ناصر فكوهي در نشست «شهر و مناسك» بيان كرد
مناسك به كمك مديريت شهري ميآيند
فقدان مشاركت مردم، مهمترين مشكل توسعه نامتوازن
عاطفه شمس/ هشتادو يكمين نشست يكشنبههاي انسانشناسي و فرهنگ با عنوان «شهر و مناسك» روز يكشنبه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در ابتداي اين نشست فيلم مستند «خونمردگي» ساخته محمد كارت به نمايش درآمد كه به نمونهاي از رفتارهاي اجتماعي در اجراي بعضي آيينها در شهر شيراز اشاره داشت و نشان ميداد كه چگونه كاركردهاي بعضي از مناسك در شهرهاي بزرگ به بيراهه رفته و به جاي رفتن به سمت ايجاد ثبات، امنيت و صلح بيشتر به موقعيتهايي پرتنش تبديل ميشوند. در ادامه ناصر فكوهي، استاد دانشگاه و مدير موسسه انسانشناسي و فرهنگ با موضوع «نگاهي انسانشناختي بر مناسك در كلانشهرهاي مدرن» و فاطمه سيارپور، كارشناس ارشد انسانشناسي و معاون انتشارات و مدير مركز اسناد در اين موسسه، درباره «بدن در مناسك مدرن» بحث كردند. فكوهي با تاكيد بر اينكه در حال حاضر مديريت شهرها با سياستگذاريهاي كالبدي- فناورانه، امنيتي واقتصادي امكانپذير نيست گفت مناسك و آيينها ميتواند به مديريت و هماهنگي در شهرهاي مدرن كمك كند. به عبارتي با درك دقيق و چندبعدي نظامها و ساختارها و سازوكارهاي مناسك شهري، ميتوان شرايط فعلي در شهرهاي مدرن را مديريت و آسايش و رفاه را براي ساكنان آن فراهم كرد.
مناسك و آيينها؛ چشماندازهاي جديد براي مديريتهاي شهري
ناصر فكوهي، استاد دانشگاه و مدير موسسه انسانشناسي و فرهنگ در چكيده سخنراني خود با عنوان «نگاهي انسانشناختي بر مناسك در كلانشهرهاي مدرن» كه در سايت اين موسسه قابل مشاهده است ميگويد «كلانشهرهاي مدرن مكان گرد هم آمدن ميليونها انسان است. اين جمعيتهاي بزرگ اغلب داراي سبكهاي زندگي متفاوت، طرز فكرهاي مختلف و سلايق بسيار متفاوت هستند و به همين دليل روابط بسيار گوناگون و گاه حتي متضادي با فضا و زمان شهري برقرار ميكنند و نيازهايشان بسيار از يكديگر متمايز است. شهرهاي مدرن بايد بتوانند در عين آنكه به اين نيازها پاسخ ميدهند و آنها را سازماندهي و مديريت ميكنند، از اين طريق به خصوص بر آن باشند كه تفاوتها و تضادهاي ناگزير به تنشهاي شهري منجر نشود و براي شهر و شهروندان مشكل ايجاد نكند. همين طور بايد توجه داشت كه اين تفاوتها هزينههايي را به نظام شهري تحميل نكنند. از اين رو، در سياستگذاريهاي شهري اين مديريت به صورتهاي مختلف انجام ميگيرد. انسانشناسي در اين روند بسيار موثر است، زيرا اصل مطالعات انسان شناختي بر تفاوتهاي قومي، زباني، فرهنگي و غيره و لزوم توجه، احترام گذاشتن و بررسي آنها است. در اين زمينه مناسك و آيينها كه از حوزههاي مورد علاقه انسانشناسي است، اما اغلب تا امروز در جوامع كوچك غيرشهري درباره آنها تحقيق شده است، چشماندازهاي جديدي را براي مديريتهاي شهري گشودهاند. چگونه ميتوان از مناسك جديد شهري، جشنوارهها، مراسم گوناگون ملي، مذهبي، سياسي و غيره براي مديريت بهتر شهر و براي ايجاد هماهنگي ميان اين گروههاي فرهنگي ناهمگن استفاده كرد و تجربه جهاني و تجربه ايران در اين زمينه چيست؟ اينها پرسشهايي هستند كه در اين سخنراني تلاش ميكنيم به آنها پاسخ دهيم. پايههاي نظري اين بحث را ما در نزد متفكراني چون ترنر و شكنر در بحث مناسك و اجرا، و در نزد لوفبور، پير سانسو و ميشل دوسرتو در حوزه مطالعات شهري مييابيم.
مناسك و افزايش هماهنگي در شهرها
فكوهي در آغاز بحث خود با اشاره به اينكه در حال حاضر مشغول انجام پروژهاي با موضوع مناسك در كلانشهرهاي مدرن است گفت بيشتر اوقات وقتي واژه مناسك را ميشنويم ذهنمان به سمت مراسم مذهبي ميرود در حالي كه مناسك در علوم اجتماعي معناي وسيعتري دارد. وي طرح مساله خود را اينگونه بسط داد كه در حال حاضر شهرهاي بزرگ، هم از لحاظ شمار و هم از لحاظ تراكم جمعيتي و روابط كاركردي در حال افزايش هستند و مديريت اين شهرها، صرفا با سياستگذاريهاي كالبدي - فناورانه (مهندسي وطراحي شهري و فناوريهاي شهري)، امنيتي (پليسي - مراقبتي)، يا اقتصادي
(بازار و روابط رقابتي) امكانپذير نيست؛ در اين جا به مبحث آيينهاي شهري به مثابه يك رويكرد و يك فرآيند كه ميتواند به ما در مديريت و هماهنگي و اسايش و رفاه در شهر مدرن كمك كند، نگريسته ميشود. وي ضمن تعريف مناسك به گروهي از رفتارهاي انساني كه به صورت فردي يا جمعي، خود انگيخته يا سازمان يافته، در زمان و مكانهاي مشخص و تكرار شونده انجام ميگيرند و صحنهپردازي (ميزانسن) هاي خاصي را ايجاد ميكنند، ادامه داد انسانها زماني كه در روابط با يكديگر و با محيط انساني و غير انساني در روابطي عموما از پيش معلوم قرار ميگيرند، تلاش ميكنند به يك سناريوي ذهني و به هدف يا اهداف مشخصي در قالب مادي يا غيرمادي برسند.
مدير موسسه انسانشناسي و فرهنگ، با اشاره به اينكه بين مدرنيته و تراكم انساني رابطه معناداري وجود دارد به اين معنا كه هرچه مدرنيته افزايش پيدا كند خدمات شهري هم افزايش پيدا ميكند، افزود: نكته مهمي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه در شهري مثل تهران ميزان گسترش آنقدر بالا بوده كه شهر هم از جهت عمودي و هم از جهت افقي گسترش پيدا كرده است. در چنين تراكم جمعيتي فاصله ميان افراد كم و به همان اندازه تنش، استرس و مشكل زياد ميشود. اگرچه براي خدمت رساني بهتر ناگزير به اين تراكم هستيم اما به همان اندازه امكان وقوع خطر نيز ايجاد ميشود. بنابراين هر چه يك شهر جذابتر شود خطر بيشتري نيز آن را تهديد ميكند مانند شهرهاي بزرگي مثل تهران، نيويورك و... .
گونهشناسي مناسك شهري
وي در ادامه به شرح گونهشناسي مناسك شهري پرداخته و افزود: مناسك در شهرهاي بزرگ و مدرن گونههاي مختلفي دارند از قبيل «آيينهاي گذار» آن گونه كه وان جنپ ميگويد مثل تولد، بلوغ (پاگشايي)، ازدواج، مرگ در تمام سناريوها و گوناگونيهايشان، كه جزو شناخته شدهترين آيينها هستند و تقريبا همه فرهنگها آن را دارند. ترنر، شكنر و آپادوراي نيز از «آيينهاي واژگوني» ميگويند مثل جشنها و جشنوارههاي روستايي و شهري (تغيير فضا و مكانها از لحاظ كاركرد و كنشگران)، تظاهرات خياباني و خشونتهاي شهري (آسيبهاي اجتماعي، جنايتهاي سازمان يافته و تروريسم) . «آيينهاي سياسي بنيانگذار» را نيز كلود ريوير و امسل دستهبندي ميكنند كه جشنها، رژههاي ملي و سالگردهاي يادماني ذيل آن قرار ميگيرند. الياده، داگلاس، گيرتز و لوي استروس نيز از «آيينهاي ديني» نام ميبرند مثل راهپيماييهاي مذهبي، دستههاي سوگواري، آيينهاي خاص نظير نخلگرداني و قاليشويي. «آيينهاي مدرن شهري» را بارت و مارك اوژه مطرح ميكنند مثل جشن موسيقي، جشن درهاي باز، پلاژ پاريس و شبهاي سفيد. لوفبور، هاروي، بارت، هانرتز و اوژه «آيينهاي روزمرگي» را در قالب حركت شهري، حركت كاري، سفرهاي چرخههاي (خانه، وسيله نقليه، كار، وسيله نقليه، خريد، قدم زدن، خانه)، پرسه زني در شهر و فرآيندهاي كار اداري يا خدماتي (انجام يك اقدام شهري، خريد سازمانيافته و...) تعريف ميكنند. «آيينهاي بازنمايي در ادبيات و سينما و ساير هنرها» نيز كه توسط بورديو، فوكو، بودريار، دريدا، ژان روش، ميشل ليريس و مارشال برمن مطرح ميشود به مناسك خيالين يا بازنمايي مناسك در نظامهاي تصويري، هنري، متني و... ميپردازد و «آيينهاي نمادين و نشانهشناختي» كه توسط بارت، پير نورا و پيتر برك مطرح ميشود به اين معنا است كه مناسك به مثابه يادمانهاي نشانهاي و نظامهاي حافظه و هويتساز و تاريخساز عمل ميكنند.
چگونگي استفاده از مناسك براي بهبود نظامهاي شهري
فكوهي در ادامه ضمن تصريح آيين زندگي روزمره اضافه كرد؛ سادهترين آيين زندگي روزمره راه رفتن است، اينكه افراد در خيابانها، فروشگاهها، اماكن شلوغ و... به گونهاي راه بروند كه به هم برخورد نكنند و به عبارتي حركتشان با يكديگر تنظيم شود خودش جزو مناسك شهري است كه معمولا به آن توجه نميشود و همه فكر ميكنند اين برخورد نكردن يك امر عادي است. وي همچنين فضاي مناسكي را در دو بخش توضيح داده و گفت فضاهاي فيزيكي
(نظام ايستا / سخت) در تقسيمبندي كالبدي: (فضاهاي باز، نيمه باز و بسته) و فضاهاي تعاملي (نظام پويا/ نرم) در تقسيمبندي (عمومي، نيمه عمومي، خصوصي) قرار ميگيرند. مدير موسسه انسانشناسي و فرهنگ در جمعبندي سخنان خود ضمن پاسخ به اينكه چگونه ميتوان از مناسك براي بهبود نظامهاي شهري استفاده كرد، گفت با درك دقيق و چندبعدي نظامها و ساختارها و سازوكارهاي مناسك شهري، ايجاد امكان براي نظامهاي پوياي اجتماعي براي بالا بردن خلاقيت و پويايي اين مناسك و ايجاد هماهنگي آنها با يكديگر و بهرهبرداري از مناسك براي تبديل نظامهاي چند گانه به نظامهاي يگانه، نمونههاي واحد به بينهايت، اشكال و محتواهاي ثابت به اشكال و محتواهاي دايما متغير، ايستاييهاي كالبدي، فضايي و زماني و نمادي به پوياييهاي چندكاركردي، ميتوان شرايط فعلي در شهرهاي مدرن را مديريت و آسايش و رفاه را براي ساكنان آن فراهم كرد. وي افزود كه به عنوان نمونه نميتوان افراد را هميشه آزاد گذاشت تا به خيايانها بروند و شادي كنند، سرود بخوانند يا موسيقي بنوازند يا به هرجايي كه گل و سبزه بود، بروند ولي ميتوان مناسك و مراسمهايي را برپا كرد تا در روزي خاص كاري را انجام دهند و هيجان خود را تخليه كنند تا در مواقع ديگر دست به تخريب نزنند همان طور كه در برخي از كشورها مراسمي خاص وجود دارد كه افراد مجازند در آن روز از مجسمههاي شهر بالا بروند.
بدل شدن سيستمهاي درد به لذت در دوران مدرن
در پنل بعدي اين نشست فاطمه سيارپور كارشناس ارشد انسانشناسي و معاون انتشارات و مدير مركز اسناد موسسه انسانشناسي و فرهنگ تعاريف متعددي از مناسك ارايه داد. وي با اشاره به اينكه مناسك در زبان فارسي متداول بيشتر معناي مذهبي (اسلامي) دارد و تعريفها و مفاهيم جديد با رويكرد علمي و انسان شناختي، كمتر بدان وارد شده است تاكيد كرد بنابراين نياز به بازتعريف جامعتري در معناي اين واژه وجود دارد و افزود: البته واژه آيين تا حدي جايگزين منسك شده است. سيارپور انواع مناسك را نيز به نقل از كاترينا بل تشريح كرد كه مناسك گذار يا مناسك بحرانهاي زندگي، مناسك و مناسبتهاي تقويمي و يادبودي، مناسك مبادله يا مشاركت، مناسك مصيبت و اندوه، مناسك روزهداري، ضيافتها و جشنوارهها و مناسك سياسي. وي سپس به بحث اصلي خود «بدن و مناسك» پرداخته و گفت بدن به مثابه نقطه مركزي، محوري و كانوني مناسك است، به عبارت ديگر مناسك شهري با زمينه بدني است. به گفته ِالر، يك منسك نوعا شامل چندين ژانر كنش، از زبان تا آرامش و سكوت، تا هنرهاي تجسمي (ماسكها، نقاشي بدن، اشياي مقدس گوناگون) و غذا و هر تعدادي از ساير عناصر را شامل ميشود. وي همچنين اجزاي مناسكي در ارتباط با بدن را تحرك، تغذيه، حركات بدني، زبان، حمل اشيا، شنوايي و لامسه دانست و در توضيح استحاله سيستم درد به سوي سيستم لذت در دوران مدرن افزود: يكي از نتايج پايهگذاري سكولاريزاسيون در سيستم غربي مبتني بر انسانگرايي، بدل شدن سيستمهاي درد به سوي لذت بود؛ به همين دليل بدن ديگر نفي نميشود بلكه برجسته ميشود. از همين جا مناسك شادي به وجود ميآيد كه بدن را هرچه بيشتر در لذت تعريف ميكند. البته اين بدان معنا نيست كه ديگر مناسك درد يا غم وجود ندارد بلكه بدان معناست كه مناسك شادي (كارناوال) با گستردگي روزافزون خود با برجستگي بدن بر اساس يك سري از پديدههاي حسي و زيستي مبتني بر حواس چشايي، بويايي، ديدياري، لامسه و شنوايي هر چه بيشتر رويكردي شاديآور به مناسك ميدهد و اين مساله دستاورد دوران مدرن است كه خود را در شهر نشان داده است. در پايان اين نشست، زماني به پرسش و پاسخ اختصاص يافت و سخنرانان به سوالات حضار در باب موضوع جلسه پاسخ دادند.