احمد دستمالچيان، سفير اسبق ايران در لبنان و اردن:
ايران تلاش كرد تنش ميان روسيه- تركيه را به حداقل برساند
گروه ديپلماسي| پرونده سوريه با ورود نظامي روسيه و افزايش اجماع جهاني در مسير مبارزه با تروريست شكل و شمايل متفاوتي به خود گرفته است. ايران و روسيه پس از آنچه ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه در تهران از آن با عنوان اتحاد دو كشور نام برد، در مسير تعاملهاي سياسي و همراهيهاي نظامي مستقيم و غيرمستقيم بيشتر در سوريه قرار گرفتهاند و در اين ميان به نظر ميرسد كه از توان هژموني امريكا در منطقه كاسته شده است. در خصوص تازهترين تحولات سوريه با احمد دستمالچيان، سفير اسبق ايران در لبنان و اردن گفتوگويي داشتيم كه در زير ميخوانيد:
آيا مجموعه تحولات سياسي و امنيتي اخير رخ داده در پرونده سوريه منجر به تغيير سياست ايران در قبال اين پرونده شده است؟
جمهوري اسلامي ايران از مدتها قبل يعني از زمان جنگ تحميلي تا به امروز، سوريه را متحد استراتژيك خود در مسائل منطقهاي ميداند چراكه يك نوع همزباني در خصوص مسائل منطقهاي به ويژه در رابطه با آرمان فلسطين و مقابله با رژيم صهيونيستي ميان دو كشور وجود دارد. اين منفعت مشترك و همزباني استراتژيك از گذشته وجود داشته و امروز هم ادامه دارد. با بروز بحران سوريه نيز ايران از ابتدا اعلام كرد كه راهحل نجاتبخش سوريه، سياسي است و نه نظامي. ما به گفتوگوهاي سوري- سوري و به دور از هر نوع مداخله خارجي تاكيد داشتيم و معتقد بوديم گام نخست براي حل بحران سوريه، مبارزه با تروريسم است. اين مسائل، مباني طرح ايران بودهاند و هماينك نيز بسياري از قدرتهاي بينالمللي متوجه درستي نگاه و سخن ايران شدهاند و در كنفرانسهايي هم كه براي حل بحران سوريه در وين برگزار شد مشاهده كرديم اين اصول و نگاه ايران بوده كه جلو رفته است.
تنشهاي منطقهاي مانند آنچه ميان روسيه و تركيه رخ داد چه تاثيري ميتواند در پر رنگ شدن نفش ايران در بحران سوريه داشته باشد؟
رخدادي كه ميان تركيه و روسيه اتفاق افتاد، از جمله اشتباهات استراتژيك تركها نسبت به بحران سوريه بود. آنها بر اساس سوءفهم و محاسبات اشتباه، فكر ميكردند كه ميتوانند دولت اين كشور را ساقط كنند و در چارچوب نگاه نوعثماني اين كشور را جزيي از خود بكنند. تا به امروز نيز آنها دچار توهمات و اسير اشتباهات خود هستند و در اين راستا، آنها مجددا در خصوص بحران سوريه دست به اشتباهي محاسباتي زدند و جنگنده روسي را مورد هدف قرار دادند. تركها ميديدند كه حضور روسيه موجب برهم خوردن توازن ميداني در سوريه شده است و اين تغييرات به ضرر غرب و آنها است و فكر ميكردند با هدف قرار دادن جنگنده روسي، ميتوانند پشتيباني غرب و ناتو را جلب كنند ولي با توجه به موضعگيريهاي قاطع روسيه و شخص ولاديمير پوتين و عدم همراهي غرب با آنكارا، تركها سريعا متوجه اشتباه خود شدند و به همين خاطر، شاهد عقبنشينيهاي آنها هستيم به گونهاي كه اردوغان اخيرا گفته است اي كاش جنگنده روسي را سرنگون نميكرديم. با اين حال، جمهوري اسلامي ايران به دليل نقش برجسته خود در منطقه سعي كرده است تا در سطوح مختلف اين تنش را به حداقل برساند و دست به متعادلسازي منطقهاي زده و به ايجاد آرامش ميان دولتهاي مسكو و آنكارا كمك كند زيرا كاهش تنشها به نفع منطقه است و بيترديد بيشترين سود افزايش تنشها را گروههاي تروريستي ميبرند.
آيا ايران در شرايط فعلي از توانايي تاثيرگذاري بر روسيه براي مهار تنشهاي احتمالي در سوريه با ساير بازيگران برخوردار است؟
نكته نخستي كه بايد به آن اشاره كنم، اين است كه تركيه خواستار افزايش تنشها بود. آنكارا ميخواست با افزايش تنش نظر ناتو و غرب را جلب كند اما كشورهاي غربي واكنش مثبتي نشان ندادند زيرا ميدانستند حمايت از تركيه موجب از بين رفتن كنترل در سوريه ميشود. با اين حال، همانطور كه گفته شد، ايران افزايش تنشها در منطقه را به سود منطقه نميداند و به همين خاطر، سعي كرد تا با آرام ساختن طرفين آنها را به اين جهت سوق دهد كه هدف اصلي، سركوب تروريستها است. اينك و با گذشت چندين روز از اين اتفاق، به نظر ميرسد ايران تا حدودي در اين باره موفق عمل كرده است و تنشها كاهش يافته است.
آيا ما پس از سفر پوتين بايد منتظر همصدايي بيشتر روسيه با ايران در پرونده سوريه باشيم؟
دلايل مختلفي ميتواند روابط مسكو و تهران را به يكديگر نزديك كند. مسائل منطقهاي، بينالمللي و دوجانبه از جمله اين دلايل هستند. مقامات روسي به خوبي به نقش و جايگاه و توان تاثيرگذاري تهران در منطقه آگاه هستند و ميدانند كه ايران هم روندهاي منطقهاي را به خوبي ميداند و هم آنكه توان تاثيرگذاري بالايي دارد و بسياري از بازيگران منطقهاي از تهران حرفشنوي دارند. هماكنون نيز روسها در خصوص سوريه بيشترين هماهنگي را با تهران دارند تا از اين طريق، بحران تروريسم در سوريه از بين رود. از سويي، تهران و مسكو در سوريه از منافع مشتركي برخوردار هستند و اين همپوشاني منافع موجب شده است تا ايران و روسيه در جهت مبارزه با تروريسم و نقش بازيگران بيثباتكننده با يكديگر همكاري مشترك داشته باشند. هماكنون در عراق، ارتش اين كشور و نيروهاي حشدالشعبي به سمت موصل در حركت هستند و در سوريه نيز ارتش سوريه و نيروهاي مقاومت مردمي در حال پيشروي هستند و اين موجب شده تا اميدواريها براي محاصره تكفيريها بيش از پيش افزايش يابد و اميدها براي نابودي تروريستها بيشتر شود. جمهوري اسلامي ايران سعي ميكند با اين همكاري در جهت سركوب، تضعيف و نابودي تروريسم نقش مثبتي ايفا كند كه تا به امروز هم اينچنين شده است.
با توجه به فعاليتهاي داعش در سوريه و افزايش اقدامات تروريستي آنها در اروپا و تهديد به اقدام تروريستي در تهران، آيا امكان افزايش فعاليت نظامي ايران عليه داعش در سوريه وجود دارد؟
نيازي به حضور نظامي مستقيم در سوريه نيست زيرا به اندازه كافي نيروهاي مقاومت مردم و ارتش در آنجا هستند. البته كمبودهايي از نظر فرماندهي و مسائل آموزشي وجود داشته است كه با حضور مستشاري ايران، اين كمبودها حل شده و هماكنون نيز تروريستها نسبت به گذشته دچار ضعف شده و در حال فروپاشي هستند. عربستان نيز به عنوان بزرگترين حامي و تامينكننده لجستيكي و مالي داعش و گروههاي تروريستي تكفيري، هم داخل و هم در خارج، دچار گرفتارهاي بسياري شده است. آنها هماينك در باتلاق يمن گرفتار شدهاند و امريكاييها فشارهاي بسياري به آنها براي پايان جنگ ميآورند. طرحشان در خصوص سوريه و عراق نيز شكست خورده است. به عبارت ديگر، محور مقاومت، جبهههايي كه سعودي در عراق، سوريه و يمن باز كرده بود را به بن بست كشانده است. با فجايع پاريس نيز موج شديدي از انتقادات و مخالفتها با سياستهاي منطقهاي عربستان شروع شده و بعيد نيست كه آنها خود را با واقعيات مطابقت دهند و حمايتهايشان را از گروههاي تروريستي قطع كرده و در آينده نزديك، سياستهاي مخرب خود در منطقه را كاهش دهند.
آيا روسيه و ايران موفق به كاستن از قدرت مانور امريكا در منطقه شدهاند؟
طبيعي است كه با حضور مستقيم نظامي روسيه در سوريه و عملياتهاي موثر هوايي و پيشرويهايي كه ارتش و نيروهاي مردمي با هدايتهاي ايران داشتهاند، توازن قدرت در سوريه به يكباره برهم خورده است. هماكنون نيز امريكا در خصوص سوريه بر سر يك دو راهي قرار گرفته است؛ اين دوراهي عبارت است از: تمكين امريكا به شرايط موجود يا منتظر حوادث بعدي ماندن. قرائن نشان ميدهد امريكا ميخواهد سناريو نخست را بپذيرد و بحران سركش سوريه را پايان يا كاهش دهد زيرا ادامه بحران سوريه، منجر به گسترش بيثباتي و ناامني در سراسر جهان خواهد شد.