عليرضا علويتبار:
روحاني ممكنترين و بهترين گزينه موجود است
عليرضا علويتبار، استاد دانشگاه و تئوريسين سياسي اصلاحطلب نسبت به حمله به دولت روحاني و اقداماتي كه وي بايد انجام دهد اظهارنظر كرد. علوي تبار كه در سالهاي اخير ترجيح داده بيشتر سكوت كند اينبار در مصاحبهاي با ايلنا تحليل خود از وضعيت فعلي و آينده سياسي روحاني و دولتش را ارايه كرده است.
نه در جلسات عمومي و نه در جلسات خصوصي اصلاحطلبان بحث عبور از روحاني را نشنيدهام؛ به ويژه با توجه به شرايط فعلي و مقدورات و امكانات موجود در كشور، فكر نميكنم برنامهاي براي چنين چيزي وجود داشته باشد. با توجه به اينكه روحاني در ابتداي ورود به جايگاه رياستجمهوري با بحرانهايي روبهرو بوده است، برآيند نيروهاي سياسي به اين نتيجه رسيدهاند كابينهاي نظير كابينه روحاني بايد روي كار باشد تا بتواند كشور را از اين بحرانها بيرون ببرد.
گامهايي كه روحاني برداشته است در جهت حل بحرانهاي سهگانه كشور در زمان آغاز به كار او در پاستور بوده است. اين بحرانها شامل الف- بحران سياست خارجي و قرارگيري كشور در آستانه جنگ؛ ب- قرارگيري كشور در بحران اقتصادي و آستانه ورشكستگي و ج- بحران اداره كشور و تنزل سطح مديريت كشور از لحاظ كيفي بود.
روحاني با اين تركيب خاص از كابينه تنها كسي بود كه ميتوانست بر اين وضعيت غلبه كند و گامهايي هم كه برداشته شده موفقيتآميز بوده است. با وجود انتقادهايي كه از سوي مخالفان دولت مطرح ميشود، همه اذعان دارند كه كشور با سياست خارجي معقولي كه اتخاذ شده از آستانه جنگ خارج شده است. در عرصه اقتصاد هم اگرچه مشكل ركود وجود دارد، اما كسي نميتواند انكار كند كه روحاني نتوانسته انضباط مالي را به كشور بازگرداند.
در مجموع با توجه به مشكلاتي كه زمينهساز آمدن ايشان بود و با توجه به كارنامه نسبتا قابل قبولي كه در حل اين مشكلات با توجه به مقدورات داشته است، فكر نكنم كسي بتواند جايگزين مناسبتري در شرايط فعلي براي ايشان پيشنهاد كند.
تمام نيروها در مقطعي براي روي كار آمدن ايشان به توافق رسيدند. به نظر ميرسد هنوز هم اركان اين توافق سر جايش است و ميتواند تداومبخش كار ايشان باشد.
داستان فيشهاي حقوقي يك اتفاق ناآشكار نبوده است؛ يعني در واقع بر اساس حقوقهايي كه پرداخت ميشده، ماليات گرفته ميشده و حتي بيمه و بازنشستگي از آنها كسر ميشده است.
ممكن است ما اين را غيرمنصفانه تلقي كنيم و بگوييم با توجه به شرايط كشور اين كار برابريطلبانه و منصفانه نبوده است. با اين حال بايد بين فرآيندهايي كه هيچ رد پا و مدركي از آنها در اقتصاد كشور باقي نمانده و يك فرآيند آشكار تفاوت قايل شويم. اين فيشها مطابق يك مقررات از پيش تصويب شده پرداخت ميشده و ماليات و بازنشستگي از آنها كسر ميشده، بنابراين اينها چندين جا انجام ميشده و يك اتفاق نا آشكار نبوده است. با اين حال اينها با قواعد انصاف و برابري طلبي كه جزو اركان انقلاب بوده ولي سالهاست به فراموشي سپرده شده است، ناسازگار بوده است.
البته اين داستان قاعدتا به دولت لطمه زده اما نه در سطوح كارشناسي؛ بلكه در بين مردم عادي پرسشهايي را ايجاد كرده است. با اين حال بايد بدانيم بلافاصله مردم فكر ميكنند مگر اين مقرراتي كه موجب اين حقوقها شده توسط اين دولت وضع شده است؟
به نظر ميرسد مردم عادي هم بعد از كمي تجزيه و تحليل، فرق بين يك غارت پنهان و يك خلاف انصاف و اقدام مخالف با برابري اجتماعي را قايل شوند و بفهمند اين بنيانها را چه كسي گذاشته و از كجا آمده است.
اين وظيفه روشنفكران است كه روشنگري كنند. بايد بدانيم همه اين اتفاقات در غياب آزادي مطبوعات و رسانه و فقدان احزاب منتقد اتفاق افتاده است. اگر دنبال جلوگيري از اين وقايع هستيم، بايد روي اين محورها تمركز كنيم.
نيرويي كه در شرايط فعلي رقيب روحاني است نيرويي است كه بهشدت با همين محورها مخالف است. آمدن آنها به معني تداوم بخشيدن به شرايطي است كه باز هم چنين اتفاقاتي در آن رخ ميدهد.
اصلاحطلبان قاعدتا در دور بعدي دنبال يك انتخاب واقع گرايانه هستند؛ يعني انتخابي كه شدني باشد نه انتخابي كه آرماني باشد. قاعدتا به نظر نميرسد در كشور شرايطي وجود داشته باشد كه اصلاحطلبان با اين شوراي نگهبان و اين تركيب، كانديداهايي را ارايه كنند كه خالصا خواست خودشان است. به علاوه اينكه روحاني براي گذر از بحراني كه كشور را فرا گرفته، مناسبترين گزينه در شرايط فعلي باشد.
ممكن است ما به لحاظ شخصي و ديدگاهي انتقادهايي به روحاني داشته باشيم اما برآيند نيروها او را به ممكنترين و بهترين گزينه از بين گزينههايي كه از مانع شوراي نگهبان ميتوانند عبور كنند، تبديل كرده است. به نظر ميرسد نهايتا هم اگر ايشان كانديدا باشند در شرايط فعلي بحرانهاي كشور، بهترين گزينه باشد.
ممنوعالتصويري خاتمي همانطور كه در دور قبل تاثير خاصي نداشت، اين دفعه هم اصلاحطلبان اگر منسجم عمل كنند تاثير خاصي نخواهد گذاشت. دوره اين نوع كارها گذشته است. اينها براي دوره راديوهاي يك موج است كه ميشد جلوي خبررساني را گرفت.
به نظر ميرسد نتيجه انتخابات به خيلي چيزهاي ديگر بستگي دارد اما كماكان مردم باز هم معقولانه از گزينهاي دفاع ميكنند كه در سياست خارجي به دنبال تنشزدايي باشد و دنبال گزينههايي نيستند كه كشور را به سمت جنگ منطقهاي با قدرتهاي بزرگ ببرد. در سياست داخلي هم از دولتي دفاع ميكنند كه نظم و انضباط داشته باشد و تصميمهاي معقول بگيرد.
از نظر من مشكل از خود دولت است؛ دولت تيم قدرتمندي در مقابله با اين مسائل تشكيل نداده است. دوري دولت از روشنفكران و پرهيز از داشتن افرادي كه توانايي برخورد سياسي و تحليل سياسي داشته باشند، از ضعفهاي دولت است.