از پنجم دي در سينماهاي هنر و تجربه
«بهمن» فرشباف بر پرده سينماها
فرناز ميري / فيلم «بهمن» به كارگرداني مرتضي فرشباف كه پيشتر در جشنوارههاي خارجي توانست موفقيتهايي را كسب كند از پنجم دي در سينماهاي گروه هنر و تجربه به نمايش درميآيد. فرشباف متولد سال 1365 در گنبد كاووس و فارغالتحصيل هنرهاي زيبا از دانشگاه هنر تهران است. در فيلم «بهمن» به تهيهكنندگي جواد نوروزبيگي بازيگراني چون فاطمه معتمدآريا، احمد حامد، فريده اسماعيلي و مريم شيرازي حضور دارند.
بهزودي «بهمن» در سينماهاي هنر و تجربه به نمايش گذاشته ميشود. اما پيشتر اين اثر در جشنوارههاي خارجي موفقيتهايي كسب كرد. اين روند چگونه بود؟
به سفارش محمد اطبايي، پخشكننده فيلم، اين اثر در ابتدا براي فستيوال «پوسان» كره جنوبي و پس از آن فستيوال «شبهاي سياه تالين» فرستاده شد و مورد توجه قرار گرفت. همچنين به تازگي فستيوال «آسياپاسيفيك» از فاطمه معتمدآريا، بازيگر اين فيلم به عنوان بهترين بازيگر زن سال تقدير كرد. از طرفي اين فيلم در ايالتهاي مختلف امريكا به نمايش درآمده و همچنين از طرف فستيوال مونيخ نيز پذيرفته شده و قرار است در اين فستيوال به نمايش دربيايد.
فكر ميكنيد علت استقبال جشنوارههاي خارجي از فيلم «بهمن» چيست و چرا مخاطبان غير ايراني به اين فيلم توجه نشان دادهاند؟
بهنظر دليل اين استقبال و توجه فضاي ادبياتي است كه بر فيلم حاكم است كه خيلي به جنس فضاي موجود در ادبيات غرب نزديك است. از سوي ديگر از نظر معضلات و مشكلاتي كه هما، شخصيت ميانسال فيلم با آن روبهرو است وجوه اشتراكي با شخصيتهاي جهانشمول دارد كه سبب شد مخاطب غيرايراني نيز با اين فيلم ارتباط برقرار كند.
«بهمن» چندمين اثر شماست و فرآيند توليد آن به چه صورت بود؟
نخستين فيلم من با عنوان «سوگ» قرار است پس از اكران «بهمن» در سال آينده به نمايش درآيد. «سوگ» توليد سال 1390 است و توانست جايزه اصلي بخش جريان نو شانزدهمين دوره جشنواره بينالمللي فيلم «پوسان» و جايزه بهترين فيلم جشنواره دوويل فرانسه را به خود اختصاص دهد و در همان دوران در فرانسه، بوستون، شيكاگو، نيويورك، لسآنجلس و ساير كشورهاي اروپايي به مدت يك ماه اكران شد. موفقيت اين فيلم به من در توليد فيلم «بهمن» كمك كرد. از آنجا كه اين فيلم در فضاي ويژهاي توليد شد و قصه مكاني بود كه 10 روز متوالي بارش برف در آن بند نميآمد، فرآيند توليد اين فيلم دشوار و ويژه بود و معتقدم خوش اقبالي من بود كه با يك تيم حرفهاي كه همگي انتخابهاي اول من بودند و بهويژه بازيگري چون فاطمه معتمدآريا توانستم اين فيلم را بسازم.
داستان درباره هما، پرستار بيمارستاني است كه به دليل شبكاري 10 روزه در آستانه فروپاشي عصبي قرار ميگيرد، تا چه اندازه اين داستان متاثر از فضاي اجتماعي حال حاضر است؟
داستان اين فيلم برگرفته از يك داستان كوتاه با نام «برف» نوشته ان. ديتي، نويسنده امريكايي است. همچنين اين فيلم برگرفته از رابطه مادرم با مادر بزرگم است. مادربزرگم در ماههاي پاياني زندگياش به دليل بيماري تصميم گرفت از لندن به ايران بيايد و مادرم از او پرستاري ميكرد. نوع رابطه مادر و مادربزرگ الهامبخش داستان اين فيلم و شخصيت اصلي آن يعني هما بود. از طرفي حضور نسيم مرعشي در كنار من براي نگارش فيلمنامه به من كمك ميكرد كه جنس نگاه و دغدغههاي شخصيت زني كه خلق شده بود به دنياي زنانه و درونمايههاي چنين داستانهايي نزديك باشد.
فيلم در گروه سينمايي هنر و تجربه اكران ميشود. بهنظر شما چقدر اكران در اين گروه سينمايي به بهتر ديده شدن فيلم كمك ميكند يا اينكه معتقديد بهتر بود در گروه سينماهاي آزاد به نمايش درآيد؟
از روز شنبه (5 دي) فيلم «بهمن» در گروه سينمايي هنر و تجربه اكران ميشود. يكي از جذابيتهاي سينما اين است كه مشخص نميشود چه مسيري به جذب تماشاگر بيشتر براي فيلم كمك ميكند. اما اين فيلم به هدفگذاري گروه مخاطب سينماي هنر و تجربه خيلي نزديك است. از طرف ديگر هنر و تجربه كمك كرد فيلمهاي بسياري از خاكخوردن در آرشيوها نجات يابند و براي مخاطب سينما اكران شوند. از همين رو من با ذات كلي اين گروه سينمايي خيلي موافق هستم اما برخي جزييات وجود دارد كه در طول زمان و با گفتوگو و تعامل با مديران و سينماگران ميتواند بهتر پيش برود.
شما يكي از شاگردان عباس كيارستمي بودهايد، اين فيلمساز و فيلمهاي او چه تاثيري بر فضاي كلي فيلمهاي شما داشته است؟
تاثير سينماي كيارستمي بر فيلمسازان چه آنهايي كه در كلاسهاي او حضور داشتهاند و چه آنهايي كه در كلاسهايش نبودهاند، انكارناپذير است. اما براي من كه يكي از شاگردان او بودهام بخش ديگر اين تاثير از اين لحاظ است كه ميتوانم به كمك آشناييام با اين فيلمساز از ابتدا فيلمنامه، نسخه تدوينشده يا فيلم در هر مرحلهاي را به كيارستمي به عنوان يك مخاطب بدون تعارف كه نگاه مشخصي در سينما دارد و ديدگاه خودش را بيتعارف و صريح مطرح ميكند، در ميان بگذارم و عكسالعمل و نظر او را جويا شوم.
و سخن آخر؟
خيلي علاقهمندم اين شانس را داشته باشم كه بازخوردهاي تماشاگران را در سالنهاي سينما دريافت كنم چراكه هنوز تجربه اكران در ايران را نداشتهام و تاكنون تجربههاي اكران فيلمهايم در ايران در حد نمايش تكسانس بوده است. اما اين امكان كه مخاطب ايراني بتواند فيلم را ببيند و براي آن تبليغ يا حتي ضد تبليغ بكند نقطه پاياني كار يك فيلمساز ميتواند باشد تا نفس راحتي بكشد و به تماشاي نتيجه كارش بنشيند.