متهم پس از دو سال محاكمه به قصاص محكوم شد
پايان عشق نوجواني با قتل
در يكي از روزهاي زمستان 92 دختري نوجوان به نام سعيده به طرز ناگهاني ناپديد شد. پليس پايتخت با اطلاع از موضوع به بررسي پرينت مكالمات مفقودي پرداخت و متوجه شد كه او همزمان با ناپديد شدن، 13 بار با پسري نوجوان به نام آرمان تماس گرفته است. با كشف اين سرنخ، آرمان دستگير شد و مورد بازجويي قرار گرفت. او اعتراف كرد كه وقتي سعيده را به خانه دعوت كرده بود، در يك درگيري، با ميله بارفيكس به سرش كوبيد و او را كشت. سپس جسدش را در سطل زباله انداخت و به خانه برگشت. با اعتراف متهم نوجوان به قتل، تحقيقات براي كشف جسد آغاز شد اما به سرانجام نرسيد. مدتي بعد از وقوع حادثه، جلسه محاكمه متهم در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد اما متهم در جريان آن خود را بيگناه دانست، اعتراف قبلي خود را پس گرفت و گفت: «دو سال قبل در تركيه با هم دوست شديم و تلفني ارتباط داشتيم. در اين مدت چند بار تا مرز تمام شدن رابطه پيش رفتيم اما تمام نشد تا اينكه دو سال قبل رابطه تمام شد و من تصميم گرفتم درس بخوانم. يك روز غزاله در واتسآپ به من پيام داد و حالم را پرسيد. بعد هم قرار شد همديگر را ببينيم. روز حادثه او تماس گرفت كه من متوجه نشدم. بهخاطر حساسيت قرصي كه ميخوردم و خوابآور بود. بعد با او تماس گرفتم و به خانهمان آمد. با هم حرف زديم و بدون هيچ مشكلي او خداحافظي كرد و رفت. خواستم در آپارتمان را ببندم كه صداي جيغ و افتادن شنيدم. غزاله از پلهها سقوط كرده و غرق در خون بود. نميدانم چرا با آسانسور نرفت. چند بار تكانش دادم اما جوابي نداد. او را به خانه آوردم و داخل كيسهاي پلاستيكي گذاشتم و با چمدان چرخدار به خيابان برده و در سطل مكانيزه زباله انداختم.» قضات دادگاه در نهايت او را به اتهام قتل عمد به قصاص محكوم كردند.