• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5917 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر

فريده اميدوار و پدرام فريوسفي از آلبوم «اميدوار» به «اعتماد» مي‌گويند

نواي انديشه و عاطفه در نوستالژي عاشقانه

آهنگساز «اميدوار» مي‌گويد اين اثر برآمده از تجربه زيسته او و حاصل همكاري با آهنگسازاني مثل عليزاده، پژمان، خلعتبري، بيرنگ، كامكار و... است

سيمين سليماني

«اميدوار» عنوان اثري است كه مي‌خواهد عشق و مهرورزي را روايت كند؛ اثري كه براساس يك تجربه زيسته است. كلام، روايتگر عشقي ديرين است و موسيقي نيز بر همان بنيان گذاشته شده. آلبومي با شعر و دكلمه فريده اميدوار و موسيقي پدرام فريوسفي. خالقان اين اثر از نتيجه همنشيني موسيقي و شعر در اثرشان رضايت دارند و معتقدند آهنگ و كلام راويان خوب يكديگرند.

درباره اين اثر اظهارنظرهاي مختلفي شده است. مثلا فردين خلعتبري درباره اين اثر، توصيف جالبي داشت و در مراسم رونمايي از آن گفته بود: «كاري كه هم دربرگيرنده عواطف و احساسات و هم دربرگيرنده ديگر مولفه‌هاي انديشه محور موسيقي است.» همچنين عيسي اميدوار كه همراه با برادر فقيدش عبدالله اميدوار علاوه ‌بر فعاليت در حوزه‌هاي پژوهشي و مستندسازي از نخستين جهانگردان ايراني معاصر به شمار مي‌روند، درباره اين اثر بيان كرده بود: «همه ما ايراني‌ها مي‌توانيم در زندگي‌مان به نوعي فعاليت كنيم كه هم براي جامعه ايراني و هم تمام دنيا الگو باشيم. مسيري كه در همين پروژه موسيقايي «اميدوار» وجود دارد و ترديد ندارم آيندگان شنونده اثري خواهند بود كه مي‌تواند معرف خوبي براي جامعه ايراني باشد.»

آلبوم «اميدوار» هم به صورت ديجيتال و هم به صورت فيزيكي از سوي نشر و پخش جوان در سال جاري منتشر شده است. فريده اميدوار و پدرام فريوسفي از شكل‌گيري اين اثر و چگونگي ساخته شدن آن به «اعتماد» گفتند؛ از كنار هم قرار گرفتن دو هنر، موسيقي و شعر كه اين‌بار تجربه يك همكاري معمول و مرسوم خواننده و آهنگساز و نوازنده نبوده بلكه به جاي خواننده، كلام كه سروده فريده اميدوار است را هم او خوانده است. از اين منظر اين كار با كارهاي به ظاهر مشابه، تفاوت دارد و اصولا تعداد آثاري كه با اين ويژگي در قالب پروژه‌هاي موسيقي وارد بازار مي‌شوند، زياد نيست. گفت‌وگوي «اعتماد» را با اين دو هنرمند مي‌خوانيد.

 

‌در ابتداي اين گفت‌وگو براي مخاطبان ما بفرماييد كه ايده اين اثر چگونه شكل گرفت؟

فريده اميدوار: وقتي كه همسرم به رحمت خدا رفت، بسيار غمگين بودم و در سالگرد درگذشت ايشان براي اولين‌بار بين دوستان و بستگان شعري در ارتباط با همسرم خواندم؛ همان زمان بود كه اطرافيانم متوجه شدند من چيزهايي به عنوان شعر مي‌نويسم. نوشته‌هايي برآمده از دل كه دوست دارم با همان لفظ «دل‌نوشته» از آنها ياد كنم.

‌يعني تا آن زمان خانواده شما نمي‌دانستند اين چيزها را مي‌نويسيد؟

اميدوار: تا حدودي مي‌دانستند ولي انتظار اين را نداشتند، چون هيچ‌وقت نوشته‌هايم را در حضور ديگران نمي‌خواندم. ساليان سال است كه مي‌نويسم و در سالگرد همسرم براي تسلي خاطر خودم يكي از شعرهايم را خواندم كه همه تحسين كردند و البته به من لطف داشتند، از جمله افرادي كه به من لطف داشت، پسر خواهرم بود كه گفت بهتر است صدايم ضبط شود. مدتي گذشت و ما در منزل خواهرم بوديم كه دوباره و اين ‌بار دختر خواهرم به من تاكيد كرد كه شما بايد صداي‌تان را ضبط كنيد. من هم قبول كردم. خواهرزاده‌ام پدرام گفت اگر اين كار را انجام دهم روي آن آهنگ خواهد ساخت. از آن زمان بود كه به همراه خواهرش پانيذ به استوديو رفتم و شروع به ضبط كردم. سال ۹۶ همسرم درگذشت‌ و شروع اين كار اواخر سال‌هاي ۹۷ يا ۹۸ بود كه من آن را در استوديو كرگدن ضبط كردم و بعد از آن قرار شد ‌كه پدرام اشعار ضبط شده را از آقاي فرهادي كم‌كم بگيرد و بعد آهنگ‌ها را روي آن بگذارد كه روند كار در اين بازه ‌كمي طولاني شد، چراكه مسائل روزمره زندگي براي همه وجود دارد. درنهايت اين اثر سال گذشته كامل شد. عمويم آقاي عيسي اميدوار مي‌گفتند براي رونمايي بهتر است از موزه اميدوار استفاده كنيم، چون در فصل سرد نمي‌شد در فضاي آنجا مراسم رونمايي را برگزار كرد و مسوولان به ما گفتند بهتر است مراسم مربوطه را در فصل بهار برگزار كنيم، چون امكانات فراهم نيست، به همين دليل مراسم را به سال جاري موكول كرديم كه خدا خواست و بعد از اين همه سال در فصل بهار 1403 رونمايي اين آلبوم انجام گرفت.

‌كار انجام شد، اثري برخاسته از خاطرات همسرتان، دكلمه شما و موسيقي آقاي فريوسفي. مي‌خواهم بگوييد وقتي كه شما موسيقي و شعرهاي خودتان را روي اين كار شنيديد چه احساسي داشتيد و از همراهي شعرهاي‌تان با موسيقي چقدر رضايت داشتيد؟

اميدوار: در وهله اول مي‌خواستم نكته‌اي را خدمت شما عرض كنم كه در رونمايي و زمان چاپ كتاب هم گفته بودم؛ من تاكيد داشتم كه روي كتاب، از عنوان «مجموعه اشعار» استفاده نشود و نوشته شود «دلنوشته»؛ چون من آنچه را كه از دلم برآمده نوشتم به همين دليل بهترين عنوان براي آن دلنوشته است، چراكه واقعا برآمده از دل است. من هنگام ضبط گريه مي‌كردم هنوز هم هنگام خواندن بعضي از دلنوشته‌هايم گريه مي‌كنم به اين دليل كه اين عشق تمام وجود من را فراگرفته است. زماني كه من در رونمايي صحبت مي‌كردم به آقاي جعفرزاده و ديگر دوستان گفتم كه نام اين اثر را مي‌توانيم «نوستالژي عشق» بگذاريم. ايشان بعد از شنيدن سخنانم گفتند كه چنين عشقي بسيار نادر است ولي براي من نادر نبوده، چراكه من هميشه در حال زندگي با همسرم بوده و هستم حتي حالا كه جسمش كنارم نيست.

‌عشقي كه بيش از نيم قرن در وجود شما هر روز قدرتمندتر مي‌شود.

اميدوار: بله دقيقا. اين عشق نتيجه ۶۳ سال زندگي است و همچنان هم ادامه دارد؛ من هنوز او را دوست دارم و مرداد سال گذشته در زمان تولدشان، شعري سرودم و همراه با موسيقي‌هاي متفرقه در صفحه اينستاگرامم به نام فريده اميدوار منتشر كردم. «تو را در سايه مي‌بينم/ همان وهمي كه مي‌آيد» من در تمام اين مدت، حضورش را حس مي‌كردم و مي‌خواستم كه صدايش كنم و حتي گاهي احساس مي‌كردم كه خواب است و بايد آرام كار كنم. اين احساسات من در زمان نوشتن آن شعر بود. او هميشه و تا زماني كه زنده‌ام در كنار من حضور دارد. درخصوص موسيقي پدرام بايد بگويم كه من پدرام را خيلي دوست دارم. وقتي كه فرزندانم به ايران آمده بودند و من را مامان صدا مي‌كردند، پدرام كه تا آن موقع آنها را نديده بود، مي‌گفت برايم عجيب است چون تا حالا نشنيده‌ام كسي شما را «مامان» صدا كند، شما انگار هميشه خاله من بوديد. منظورم از اين حرف‌ها اين بود كه بگويم پدرام از وجود و زندگي من است و از زمان تولد تاكنون با من بوده و تا زماني هم كه زنده هستم همين‌طور خواهد بود؛ در نتيجه احساساتم را به خوبي مي‌شناسد و به نظرم كار پدرام بي‌نقص است، البته من در مورد موسيقي، تخصصي ندارم كه بخواهم درباره آن اظهارنظر كنم ولي براساس آنچه كه بزرگان و اساتيد گفتند و همه تاييدش كرده و پسنديده‌اند مي‌گويم و البته حس و حال خودم نسبت به آثارش و به خصوص اثري كه براساس نوشته‌هاي من ساخته است. اين كار يعني آلبوم «اميدوار» را خيلي دوست دارم ولي بخش پاياني كار را جور ديگري دوست دارم و بارها و بارها گوش كردم و از آن لذت بردم. اگرچه من از تمام كارهاي پدرام لذت مي‌برم اما هيچ‌وقت از گوش دادن به قطعه پاياني آلبوم «اميدوار» سير نمي‌شوم. پدرام وقتي به اتريش رفته بود بخش‌هايي از كار را كه آماده بود، براي اساتيد آنجا گذاشته بود و روزي با من تماس گرفت و گفت اينجا با وجود اينكه زبان شما را نمي‌دانستند ولي وقتي دكلمه شما را شنيدند متاثر شدند و از آن تعريف كردند و لذت بردند. به‌طور طبيعي اين به خاطر آهنگ و لحن صداي من بود كه با احساس خودم آن را بيان كردم و از اينكه اين احساس من با هنر آسماني پدرام گره خورده مجموعه‌اي دلچسب و كم‌نظير به وجود آورده كه حس بسيار خوبي از آن دارم.

‌چقدر خوب كه خودتان راضي بوديد. حتما مخاطبان هم از شنيدنِ آن لذت خواهند برد. كلام آخر را با مخاطبان اين آلبوم از شما بشنويم.

اميدوار: در اين رونمايي، عموي من آقاي عيسي اميدوار كه به عنوان اولين سخنران بودند، مطلبي فرمودند كه مي‌خواهم درباره آن بيشتر صحبت كنم و آن صحبت اين است كه چقدر خوب است كه هر كسي در زندگي خودش، كاري يا خاطره‌اي از خود باقي بگذارد. واقعيت اين است كه اگر همه ما مصمم باشيم، مي‌توانيم در هر زمينه‌اي استعدادي، خواسته‌اي يا علاقه‌اي را دنبال كنيم، اثري از خود به‌جا بگذاريم كه براي خودمان، خانواده و جامعه بماند، چه بهتر كه پيام اثر ما عشق و مهرورزي باشد.

‌درباره آلبوم «اميدوار» و حضور خودتان در اين اثر بيشتر براي مخاطبان ما بگوييد.

پدرام فريوسفي: اين آلبوم اولين آلبومي است كه من موسيقي آن را كار كردم و وارد بازار شده است. قبل از اين، هميشه به عنوان نوازنده بودم و كار آهنگسازي و تنظيم نداشتم اما هميشه به عنوان يك هنرمند دوست داشتم آلبومي از خودم به يادگار بگذارم؛ اگرچه به وفور در زمينه نوازندگي كار كردم اما در زمينه آهنگسازي، اين كار اولين اثر من است و اميدوارم همچنان ادامه داشته باشد؛ چون هميشه دغدغه ارايه آلبومي ساخته و پرداخته خودم را داشتم ولي فرصت آن فراهم نمي‌شد.

‌چطور «اميدوار» آن اثري شد كه دغدغه‌اش را داشتيد و آهنگسازي‌اش را به عهده گرفتيد؟

فريوسفي: اوايل سال ۹۸ خواهرم پانيذ از خاله‌ام خانم اميدوار، در منزل ما پرسيد كه چرا شعرهاي‌شان را ضبط نمي‌كنند مثل دكلمه يا انتشار كتاب، همان موقع من هم گفتم ساخت موزيك كار هم با من. اصلا فكر نمي‌كردم تبديل به اثري شود كه الان درباره آن صحبت مي‌كنيم. بعد از اين ماجرا بود كه خانم اميدوار با هماهنگي پانيذ در استوديوي كرگدن و با همكاري رضا فرهادي حدود نود غزل ضبط كردند و پس از آن من هم شروع به كار كردم. همان روزها بود كه خاله از من پرسيد اين كار چقدر طول مي‌كشد، به شوخي گفتم سال ۱۴۰۳ اين كار به بازار عرضه مي‌شود؛ هرچند كه اين پيش‌بيني را واقعا به شوخي گفتم ولي با توجه به اتفاقاتي كه در كشور ما مي‌افتد، مي‌دانستم كه اتمام كار دير و زود دارد يا ممكن است اصلا مجوز ندهند. پيش‌بيني طنز من به واقعيت تبديل شد؛ كرونا و بعد از آن وقايع سياسي، اجتماعي باعث شد انتشار اين اثر حدود 5 سال به طول بينجامد. اين را هم بگويم من از خانه‌نشيني كه در همه‌گيري كرونا اتفاق افتاد، استفاده بهينه كردم و توانستم در دفترم بنشينم و روي ايده‌هايم كار كنم. به عنوان نوازنده‌اي كه در ژانر كلاسيك فعاليت مي‌كند هميشه دوست داشتم وجه ديگر خودم را كه به واسطه بزرگ شدنم در خانواده‌اي علاقه‌مند موسيقي ايراني بود به گوش مخاطب برسانم و با همين انگيزه سعي كردم در اين آلبوم به دستگاه‌هاي ايراني بپردازم و بعضي از قطعات را اجرا كنم به همين دليل برخي دوستان سنتي‌كار خود را دعوت كردم كه من را در اين مسير همراهي كنند كه نام‌شان هم در بروشور آلبوم ذكر شده است.

‌و آيا به عنوان نوازنده‌اي كه در آثار و آلبوم‌هاي مهمي همكاري داشته، از اولين تجربه آهنگسازي خودتان رضايت داريد؟

فريوسفي: دوستان و كساني كه اين كار را شنيدند از آن تعريف كردند و به اتفاق گفتند كه كار خوب و خاصي است. اين كار در واقع تجربه زيسته من در اين سال‌ها و حاصل همكاري با آهنگسازان مختلف ايراني مثل آقاي عليزاده، پژمان، فردين خلعتبري، علي بيرنگ، كامكار و... است كه مي‌توان گفت به نوعي، تلفيقي از موسيقي كلاسيك و موسيقي ايراني است.

‌پس از پشت سر گذاشتن چنين تجربه‌اي، سوليست بودن را بيشتر مي‌پسنديد يا آهنگساز بودن را؟

فريوسفي: بدون ترديد، من سوليست بودن را بيشتر دوست دارم.

‌نام اولين آلبومي كه آهنگسازي كرديد خاص است به خاطر فاميلي خاله بود كه روي اين نام توافق كرديد؟

فريوسفي: بله. اولين دليل انتخاب نام «اميدوار» براي آلبوم، نام خانوادگي خاله‌ام بود و دليل ديگر، شرايط سخت دوران كرونا بود كه همه ما نيازمند اميد بوديم. دوران كرونا و قرنطينه شرايط سختي بود؛ پيوسته خبر فوت عزيزان‌مان را مي‌شنيديم و همواره دوستان و آشنايان را بر اثر كرونا از دست مي‌داديم. فراموش نمي‌كنم زماني را كه در حال كار روي قطعه‌اي به نام گذر عمر با شعري از خاله‌ام بودم كه همزمان خبر فوت استاد شجريان را شنيدم و خود به خود به من الهام شد و احساس كردم كه گذر عمر و جواني و درنهايت مرگ، تشييع جنازه و مراسم خاكسپاري را نمودار مي‌كنم ولي سرانجام قطعه به شادي مي‌رسد و ختم مي‌شود. من اين ايده را حساب شده و با دليل روي اين قطعه پياده كردم.

‌با توجه به اينكه خواننده‌ محوري بر دنياي موسيقي ما حاكم است و با توجه به ويژگي‌ها و مختصات آلبوم اميدوار، نگران بحث ماركتينگ و فروش آن نبوديد؟

فريوسفي: ابتدا بايد بگويم كه من اصولا آدم ريسك‌پذيري هستم و هميشه از اين عادتم جواب مثبت گرفتم به همين دليل هم به ريسك بودن يا نبودن كاري كه مي‌خواهم انجام دهم فكر نكردم چون از ابتدا مي‌دانستم در اين دوران اغلب مردم ما نه علاقه‌اي به موسيقي بي‌كلام دارند نه حتي آنچنان به شعر خواندن؛ حتما بايد خواننده‌اي در ميان باشد تا موسيقي گوش كنند. علاقه‌مندان موسيقي بي‌كلام و آلبوم‌هاي اينچنيني مخاطبان خاصي هستند كه اهل شعر، كتاب و تفكرند. در واقع معتقد نيستم كه ريسك كرده‌ام و تقريبا مي‌توانم بگويم در اين اثر هر كاري كه مي‌خواستم انجام داده‌ام.

‌منظورتان اين است كه كاملا دانسته و آگاهانه وارد ماجرا شده‌ايد، درست است؟

فريوسفي: بله دقيقا. كاملا دانسته و آگاهانه بود به‌طوري كه به خاله هم گفتم كه من از اين كار، توقع فروش ندارم و شايد نهايتا تلنگري باشد. راستش من به عنوان موزيسين سعي كردم كه خواننده را از كارم حذف كنم و مخاطبانم درصد كمي از مردم باشند؛ در واقع افرادي كه به موسيقي تنها يا شعر و موسيقي با هم علاقه داشته باشند.

‌متاسفانه در اين ميان آهنگساز و خالق اثر مجبور هستند در چارچوب مشخصي قرار بگيرند، نه تنها به دليل وجود مميزي‌ها بلكه اينجا بحث فروش هم دست و پاي خالق اثر را مي‌بندد چون رقابت نامتوازني در جريان است.

فريوسفي: درست است اين اتفاق براي خود من هم افتاده است. به هر حال اين كار نوعي سفارش بوده و خاله من سرمايه‌گذار و تهيه‌كننده اين كار بوده و دوست داشته كه موسيقي براساس اشعارش ساخته شود من هم سعي كردم اين كار را انجام دهم و با اين اوصاف در قسمت‌هايي كه شعر تمام مي‌شد آنجا بود كه تلاش كردم نقش موزيك را پررنگ‌تر كنم تا بتوانم حرف خودم را بزنم ولي باز هم در آن قسمت دست و بال من بسته بود يعني اگر روزي كسي به من بگويد كه آلبومي كار كنم كه فقط موسيقي باشد، كار من به مدل ديگري تبديل مي‌شود تا چيزي كه شما در آلبوم اميدوار مي‌بينيد و مي‌شنويد و اساسا كار من هم رنگ و طعم ديگري به خود بگيرد.

‌با اين اوصاف در برنامه خودتان هم هست كه چنين كاري با اين مختصاتي كه گفتيد انجام دهيد؟

فريوسفي: خيلي سخت است چون در حال حاضر مشغول تمرين شخصي و تدريس هستم، گاهي اوقات هم كنسرت پيش مي‌آيد. براي انجام چنين كاري هم فرصت لازم است هم شخصي كه درخواست ساخت چنين كاري بدهد كه به‌ طور معمول چنين شرايطي اتفاق نمي‌‌افتد، هزينه ساخت آثار بالاست و اسپانسر براي ساخت اثري با چنين ويژگي‌هايي كه به آن اشاره كردم، كم است.

‌اگرچه خواننده‌اي در اين اثر حضور نداشت ولي موسيقي همراه كلام شده كه حتما روي شما هم تاثير گذاشته و منبع الهام بوده؛ در پايان در مورد اين موضوع صحبت كنيد.

فريوسفي: اصولا من آدم شهودي نيستم، بيشتر دلي هستم و در هشتاد درصد موارد هم جواب مثبت گرفتم. من اين كارها را بدون فكر قبلي و مبتني بر حسي كه از شعر مي‌گرفتم، ساختم. دكلمه شعر را پخش مي‌كردم، ميكروفن خودم را مي‌گذاشتم و همان لحظه هر احساسي كه از آن مي‌گرفتم همان را اجرا مي‌كردم. به اين شكل، تقريبا نود درصد كار بداهه اجرا شده و من نه چيزي را نوشتم و نه از قبل به آن فكر كردم، در نهايت فقط توناليته را براساس حسي كه به شعر داشتم، انتخاب مي‌كردم و بعدا روي آن كار مي‌كردم حتي يكي از ترك‌ها را در حضور همسرم و در همان لحظه كه در كنارم بود، ساختم. تمام ملودي‌ها و تم‌ها به خصوص آنهايي كه با ويولن زدم بداهه است و براي هيچ‌كدام از آنها از پيش فكر نشده ‌است از اين منظر هم احساس رضايت مي‌كنم و حس خوبي به اين اثر دارم.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون