواهي و حس حسادتي بود كه عدهاي نسبت به ايشان داشتند چون در آن زمان كسي نبود كه بتواند مثل ايشان اين كارها را اجرا كند و متاسفانه ديگر هم مثل اين كارها ديده و تكرار نشد.
بختياري: برنامه گلها مدعيان بسياري داشت. از سال ۱۳۳۴ و زماني كه برنامه به ثمر رسيده بود، بسياري از افراد دوست داشتند جايگاه آقاي پيرنيا را به دست آورند و اين موضوع مشكلاتي را به وجود آورد و اتفاقات بعدي افتاد.
آقاي فرازي فرموديد از ابتدا در كنار مرحوم پيرنيا بوديد؛ برنامه گلها چه اهدافي را دنبال ميكرد؟
فرازي: نظر آقاي پيرنيا به عنوان بنيانگذار اين برنامه، توسعه فرهنگ و موسيقي ايراني بود. قبل از اينكه ايشان بيايند تمام اساتيد پراكنده بودند كه با آمدن آقاي پيرنيا به دليل آشنايي ايشان با استادان، بسياري از اين افراد از جمله مرتضي محجوبي، ابوالحسن صبا و لطفالله مجد كنار هم جمع شدند و اين شاهكارها را به همت و سعي مرحوم داوود پيرنيا ساختند. همه اينها به جهت شناختي بود كه آقاي پيرنيا از موسيقي، فرهنگ و ادب ايران داشتند مخصوصا موسيقي ايراني و كلاسيك. مرحوم پيرنيا با آگاهي كامل اين برنامه را بنيان گذاشتند و نتيجه اين آگاهي هم خلق آثاري شد كه همچنان مخاطبان از جمله شما به آن گوش ميدهيد و اميدوارم كه همه آنها در آرشيو راديو هم موجود باشند.
ادبيات براي مرحوم پيرنيا در برنامه گلها اهميت زيادي داشت؛ در اين باره بيشتر بگوييد.
فرازي: در پاسخ به پرسشتان نقل قولي از مرحوم پيرنيا ميآروم كه ميگفتند: «از موج موسيقي براي اشاعه فرهنگ و ادب استفاده شود» و نتيجه اين شد كه ادبيات با موسيقي عجين و همراه شد و در واقع استفاده از موسيقي همراه با ادبيات اين مملكت، سبب به وجود آمدن برنامه گلها شد.
بختياري: آقاي پيرنيا زماني كه طرح اين برنامه را مينويسند، آن را براي مشورت نزد معلمشان استاد نظام وفا ميبرند و استاد هم طرح را بسيار تحسين و تاييد ميكنند. سپس طرح را به آقاي معينيان ارائه ميدهند و در نهايت، كار شروع ميشود. اين نكته را هم بگويم كه بالا بردن ارزش هنرمند در برنامه گلها بسيار ستودني است؛ مثلا در معرفي هنرمندان گفته ميشد با مضراب مجد، با كمان صبا، با ضرب حسين (تهراني)، با صداي هنرمند ارجمند بنان و با اين معرفي آثار، اهميت و شخصيت تمام دستانداركاران حفظ و يادآوري ميشد. جملهاي را بگويم كه آن را از استادم پرويز ياحقي هم شنيدهام، همچنين آقاي نواب صفا هم در كتاب خاطراتش نوشته و همين طور مضمون اين جمله را از آقاي معيني كرمانشاهي هم شنيدهام كه «اگر آقاي پيرنيا نبود، اين هنرمندان شناخته و مطرح نميشدند.»
درباره موضوع تلفيق شعر و موسيقي و همچنين همراهي اين دو بسيار شنيدهايم؛ حتي برخي، اشخاص مختلفي را در اين زمينه سهيم ميدانند آن طور كه گفته شد طرح آقاي پيرنيا بود كه اثرگذاري اين همراهي را به اوج رساند؛ درباره نقش مرحوم پيرنيا در اين ارتباط بيشتر بگوييد.
فرازي: در ابتدا بگويم كه ايشان به شخصه اديب بودند و با موسيقي و ادبيات مملكت آشنايي عميقي داشتند. جالب است بگويم كه گمنامترين شاعران مملكت را آقاي پيرنيا به جامعه معرفي كردند وقتي كه اغلب افراد و عامه آنها را نميشناختند. اشعار اين شاعران گمنام در برنامه گلها خوانده ميشد تا ايرانيان شاعران مملكت خود را بشناسند چرا كه مردم فقط در آن دوره سعدي و حافظ را ميشناختند و حتي جالب است اين نكته را بگويم كه عدهاي تصور ميكردند شمس شاعر است و نميدانستند ديوان شمس متعلق به مولوي است. به ياد دارم آقاي پيرنيا در يكي از برنامه «گلهاي جاويدان» مخصوصا اشاره كردند كه ديوان شمس متعلق به مولوي است و مولوي است كه چنين ديوان عظيمي را به خاطر علاقهاش به شمس سروده و چنين عنواني برايش گذاشته است. بیشتر متنهاي «گلهاي جاويدان» را شخص آقاي پيرنيا و مرحوم رهي معيري مينوشتند البته از افراد صاحب نظري كه تخصص داشتند هم كمك ميگرفتند مثلا در مورد خاقاني از مرحوم ضياءالدين سجادي، در مورد مولانا از علي دشتي، در مورد نظامي از لطفعلي صورتگر كمك گرفتند و از هر شخصي كه در زمينه آثار يكي از شعرا مطالعه و تخصص داشت، در نوشتن متن برنامه كمك ميگرفتند و حتي نام آنها را هم در برنامه اعلام ميكردند.
بختياري: وحشي بافقي، شمس مغربي، شمس مشرقي، هلالي جغتايي و بسياري ديگر را مردم عامه قبل از برنامه گلها نميشناختند. آقاي عبدالرحيم جعفري، موسس انتشارات اميركبير ميگفتند اين برنامه آقاي پيرنيا باعث شد كه خيلي از ادبا به سمت تصحيح ديوان شاعران بروند مثل كارهاي آقايان سعيد نفيسي يا مرحوم فروزانفر و ما هم آنها را چاپ كنيم. قبل از گلها مردم فقط حافظ و سعدي را ميشناختند و اغلب اين شاعران شناخته شده نبودند. معرفي ۶۳ شاعر در گلهاي جاويدان با كمك رهي معيري و آقاي پيرنيا صورت گرفت كه كار بزرگي است. در حال حاضر اين نامها آشنا هستند ولي در سال ۱۳۳۴ به شكل كنوني نه ديواني از اين شاعران موجود بوده و نه كسي آنها را ميشناخته و حتي براي چاپ اين ديوانها هم مديون مرحوم پيرنيا هستيم.
آقاي فرازي درباره برنامه گلها و اهداف آن صحبت شد، به تغيير مديريت اين برنامه اشاره شد. حتي بعدها «گلهاي تازه» را داشتيم. با توجه به اينكه شما هميشه همراه آقاي پيرنيا بوديد و به اهدافي كه ايشان داشتند، واقف بوديد آيا اين برنامه به نظرتان در مسير درستش پيش رفت؟
فرازي: تا زماني كه مرحوم رهي بعد از مرحوم پيرنيا متصدي برنامه گلها بودند، برنامه تا حدودي با همان سيستم و روش گذشته دنبال ميشد ناگفته نماند مرحوم رهي خدمات بزرگي به اين برنامه كردند و يكي از اركان موثر اين برنامه بودند كه نوشتن بیشتر متنهايي كه درباره شاعران بود توسط ايشان انجام ميشد ولي بعد از رهي معيري، به دليل عدم آشنايي و نبود اطلاعات جامع و كامل متصديان، برنامه اُفت كرد و آخر كار هم كه به برنامه «گلهاي تازه» رسيد كه اصلا و به هيچ عنوان كيفيت پيشين را نداشت.
بختياري: «گلهاي جاويدان» ١۵٧ برنامه است و با فوت مرحوم پيرنيا تمام شده و بعد از آن با عنوان «شاخه گل» و «برگ سبز» با محوريت و شكل برنامه «گلهاي جاويدان» ضبط شد و مدت زمان آن ۴۵ دقيقه بود. با مرحوم رهي بيشتر برنامههاي «گلهاي رنگارنگ»، «شاخه گل» و «برگ سبز» ضبط شد.
زمان آقاي پيرنيا يك برنامه ديگر هم بود با عنوان «گلهاي صحرايي» كه تمركزش بر موسيقي نواحي بود، كاري ارزشمند كه اين نوع موسيقي اهميت ميداد، در اين باره هم توضيح بيشتري براي مخاطبان ما بدهيد.
فرازي: برنامه گلهاي صحرايي هم يكي از ابتكارات مرحوم پيرنيا بود كه براي آشنايي با نغمات محلي موسيقي ما بود و نامش را گلهاي صحرايي گذاشت كه در آن آهنگهاي محلي، مطابق با اقوام مختلف ملت ما اجرا ميشد. آهنگهايي از نواحي مختلف ايران توسط خوانندگاني در گلها اجرا ميشد؛ خوانندگاني همچون سيمابينا و همراهي دكتر انوشه و تنظيم فوقالعاده مرحوم خالقي و مرحوم معروفي.
مرحوم خالقي و آقاي جواد معروفي هم از رهبران اركستر گلها بودند كه به بهترين نحو كار را انجام ميدادند و علت موفقيت اين افراد اين بود كه در عين حال كه با موسيقي ايراني بسيار آشنا بودند، هارموني و علم موسيقي را هم ميدانستند كه نتيجه آن شاهكار به عمل آمد چرا كه هر دو اين آقايان از موسيقيدانان بنام مملكت بودند. مرحوم خالقي و مرحوم جواد معروفي حق بزرگي بر گردن موسيقي ايران دارند، آنها افرادي بودند كه هم موسيقي ايراني و هم هارموني و كنترپوان را به بهترين نحو ميدانستند و با آن آشنايي داشتند كه نتيجه آن هم اجراهاي بينظيري بود كه فكر نميكنم در تاريخ نظير داشته باشد.
آقاي فرازي، در يكي از مصاحبههاي قديمي كه از آقاي پيرنيا خواندهام عنوان كردهاند كه تاثيرگذاري زيادي كه موسيقي ايراني در جهان داشته متاسفانه رفتهرفته به ركود رسيده است. به نظر شما اگر ايشان بودند نظرشان درباره موسيقي حال حاضر چه بود؟
فرازي: خداوند مرحوم جليل شهناز را رحمت كند كه ميگفت اين موسيقي نيست بلكه موسيخي است و درست هم ميگفت. در پاسخ به اين پرسش، شما و مخاطبان را ارجاع ميدهم به نظرات آقاي پيرنيا در برنامه «گلهاي رنگارنگ 303»؛ ايشان كاملا در اين برنامه توضيح دادهاند كه موسيقي ايراني، دامنه خود را حتي به مراكز اروپا كشانده و آنها آهنگهاي بسيار خوبي را از ما الهام گرفتند. موسيقي ما الهام بخش تعداد زيادي از موسيقيدانان خارج بود كه اثرات آن هنوز هم وجود دارد.
متشكرم آقاي فرازي، شما با مرحوم پيرنيا هم نفس بوديد؛ براي نسل جوان كه با پيرنيا و كساني شبيه پيرنياها كه تكرار نشدند، آشنايي كمتري دارند، دوست داريد چه چيزي بگوييد؟
فرازي: تنها سفارشم به نسل جوان مملكت اين است كه اين برنامه را گوش كنند و به نحوه اجرا و توضيحات ضمن برنامه دقت كنند تا به منشأ منطقهاي هر آهنگ يا با دليل ساختش آگاه شوند. به اين برنامهها با دقت گوش كنند تا به عظمت فرهنگ مملكتمان بيشتر پي ببرند. در برنامه گلها مرحوم پيرنيا و مرحوم رهي معيري هر كدام به سهم خود توضيحات كاملي ارائه دادهاند كه توجه همه را به گوش دادن آن جلب ميكنم.
آبانماه براي اهالي موسيقي يادآور درگذشت مرحوم پيرنياست. دوست داريد از آن روز كه طبعا براي شما روز تلخي بود، حرف بزنيد؟
فرازي: متاسفانه خبر فوت مرحوم پيرنيا در روز ١١ آبان ١٣۵٠ به من رسيد كه بلافاصله حاضر شدم كه به منزلشان بروم، روز تلخي بود. بايد بگويم كه بعد از رفتن پيرنيا برنامه گلها ديگر مثل قبل نبود و نشد و بهتر است بگويم از هم گسيخت و كيفيت گذشته را هيچگاه به خود نديد، ديگر آن اشعار اجرا نميشدند، و ديگر گلها، گلها نشد... هنرمندان بسياري پس از ايشان گوشهگيري كرده و يكي پس از ديگري از اين برنامه رفتند و ديگر نيامدند. بعد از پيرنيا آن محفل مثل قبل نشد. به نظر من ايشان فرد بسيار موثر بودند و زحمات زيادي براي ارتقای فرهنگ مردم و موسيقي كشيده بودند. واقعا يكي از اركان مهم ديگر برنامه گلها در كنار مرحوم پيرنيا، مرحوم رهي بود و خدا همه آنها را رحمت كند. امروز ديگر، افرادي مثل محجوبي، مجد، جليل شهناز، فرهنگ شريف و بنان وجود ندارند. اينها هنرمنداني بودند كه پروانهوار دور شمع وجود پيرنيا ميگشتند و با دل و جان برنامه اجرا ميكردند. بايد بگويم كه مرحوم پيرنيا در انتخاب افراد حساسيت داشتند و از افراد مناسب كه كيفيت كارشان عالي بود، دعوت ميكردند يعني هر كس كه كارش را به بهترين شكل ممكن بلد بود يا صاحب سبك و انديشهاي در كارش بود، اين افراد بودند كه توسط مرحوم پيرنيا دعوت ميشد و افراد مدعو به اعتبار ايشان كار خود را براي راديو اجرا ميكردند.