عناصر دوگانه در آثار لافكاديو هرن، نويسنده چندمليتي
ماسكهاي ژاپني و ارواح غربي
هرن كه زيستي پر از تبعيد و ماجراجويي داشت با مستند كردن آداب و رسوم
هر نقطه از جهان «نگهبان سنتهاي فرهنگي» لقب گرفت
هما شهرامبخت
پاتريك لافكاديو هرن، نويسندهاي يوناني- ايرلندي در سال ۱۸۵۰ در جزيره لفسكادا متولد شد. طبيعت بكر اين جزيره اولين الهامات ادبي او را شكل داد، اما روحيه جستوجوگري او را به گوشه و كنار جهان كشاند و به يكي از تاثيرگذارترين نويسندگان قرن تبديل كرد. كودكي هرن در ميان آشفتگيهاي خانوادگي و جابهجاييهاي مداوم سپري شد. او از يونان به دوبلين رفت و سپس به امريكا مهاجرت كرد و در آنجا با چالشهاي زيادي همچون ازدواج مخفيانه با زني دو رگه و از دست دادن شغل و شروع مجدد زندگي در شهري جديد روبهرو شد. او با پشتكار و استعداد ذاتياش توانست به عنوان يك نويسنده موفق ظاهر شود. نيواورلئان و ژاپن دو مقصد مهم در زندگي هرن بودند. او در نيواورلئان شيفته فرهنگ كريول شد و با نوشتن درباره زندگي روزمره مردم اين شهر به شهرت رسيد. اما اين ژاپن بود كه تاثير زيادي بر زندگي و آثار او داشت. هرن در ژاپن عاشق فرهنگ و آداب و رسوم اين كشور شد و با ازدواج با يك زن ژاپني و اختيار كردن نام ژاپني «كويزومي ياكومو»، خود را بخشي از اين فرهنگ دانست. او در ژاپن به چنان نويسنده مشهوري تبديل شد كه آثارش درباره فرهنگ و فولكلور ژاپن، همچنان مورد توجه خوانندگان سراسر جهان است. آثار هرن، از جمله داستانهايش درباره ارواح و افسانههاي ژاپني تا امروز نيز خوانندگان بسياري را شيفته خود كرده است. او نه تنها يك نويسنده، بلكه يك جهانگرد فرهنگي بود كه با قلم خود، دنيا را به خانه خود تبديل كرد.
هر چند پاتريك لافكاديو هرن بيشتر به خاطر داستانهاي ارواح و افسانههاي ژاپنياش شناخته شده است، اما نگاهي دقيقتر به آثار او نشان ميدهد كه او نه تنها يك داستاننويس، بلكه هنرمندي تمامعيار نيز بوده است. او در يكي از نوشتههاي خود، به تجربهاي شخصي اشاره ميكند كه او را به تاملي عميق درباره هنر و زيباييشناسي ژاپني وا ميدارد. اين تجربه در يك مهمانخانه سنتي ژاپني اتفاق ميافتد، جايي كه نور صبحگاهي از ميان كاغذهاي شفاف پنجره، سايهاي زيبا از درخت هلو را روي ديوار مياندازد. اين صحنه ساده و روزمره، براي هرن بهانهاي ميشود تا به يكي از مهمترين ويژگيهاي هنر ژاپني، يعني ارتباط تنگاتنگ آن با طبيعت و استفاده خلاقانه از مواد طبيعي بپردازد. كاغذ شفافي كه نور از آن ميگذرد و سايهاي زيبا را بر ديوار مياندازد، به نوعي پيشبينيكننده فناوريهاي مدرن مانند عكاسي و فيلمبرداري است. اين كاغذ، همچون يك بوم نقاشي زنده، لحظههاي زيباي طبيعت را ثبت ميكند و به ما يادآور ميشود كه هنر ميتواند در سادهترين چيزها يافت شود. هرن اين تجربه را با يكي از افسانههاي يوناني مقايسه ميكند كه ميگويد نقاشي با ترسيم سايه انسان روي ديوار آغاز شده است. اما او بر اين نكته نيز تاكيد ميكند كه هنر ژاپني، برخلاف هنر غربي، بيشتر به طبيعت و زيباييهاي آن توجه دارد تا به تصوير انسان.
آثار پاتريك لافكاديو هرن، به ويژه داستانهاي ژاپني او، حاصل تلاقي فرهنگها و سبكهاي مختلف نوشتاري است. هرن در خلق اين داستانها از منابع متنوعي بهره ميبرد كه در نهايت به آثاري بديع و جذاب تبديل ميشدند. يكي از منابع الهامبخش هرن، داستانهاي عاميانه ژاپني بود. او با الهام از قصهگويان حرفهاي ژاپن و داستانهاي شينتو و بودايي، داستانهايي از فولكلورهاي ژاپني را روايت كرد و با بهرهگيري از دانش خود در زمينه ادبيات كلاسيك، به ويژه اساطير يوناني، به داستانهاي ژاپني عمق و پيچيدگي بيشتري بخشيد. علاوه بر اين، هرن در داستانهاي خود از تجربيات شخصي و روايتهاي دوستان و آشنايانش نيز بهره برد. فرهنگ و اساطير ايرلندي، مخصوصا باور به ارواح، از ديگر عواملي بودند كه بر آثار هرن تاثير زيادي گذاشتند. او مانند ويليام باتلر ييتس، شاعر و نمايشنامهنويس ايرلندي، به افسانهها، اسطورهها و داستانهاي ماوراي طبيعي و دنياي ارواح علاقهمند بود و اين موضوعات را به زيبايي به تصوير كشيد. هرن از آثار نويسندگان مشهور مانند هانس كريستين اندرسن نيز سود برده و به وسيله آن دنيايي خيالانگيز و مملو از عناصر ماورايي خلق كرد. برخي منتقدان، شباهتهايي بين داستان ژاپني وراشيما تارو و افسانه ايرلندي اوئيسين و پري دريايي يافتهاند و معتقدند كه هرن ممكن است براي خلق داستان خود از اين افسانه ايرلندي الهام گرفته باشد؛ اما خود هرن معتقد بود كه داستان وراشيما تارو بيشتر به داستانهاي دريانوردي ادبيات غربي شباهت دارد. با اين حال، بسياري از منتقدان ادبي بر اين باورند كه داستان وراشيما تارو، بازتابي از تجربيات شخصي هرن و جدايي او از مادرش است.
مجموعه داستانهاي كوتاهي كه لافكاديو هرن با عنوان «كوايدان» گردآوري كرده است، پنجرهاي رو به دنياي اسرارآميز و جذاب فرهنگ ژاپن ميگشايد. كوايدان به معناي «داستانهاي عجيب» يا «داستانهاي ارواح»، مجموعهاي از داستانهاي كوتاه است كه ريشه در فولكلور و اساطير ژاپن دارند و تصويري جذاب و وهمآميز از فرهنگ و باورهاي مردم اين سرزمين ارايه ميدهد. هرن در كوايدان، دنيايي رويايي و سرشار از عناصر طبيعي، نيروهاي زنانه و موجودات ماورايي را به تصوير ميكشد و با زباني شيوا و گيرا، به توصيف درختان گيلاس به عنوان نمادي از زندگي و مرگ، ارواح و موجودات افسانهاي و باورهاي مردم ژاپن در مورد زندگي پس از مرگ ميپردازد. داستانهاي كوايدان، نه تنها بازتابي از فرهنگ ژاپن هستند، بلكه آينهاي از روح و روان خود هرن نيز محسوب ميشوند. در اين داستانها خواننده با شخصيتهايي پيچيده و چند وجهي روبهرو است كه گاه شبيه به ماسكهايي هستند كه هرن بر چهره ميزند. هرن در اين داستانها به كاوش در درون خود ميپردازد و تلاش ميكند تا به پرسشهاي اساسي درباره زندگي، مرگ و معناي هستي پاسخ دهد.
روياي آكينوسوكه
لافكاديو هرن با بهرهگيري از نماد حشرات در داستانهايش، دنيايي شگفتانگيز و پرمعنا خلق كرده است. حشرات در آثار او نمادي از چرخه زندگي، تغيير، طبيعت و حتي نيروهاي ماورايي به شمار ميروند و پل ارتباطي ميان دنياي مادي و معنوي هستند و به خواننده كمك ميكنند تا با نگاهي عميقتر و پيچيدهتر به جهان نظاره كند. هرن با استفاده از اين نمادها، به عمق روان انسان نفوذ كرده و مفاهيم پيچيدهاي مانند مرگ، تولد دوباره و شكنندگي زندگي را به تصوير ميكشد. داستان «روياي آكينوسوكه» كه لافكاديو هرن آن را در مجموعه داستانهاي كوتاه «كوايدان» به تصوير كشيده، يكي از نمونههاي بارز تاثير باورهاي عاميانه ژاپني بر ادبيات او است. در اين داستان چنين آمده كه روزي يك كشاورز ژاپني زير يك درخت سرو، در كنار دوستانش به خواب ميرود و در رويا به دنيايي جادويي و باشكوه سفر ميكند. او در اين جهان با دختر يك پادشاه ازدواج ميكند، فرمانرواي يك جزيره ميشود و زندگي خوشي را تجربه ميكند. اما اين خوشبختي پايدار نميماند؛ همسرش درميگذرد و پادشاه به او پيام ميدهد كه بايد به همان جايي كه از آن آمده بود، بازگردد. پس او از خواب بيدار ميشود و خود را كنار دوستانش مييابد. او رويايش را براي دوستان تعريف ميكند و آنها به او ميگويند كه در چند لحظهاي كه در خواب بوده، پروانهاي از دهانش خارج شده و مورچهاي آن را گرفته و با خود به قلمرو مورچهها برده است. آكينوسوكه با شنيدن اين داستان و ديدن لانه مورچهها، امپراتوري آنها و يافتن يك مورچه ماده مرده در تابوتي سفالي درمييابد روح او به شكل يك پروانه به دنياي مورچهها سفر كرده است. هرن در داستان «روياي آكينوسوكه» به روايتي ميپردازد كه در آن حشرات نقش كليدي در شكلگيري روياها و تاثيرگذاري بر روح انسان دارند. اين داستان، نشاندهنده اعتقاد عميق مردم ژاپن به ارتباط تنگاتنگ انسان و طبيعت، به ويژه دنياي حشرات است.
داستان «روياي آكينوسوكه» شباهت زيادي به روياي چوانگ تزو، فيلسوف چيني دارد كه در آن چوانگ تزو خود را به شكل پروانهاي ميبيند كه آزادانه در حال پرواز است. چوانگ تزو پس از بيدار شدن درمييابد كه نميتواند با قطعيت بگويد كه انساني است كه در رويا پروانه شده يا پروانهاي است كه در خواب انسان بوده است. داستان روياي آكينوسوكه در دهه چهل شمسي به يكي از كتابهاي طلايي كه به همت عبدالرحيم جعفري، پايهگذار انتشارات اميركبير، براي كودكان منتشر ميشد، راه يافت. در سال 1402 نشر چشمه كتابي با عنوان «داستانهاي جن و پري» با ترجمه مصطفي رضوي به چاپ رساند كه در آن داستانهايي از لافكاديو هرن ضميمه شده است.
لافكاديو هرن يا هرن- كويزومي، نويسندهاي با ديدگاهي دوگانه، داستاننويس ژاپني است كه به انگليسي مينوشت، با زندگي پر از تبعيد و ماجراجويي توانست نام خود را در تاريخ ادبيات جهان جاودانه كند. او كه هرگز خانهاي ثابت نداشت، با عشق و وسواس به مستند كردن آداب و رسوم محل زندگي خود در هر نقطه از جهان نام نگهبان سنتهاي فرهنگي را به خود اختصاص داد. هرن نويسندهاي بود كه با زندگي خود داستاني بزرگ و پيچيده آفريد. مجموعههاي داستانهاي ژاپني او همچون كوايدان كه با روايت رويدادهاي ماورايي، عجيب و غريب و اغلب ترسناك در خارج از ژاپن به شهرت فراواني يافته است، هنوز در برنامه درسي مدارس ژاپني تدريس و يكي از مهمترين آثار ادبي ژاپن محسوب ميشوند. در سراسر ژاپن به ياد و احترام هرن موزههاي متعددي تاسيس شده است.