• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5912 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳۰ آبان

همزادگان نادوسيده

محسن آزموده

يكي از باورهاي رايج و كليشه‌هاي نسنجيده درباره تاريخ ايران باستان و به ويژه دوران متاخر آن يعني عصر ساساني اين است كه در اين دوره، دين و دولت دو همزاد دوسيده يا به يكديگر پيوسته و چسبيده بودند تا جايي كه در دربار ساسانيان، موبدان و روحانيان زرتشتي همه كاره بودند و مي‌توان حكومت ساسانيان را يك حكومت ديني تلقي كرد. اين باور رايج در سال‌هاي اخير يك‌سويه سياسي و باب روز هم پيدا كرده و آنها كه مثل نگارنده، اطلاعاتي بسيار دم‌دستي و سطحي از تاريخ ايران باستان دارند، براي اينكه دق دلي‌شان را از شرايط روز خالي كنند، مي‌گويند اصلي‌ترين علت افول و سقوط ساسانيان همين امتزاج دين و دولت و ديني بودن حكومت ساسانيان بوده است. 
براي كساني كه مي‌خواهند كمي عميق‌تر به اين موضوع بينديشند و به كليشه‌هاي ساده‌انگارانه بسنده نمي‌كنند، مطالعه كتاب كم‌حجم و پراطلاع «شاهنشاهي‌هاي جهان روا» را پيشنهاد مي‌كنم. عنوان فرعي اين كتاب «تأملاتي درباره مناسبات دين و دولت در ايران پيش از اسلام» است و از 8 مقاله با نويسندگان مختلف تشكيل شده. گردآوري و ترجمه برخي مقالات از انگليسي كار فرهاد سليمان‌نژاد است و نشر اگر آن را در مجموعه مطالعات تاريخي منتشر كرده است. نويسندگان مقالات همه از پژوهشگران و استادان برجسته و پركار در زمينه مطالعات ايران باستان هستند و هر يك غير از كار در دانشگاه‌ها و مراكز پژوهشي معتبر در جهان، كتاب‌ها و مقالات فراواني نوشته‌اند، چهره‌هايي چون آلبرت دويونگ، پژوهشگر ارشد دين‌شناسي دانشگاه ليدن، آرزو رسولي استاد تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي، يوزف ويزه هوفر پژوهشگر ارشد تاريخ ايران دانشگاه كيل، ريچارد‌اي. پين استاديار دانشگاه شيكاگو، وحيد عسگرپور پژوهشگر دانشگاه مانيتوباي كانادا، طاهر فتاحي پژوهشگر تاريخ و اديان ايران باستان و...
حرف اصلي كتاب، چنان‌كه من به عنوان يك غيرمتخصص و خواننده آماتور تاريخ ايران باستان برداشت كردم، اين است كه درباره رابطه دين و دولت در ايران باستان نبايد ساده‌انگارانه قضاوت كرد. وقتي از ايران باستان صحبت مي‌كنيم، حتي اگر مادها و ايران پيش از ورود آريايي‌ها را هم درنظر نگيريم، معمولا از تاريخي بيش از هزار ساله حرف مي‌زنيم كه در آن دست‌كم سه امپراتوري جهان روا هر يك در دوره‌هايي طولاني (هخامنشيان 220 سال، اشكانيان يا پارتيان حدود 450 سال و ساسانيان حدود 430 سال) حكومت كرده‌اند، آن‌هم بر سرزمين‌هايي وسيع با تنوعي شگفت‌انگيز از اقوام و جوامع و گروه‌هاي مختلف انساني.
 بنابراين صحبت كردن از رابطه وثيق دين و دولت در ايران باستان، حتي در دوره ساسانيان به ‌طور كلي بسيار ساده‌انگارانه است. مثلا حميد كاوياني پويا در مقاله «پيوند دين و دولت و نقش روحانيت مزديسني رد تحديد قدرت شهرياران ساساني» و ريچارد‌اي. پين در مقاله «جهان وطني ايران: اديان جهان در دربار ساساني» نشان مي‌دهند كه دوران حكومت ساسانيان، رابطه موبدان با دربار دچار فراز و نشيب‌هاي متعدد شده و به هيچ عنوان نمي‌توان گفت در تمام اين دوره، دربار و شاهنشاه تحت انقياد و سلطه روحانيون زرتشتي بوده. همچنين اسماعيل سنگاري و اميرحسين مقدس در مقاله «همزادگان دوسيده: بازجستي بر رابطه دين و دولت در ايران باستان» نشان مي‌دهند كه اگرچه از روزگار داريوش هخامنشي ديانت زرتشتي دين مقبول دربار ايران و بيشتر شاهان (نه همه) بوده، اما اين به معناي يك‌دست بودن سياست ديني در اين دربارها نبوده، گواينكه قرائت و خوانش از اين ديانت نيز در طول هزار سال دچار تحولات و دگرگوني‌هاي اساسي شده. 
به نوشته ايشان دين زرتشتي در عصر هخامنشي ساحتي شاهانه و دربار محور داشته و در عصر اشكاني ساحتي دودماني و آتشكده محور. در عصر ساسانيان هم اگرچه از ابتدا تلاش شد كه دين زرتشتي ساحتي ملي-حكومتي بيابد اما اين پيوند به‌ طور جدي از ميانه سده چهارم و به همت شاپور دوم صورت گرفت و البته بعد از آن هم دچار فراز و نشيب‌هايي شد. كوتاه سخن آنكه بايد كوشيد تا سر حد امكان دغدغه‌هاي امروزين را در خوانش تاريخ دوره‌هاي پيشين دخيل نكرد يا دست‌كم متوجه اين بود كه اگر امروز به علت شرايط جاري رابطه دين و دولت براي ما به مساله بدل شده، در گذشته به اين شكل اهميت نداشته اگرچه قطعا به شيوه‌هاي ديگري اين رابطه مهم و اثرگذار بوده و براي بررسي دقيق آن بايد شرايط آن روزگاران را در‌نظر گرفت و كليشه‌سازي نكرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون