جاويد قرباناوغلي، مديركل پيشين وزارت خارجه در گفتوگو با «اعتماد»:
وضعيت فوقالعاده عليه ايران نه گرهاي را باز كرده و نه گرهاي را اضافه ميكند
محمدابراهيم ترقينژاد
سي و هفت سال پيش، دولت امريكا به بهانه اشغال سفارتخانه خود در ايران به دست دانشجويان پيرو خط امام، اعلام كرد كه واشنگتن وضعيت روابط با تهران را عادي نميداند و متعاقب آن، به صورت يكجانبه وضعيت اضطراري عليه ايران را اعمال كرد. همان وضعيت فوقالعاده موجب شد تا رييسجمهور امريكا در دو فرمان اجرايي، نخستين تحريمها را عليه ايران اعمال كند. اكنون هر سال با فرارسيدن ماه نوامبر، روساي جمهوري امريكا در نامهاي خطاب به كنگره ميگويند كه يخ روابط تهران و واشنگتن آب نشده است و ايران همان راهي را ميرود كه از 37 سال پيش ميرفت و به همين خاطر، آن وضعيت فوقالعاده تمديد ميشود. امسال نيز باراك اوباما در آخرين ماههاي پاياني رياستجمهورياش، همان اقدامي را انجام داد كه در هفت سال گذشته آن را انجام داده بود و همان راهي را رفت كه اسلافش انجام داده بودند. در كنار تمديد اين وضعيت فوقالعاده، كنگره امريكا درصدد است تا بار ديگر، قانون تحريمها عليه ايران را تمديد كند و به همين خاطر، مجلس نمايندگان اين كشور نشستي را طي روزهاي آتي كه پس از انتخابات رياستجمهوري است، برگزار خواهد كرد. موضوعي كه با توجه به دستيابي به برجام و اجراي آن، اختلافاتي را ميان كاخ سفيد با كپيتول هيل از يكسو و از سوي ديگر، ميان نمايندگان كنگره با يكديگر ايجاد كرده است. با اين وجود، تمديد اين دو قانون ضد ايراني، پيامي يكسان براي ايران به همراه خواهد داشت و آن، اين است كه فضاي روابط ايران و امريكا پس از برجام هنوز ترميم نيافته است. در خصوص تمديد وضعيت اضطراري عليه ايران توسط باراك اوباما، ريشهها و دامنه آن، تاثير تمديد اين وضعيت بر فضاي رواني ديگر تحريمها و موضوعات ديگر جاري ميان تهران و واشنگتن و نگاه دولتمردان امريكايي درباره تحريم و ايران، گفتوگويي با جاويد قرباناوغلي، مديركل اسبق وزارت امور خارجه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
باراك اوباما روز پنجشنبه وضعيت اضطراري عليه ايران را به مدت يك سال ديگر تمديد كرد. ريشه اعمال اين وضعيت اضطراري عليه ايران كه هر ساله تمديد ميشود، چيست؟
نكته نخستي كه ما بايد متوجه آن باشيم، اين است كه وضعيت اضطراري به معناي تحريم نيست بلكه شرايطي است كه دولت امريكا براساس آن وضعيت ايجاد شده ميتواند محدوديتها يا تحريمهايي را عليه يك كشور اعمال كند. اعلام وضعيت اضطراري و فوقالعاده عليه ايران از سوي امريكا پس از انقلاب اسلامي و با اشغال سفارت امريكا رخ داد و جيمي كارتر، رييسجمهور وقت امريكا براساس اختيارات خود، اين وضعيت را اعلام كرد. اين اختيارات شامل مواردي همچون بلوكه اموال و حسابهاي بانكي ايران در امريكا، محدوديتهايي در رفت و آمد و... و همچنين اعمال يك سلسله از تحريمهاست. اين قانون هر ساله فارغ از آنكه رييسجمهور چه كسي باشد، به صورت اتوماتيك تمديد شده است و امسال نيز شامل همين قاعده شده و ما شاهد تمديد آن توسط باراك اوباما در آخرين سال رياستجمهورياش هستيم.
رييسجمهور امريكا در نامه خود به كنگره گفته است روابط ما با ايران به حالت نرمال بازنگشته و روند اجراي توافقات با ايران (الجزاير) از سال 1981 در جريان است. به همين دليل من مصمم هستم كه ادامه وضعيت اضطراري عليه ايران ضروري است. چرا با وجود در جريان بودن اين توافق ميان تهران و واشنگتن، امريكا مصمم است تا اين وضعيت اضطراري عليه ايران تمديد شود؟
قرارداد الجزاير معطوف به حل برخي مشكلات ميان تهران و واشنگتن است و اجراي آن نميتواند منجر به لغو شرايط فوقالعاده شود. قرارداد الجزاير شامل مسائلي همچون تعيين و تكليف وضعيت داراييهاي ايران و امريكا در دو كشور، شكايتهاي قضايي شهروندان امريكايي از ايران و... است و در اين راستا، يك ديوان عالي قضايي ميان دو كشور ايجاد شده است. همين مساله درباره برجام نيز صدق ميكند. برجام، يك راهحل و توافقي ميان ايران و شش قدرت جهاني از جمله درباره يك مساله بوده است. باراك اوباما نيز تمديد وضعيت فوقالعاده و اضطراري عليه ايران را به خاطر عدم عادي شدن روابط ميان ايران و امريكا تمديد كرده است. تمديد آن در سي و چند سال گذشته و براساس يك امر روتين تمديد شده است. از نظر امريكاييها، هنوز تغييري در فضاي روابط ميان ايران و امريكا صورت نگرفته و فضاي خصمانه ميان دو كشور هنوز پايان نيافته است.
بسياري اين وضعيت فوقالعاده را بستر و مادر تحريمها عليه ايران ميدانند. تمديد اين وضعيت اضطراري تا چه اندازه ميتواند در استمرار ديگر تحريمهاي اوليه و فضاي هراس همكاري با تهران موثر واقع شود؟
هر تحريمي عليه ايران منشا خاصي دارد و هر كدام به يك بهانه عليه ايران اعمال شدهاند. اما اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه قانون اضطراري فضاي اعمال تحريم عليه ايران را در سالهاي پيش مساعد ميكرد. بسياري از تحريمهاي اوليه كه در سالهاي ابتدايي انقلاب نيز عليه ايران اعمال شدهاند نيز ناشي از همين وضعيت فوقالعاده هستند. با اين وجود، تمديد اين وضعيت فوقالعاده موجب نميشود تا قانونگذاران امريكايي عليه ايران تحريمي را اعمال كنند.
اگر اين وضعيت تمديد نميشد، تا چه اندازه بر فضاي تحريمي واشنگتن عليه تهران تاثير داشت؟
عدم تمديد اين وضعيت اضطراري مستلزم پيششرطهايي است كه به زعم امريكاييها، هنوز شرايط آن محقق نشده است. نه باراك اوباما، نه بيل كلينتون و نه جورج بوش و نه هر كس ديگري نميتواند به صورت يكجانبه از آن شرايط عبور كرده و آن را تمديد نكند. از سويي، من تمديد اين وضعيت فوقالعاده را امري كه موجب تاثيرگذاري بر برجام يا ديگر تحريمها شود، نميدانم. حدود 36 سال است كه اين وضعيت عليه ايران اعمال شده و هر سال نيز تمديد ميشود و نه توانسته گرهاي را باز كند و نه توانسته گرهاي را بر روابط ميان دو كشور اضافه كند، هرچند كه عدم تمديد آن بهتر از تمديدش است.
در ماجراي برجام شاهد يك انشقاق در جامعه سياسي امريكا و دو حزب اصلي اين كشور و حتي در درون حزب دموكرات بوديم. آيا در ديگر موضوعات سياسي در رابطه با ايران شاهد آن انشقاق هستيم يا آنكه هر دو حزب اصلي اين كشور همچنان با يك نگاه با ايران نگاه ميكنند؟
آنچه را كه من از فضاي سياسي و در ميان نخبگان و تصميمسازان و تصميمگيران امريكا مشاهده ميكنم، اين است كه نه تنها درباره توافق هستهاي بلكه درباره ايران و موضوعات مرتبط با ايران در ميان تصميمسازان اختلافات بسيار زيادي وجود دارد. البته صفر و صدي نميخواهم به اين مساله نگاه كنم ولي هماينك گروهي در ميان تصميمسازان امريكا ولو هر چند به صورت كوچك، وجود دارند كه خواستار گفتوگو با ايران، افزايش همكاريها در مسائل مختلف، برداشتن تحريمها يا حداقل كاهش آنها و همچنين اعمال يكسري مشوقها براي تقويت انگيزه ايران در جهت همكاري با امريكا هستند. تفاوت ديدگاهها در خصوص مسائل مختلف در امريكا از جمله در رابطه با مسائل خاورميانه كم نيستند. يك مورد آن در برجام نمود يافت. البته ايران يك موضوع بسيار چالشي در امريكا محسوب ميشود و بسياري از تصميمسازان و تصميمگيران امريكايي براساس نگاه سنتي به ايران نگاه ميكنند ولي اين مساله نشانگر يكساني ديدگاهها درباره ايران نيست. ما در دوران هشت سال رياستجمهوري اوباما شاهد بوديم كه توانستيم در خصوص مسائل مهم روز دنيا كه به نوعي بن بست رسيده بود و منجر به اعمال تحريمهايي سخت و فلجكننده و همچنين صدور قطعنامههايي فصل هفتمي شده بود، عبور كرده و آن را حل و فصل كنيم. حل و فصل ساير اختلافات نيز بستگي به رويكرد هر دو طرف دارد. نميتوان انتظار داشت كه يك طرف فقط از خود انعطاف نشان دهد و يك طرف، رفتار تهاجمي داشته باشد. با اين وجود، فارغ از آنكه هيلاري كلينتون يا دونالد ترامپ رييسجمهور شود، اگر در درون ايران اين آمادگي وجود داشته باشد ميتوان از نقطه عطف ايجاد شده در برخي تصميمسازيها استفاده كرده و آن را به پايهاي نه براي از بين بردن تحريمها و عاديسازي روابط بلكه براي كاهش تحريمها و حتي از بين وضعيت فوقالعاده استفاده كرد. البته من هنوز اين فضا را مشاهده نكردهام.
در كنار ماجراي تمديد وضعيت اضطراري عليه ايران، كنگره در اوايل ماه نوامبر نشستي را درباره تمديد قانون تحريمهاي ايران برگزار خواهد كرد. برخي ميگويند دموكراتها در اين نشست خواستار تمديد قانون تحريمها به صورت تميز يا به عبارتي، عدم اضافه شدن تحريمهايي جديد به آن هستند. آيا شما اين رويكرد را در ميان دموكراتها مشاهده ميكنيد؟
اتخاذ سياست عدم اضافه كردن تحريم يا تحريمهاي جديد به تحريمهاي سابق، رويكرد نسبتا مثبتي از سوي دموكراتها است كه البته در ميان جمهوريخواهان آن را مشاهده نميكنيم زيرا جمهوريخواهان ميخواهند علاوه بر تمديد تحريمهاي سابق، تحريمهاي جديدي را هم به آن اضافه كنند. من آن را پيام مثبتي ميدانم هرچند كه كمتر شدن تحريمها يا عدم تمديد آن، پيام مثبتتري بود. ما بايد به ياد داشته باشيم كه دوست و دشمن در عالم سياست، امري هميشگي نيست و قابل تغيير است. آنچه ثابت است، منافع ملي است. منافع ملي ايران و امريكا، منطقه و آينده حكم ميكند، كه حداقل تنشي به تنشهاي قديم اضافه نشود و دو كشور در مسير تنشزدايي قرار بگيرند. برجام فرصت بسيار خوبي در اين راستا بود. ما بايد كمك كنيم تا فضاي موجود ميان دو كشور آرام شود تا تصميمسازان دو كشور بتوانند شكافهاي موجود را كاهش دهند.
انتخابات رياستجمهوري امريكا تا چند روز ديگر برگزار خواهد شد. شانس پيروزي هيلاري كلينتون بيش از دونالد ترامپ است. در سند ملي حزب دموكرات، اين حزب از برجام حمايت كرده ولي همچنان از ادامه تحريمهاي ايران و سختگيري عليه كشورمان سخن گفته است. آيا با رياستجمهوري احتمالي كلينتون بايد انتظار تحريمهاي بيشتري را عليه ايران در حوزه غيرهستهاي داشته باشيم؟
هنوز معلوم نيست كه چه كسي در امريكا رييسجمهور ميشود. شايد اين دوره از انتخابات رياستجمهوري امريكا، همه ما را دچار بهت و حيرت بكند. با اين وجود، چه ترامپ رييسجمهور شود و چه هيلاري كلينتون، بر اصل برجام خدشهاي وارد نخواهد شد. البته ممكن است با انتخاب هيلاري كلينتون، روند اجراي برجام نسبت به ترامپ، روانتر صورت بگيرد. اگر رفتارهاي دوطرف، كنترلشده باشد، ميتوان اميدوار باشيم كه برجام از مهلكه كنوني نجات يابد. در موضوع تحريمها، من فكر ميكنم اگر ترامپ رييسجمهور شود، احتمال اعمال تحريمها بيشتر وجود دارد. هيلاري كلينتون اگر رييسجمهور شود، او تحريمي را اعمال نميكند كه موجب توقف در برجام شود. با اين وجود، اگر ما در سالهاي آينده شاهد تحولي در روابط ميان ايران و امريكا نباشيم – نه براي پايان خصومتها و برقراري روابط بلكه براي كاهش تنشها – هر كس رييسجمهور شود، احتمالا تحريمهاي بيشتري در مسائلي همچون حقوق بشر و منطقه عليه ما اعمال ميكند. اگر اين مساله هم رخ بدهد، ما نبايد آن را به برجام ربط بدهيم چراكه برجام موضوعي با چارچوب خاص بود كه در زمان خود با بهترين نتيجه همراه شد.
مارك تونر، معاون سخنگوي وزارت امور خارجه گفته است كه شعارهاي 13 آبان، مانعي بر سر راه همكاري امريكا و ايران نيست. فكر ميكنيد تمديد اين قانون تا چه اندازه بر تداوم دوري دو كشور موثر است؟
سخنان اين چنيني، براي نخستين بار نيست كه از سوي مقامات امريكايي گفته ميشود. آنها قبلا نيز مدعي شده بودند كه اين شعارها و اقدامات را سازمانيافته و تبليغاتي محسوب ميكنند. با اين وجود، تمديد وضعيت فوقالعاده تاثيري بر فضاي كنوني روابط ميان دو كشور يا مسائل موجود ميان دو كشور نخواهد نداشت.