احزاب سياسي تابو يا ضرورت حل مسائل امروز كشور
ضمن آنكه قادر است به عنوان اتاقهاي فكر در ارايه راهكارهاي حل مسائل كشور راهگشا باشد بستري براي تبيين برخي ابعاد مسائل جامعه كه از ديد عموم مردم دور مانده نيز ميباشند؛ آنها درعين حال قادرند نيروهاي متخصص و ماهر سياسي براي اداره آينده كشور در بستر نهادهاي انتخابي و انتصابي را تدارك ببينند . در ايران بعد از گذشت بيش از چهل سال از انقلاب و با توجه به متن صريح اصل 26 قانون اساسي در رابطه با فعاليت احزاب و گروهها كه چنين آمده است: «احزاب، جمعيتها، انجمنهاي سياسي و صنفي و انجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناختهشده آزادند، مشروط به اينكه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نكنند. هيچكس را نميتوان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكي از آنها مجبور ساخت »، ناباوري نسبت به نقش آنها و ناديده انگاري آنان، مبدل به رويهاي سياسي شده است، كه «دولتمردان » و « دولت زنان »تمايلي به عضويت يا وابستگي به احزاب سياسي ندارند و آن را به عنوان نقطه ضعف فعاليت خود ميشناسند.
در حالي كه اگر آنها با توجه به كاركرد احزاب در كمكهاي مشاورهاي و گردآوري نظرات گوناگون و ساماندهي مسائل كشور از آنان كمك بگيرند فرصتهاي زيادي را در ختيار خواهند داشت و احتمالا تلاش براي ناديده انگاري اين نهاد برجسته بر آمده از تجربه بشري را آغاز نميكردند .
دولت چهاردهم هم در مسير ساير دولتها مساله احزاب را ظاهرا جدي نگرفته و با واگذار كردن حل مسائل كشور به گروههاي كارشناسي از نقش احزاب هر چند محدود براي ساماندهي به نظرات تودههاي مختلف مردمي و ارايه راهكارهاي منطبق بر ظرفيتهاي موجود كشور دور مانده است . احزاب سياسي به رغم همه نقاط ضعف و قوت همچنان بستري هستند كه ميتوان با تقويت آن كاركردهاي مطلوب مورد نياز جامعه را از آن انتظار داشت !
اگر چه هماكنون احزاب و جبهههاي زيادي در كشور فعاليت دارند، اما بهطور كلي دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب در كشور شناخته شدهتر هستند . هر چند هر كدام از آنها داراي شعبهها يا رويكردهاي گوناگون نيز ميباشند با اين وجود فقط به صورت كلان مورد توجه نظام سياسي و مردم قرار گرفتهاند و نتوانستهاند جمعگرايي لازم در ميان اقشار گوناگون را براي رسيدن به راهكارهاي متناسب براي حل مسائل كشور تبيين كنند. از اين رو ضروري است نظام سياسي و دولت چهاردهم با نگاهي ديگر به احزاب و تشكلهاي سياسي درصدد تقويت و توانمندي آنها بر آمده و از نظرات كارشناسي آنها بهره بگيرد، تا آنها بتوانند نظرات گوناگون اقشار مختلف جامعه را نمايندگي كنند و روشهاي گفتوگو را به صورت نهادمندسازي توسط آنها، در كشور ساري و جاري كنند . و گرنه هر از چند گاهي گروهي از اقشار مسالهمند و مشكلدار كه شايد دغدغه مشترك نيز داشته باشند براي حل مسائل خود مجبورند، تنها راهكار شنيده شدن را در خيابان جستوجو كنند .
اگر مشي دولت چهاردهم گفتوگوي سازنده است، اگر مشي دولت چهاردهم وفاق است، اگر مشي دولت چهاردهم حل مساله با كمك مردم است، اگر مشي دولت چهاردهم نگاه برابر به همه اقشار و باورپذيري مسائل و مشكلات آنها است، چارهاي به جز پذيرش نهادهاي موثر براي ساماندهي نظرات گوناگون ندارد تا بتواند با شنيدن صداي واحد و جستوجوي راهكار مشترك با آنها، نسخه بهبود را تهيه واجرا كند . دور شدن از احزاب سياسي حتي با نقاط ضعف متعدد موجود در ميان آنها به معناي نقطه قوت براي نظام سياسي و دولت نيست؛ اين رويكرد فقط احزاب و تشكلهاي سياسي را در نظر مردم قابل اتكا براي حل مساله نميكند و امكان ايجاد سكويي واحد براي جمعآوري نظرات اقشار گوناگون از طريق سكوهاي متفاوت را حذف ميكند! كه يقينا آسيب آنها براي نظام سياسي كشور بسيار زياد است ! دور شدن از نگاههاي امنيتي براي احزاب و تشكلهاي كشور، بستر مطلوبي براي نظام سياسي در جهت روانسازي سياستهاي اجرايي و تصميمگيريهاي خرد و كلان است .تجربه كشورهاي گوناگون كه داراي احزاب قدرتمند هستند و نظام سياسي آنها اين فرصت را به اين نهادها داده، قابل تامل ميباشد. اگر رييس جمهور پزشكيان گفتوگوي سازنده و وفاق را سرلوحه فعاليت خود در اين دولت قرار داده براي رسيدن به مفهوم واقعي آن بايستي ظرفيتهاي مختلف كشور را تقويت كند. كه بخشي از آنها احزاب و تشكلهاي سياسي هستند. او با آنها قادر است بستر لازم براي گشودن راه گفتوگو با مردم را جستوجو كند .پس از اين راه دور نماند و آن را تقويت كند !
به عبارت ديگر امروزه، گفتوگوهاي تودهايگونه، براي اقشار گوناگون معنايي به جز به حاشيه رانده شدن مطالبات يا شايد ناديده انگاري مسائل آنها ندارد.
اما اگر احزاب سياسي را به عنوان بستري براي تفاهم و تعامل با مردم در جهت رويكرد دولت براي وفاق همراه كنيم شايد بستر گفتوگوي سازنده معنادار شود ! از اين رو به رييس جمهور پزشكيان پيشنهاد ميشود كه احزاب سياسي را تابو نداند كه نزديك شدن به آنها به معناي كاهش محبوبيت و مانعي در برابر وفاق ملي مورد نظر ايشان نيست، بلكه آنها را فرصت بداند و با تقويت آنها فرصت دسترسي به وفاق براي دولت چهاردهم را تسهيل كند .
1-https: //www.irna.ir/news/8539342