پاسخ به نقدهايي به «بازگشت به سنت بنيانگذار» (۷)
امام خميني، با تفسير جديد از آموزههاي اسلامي، سعي در تطبيق آنها با شرايط زمانه داشتند. ايشان با اجتهاد پويا از دستاوردهاي مدرن حكمراني چون دموكراسي، تفكيك قوا، حق تعيين سرنوشت، نقش فعال زنان در عرصههاي سياسي و... استقبال و همه اينها را با حفظ ارزشهاي اخلاقي پياده كردند.
امام خميني، بر ضرورت توجه به علوم جديد و استفاده از آنها تاكيد ميكردند و در مقابل شعار كساني كه ميگفتند قلمها را تبديل به مسلسل ميكنيم، فرمودند بايد مسلسلها را تبديل به قلم كنيم. ايشان معتقد بودند كه علم و دين دو روي يك سكه هستند. امام خميني، با ارايه مدل جديد از تلفيق سنت و مدرنيته، توانست الهامبخش بسياري از مسلمانان در سراسر جهان شود. ايشان نشان داد كه ميتوان دين را با نيازهاي زمانه سازگار كرد و جامعهاي اسلامي و مدرن را بنا نهاد. البته، راه امام خميني، راهي پر فراز و نشيب است و هنوز هم چالشهاي بسياري بر سر راه تحقق كامل آن وجود دارد. امام در بيان نسبت بين سنت و تجدد هيچ محدوديتي براي استفاده از آثار تجدد و تمدن جديد به جز رعايت ارزشهاي اسلامي، اخلاق و عفت قائل نيستند و ميفرمايند: «تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهايي كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند.» (صحيفه امام، ج5، ص262) «به اسم پر هياهو و جار و جنجال «انقلاب سفيد»، كه در طليعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد، بايد ملت ايران عقب مانده و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور و قوانين نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق اين ماتمسرا كه اسمش ايران است، كشيده شود تا استعمار نو با خيال راحت به چپاولگري خود ادامه دهد.» (صحيفه امام، ج 2، ص450) و در جاي ديگر ميفرمايد: «ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاي غلط مخالفيم.» (همان، ج 1، ص305) حضرت امام در انتقاد از عملكرد رژيم پهلوي با نام تجدد و تمدن و پيشرفت كه حاصلش جز فساد و فحشا چيز ديگري نبود، چنين ميفرمايند: [اگر تجدد اختلاط و فساد و فحشا است] «تمدن اينها اين است! اينها از تمدن اين را ميخواهند. اينها از آزادي اين را ميخواهند! آزادي غربي ميخواهند و آن اين است زن و مرد با هم لخت بشوند و بروند توي دريا [يا] بروند توي -نميدانم- جاهاي ديگر شنا كنند!» و در بيان ديگر ميفرمايند: «ما با همه علوم و با همه ترقيات موافقيم، الا آنهايي كه با اسم ترقي آوردند اينجا، به اسم آزادي آوردند اينجا، براي تباه كردن ما.» (همان، ج 10، ص 46) ادامه دارد