• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3164 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۵ بهمن

شليك به منصور

گزارش لحظه به لحظه از« اعدام انقلابي» نخست‌وزير

   اولين گلوله به گردن آقاي منصور اصابت كرد و نخست وزير فرياد كوتاهي كشيد... «آخ »
  ضارب طبق اوراق محتوي جيبش محمد بخارايي نام دارد.
  جريان سوءقصد به نخست وزير تلگرافي به پدر وي در سوييس اطلاع داده شد.
  طبق اعلاميه دولت حال آقاي نخست وزير رضايتبخش است.
  راننده نخست وزير كه دچار لكنت زبان شده بود گفت: فقط كلمه «آخ» از دهان نخست وزير خارج شد.

اين دومين باريست كه آقاي حسنعلي منصور در زمان نخست‌وزيري خود در بيمارستان پارس تحت درمان قرار مي‌گيرند.اولين بار كه آقاي منصور در اين بيمارستان تحت درمان قرار گرفتند به علت حادثه اتومبيل بود كه بين چالوس و نوشهر رخ داد كه پس از پانسمان از بيمارستان مرخص شدند.در اين حادثه آقاي هويدا، وزير دارايي نيز به سختي آسيب ديد و مدتي در بيمارستان بستري بود.پنجشنبه بيش از چند دقيقه از ورود آقاي منصور به بيمارستان نگذشته بود كه آقاي دكتر منوچهر شاهقلي دكتر شفيع اميني،  دكتر توران دكتر اهري،  دكتر طباطبائي، رئيس اداره پزشكي قانوني، پروفسور عدل و چند تن ديگر از برجسته‌ترين اطباي ايران بر بالين ايشان حاضر شدند.نخستين اقدام پزشكان كوشش در راه پيدا كردن خوني بود كه با گروه خون آقاي منصور تطبيق كند.پس از آزمايشهاي اوليه معلوم شد كه گروه خون نخست‌وزير از دسته «آ – ب» مي‌باشد لذا امتحان خون از كساني كه در بيمارستان حاضر بودند، به عمل آمد اما گروه خون حاضرين با گروه خون نخست‌وزير تطبيق نمي‌كرد.  اولياء بيمارستان به فكر دريافت خون از مراكز انتقال خون دولتي افتادند در اين هنگام آقاي پيرنيا، استاندار فارس براي آگاهي از حال نخست‌وزير آمد و چون گروه خون وي با خون آقاي نخست‌وزير مطابقت مي‌كرد،  بلافاصله در حدود يك ليتر خون از او گرفته شد و در حدود ساعت 11 تزريق خون به آقاي نخست‌وزير شروع شد.

افراد خانواده

در همين وقت كه افراد خانواده نخست‌وزير و چند تن از وزرا و افسران عاليرتبه ارتش كه از ماجرا با خبر شده بودند، به بيمارستان آمدند در ميان حاضران چهره مضطرب خانم منصور و بانو ليلا، خواهر ايشان مشخص بود.

تنها خبرنگار در بيمارستان

من تنها خبرنگار بودم كه از ساعت يازده صبح در بيمارستان حضور داشتم.در اين ساعت به دستور رئيس كل شهرباني به جز وزرا و افراد خانواده آقاي منصور همه را از بيمارستان بيرون كردند، پزشكان در اطاق عمل در انتظار عكس‌العمل مساعد آقاي منصور براي آغاز عمل جراحي بودند؛ دقايق به تلخي و كندي مي‌گذشت زيرا هيچ‌كس نمي‌توانست حدس بزند كه چه روي خواهد داد.هر چند دقيقه يك‌بار سكوت خسته‌كننده را گريه‌اي درهم مي‌ريخت خانم نخست‌وزير و چند تن ديگر گريه مي‌كردند – بعضي از مرداني كه نيز در سرسرا ايستاده بودند گاهگاهي دستمال به چشم مي‌بردند.

حالش خوبست

«در ساعت 12 و ده دقيقه آقاي دكتر منوچهر شاهقلي از اطاق عمل خارج گرديد و به اطاق مدير بيمارستان كه خانم آقاي منصور و خواهر ايشان و ساير بستگان‌شان حضور داشتند، وارد شد و در برابر نگاه‌هاي غمزده و چشم‌هاي اشك‌آلود و كنجكاو حاضران اظهار داشت: «حالش خوبست نگران نباشيد» و بعد كه از اطاق خارج شد، در جواب من كه به طور ناشناس در ميان حاضران بودم، گفت كه «نگراني رفع شده است ضربان قلب طبيعي است – اما بيهوش هستند» سپس آقاي دكتر شاهقلي مجددا وارد اطاق عمل شد و لحظات انتظار از نو آغاز گرديد».

تحت عمل

در همان لحظاتي كه اطلاعيه پزشكي در دست تهيه بود، عمل جراحي آغاز گرديد.  در عمليات جراحي سه تن از برجسته‌ترين جراحان ايران شركت داشتند.
اين سه تن آقايان پروفسور يحيي عدل، دكتر حسين اهري و دكتر محمدحسن توران بودند و عده‌اي از پزشكان ديگر نيز در جراحي نظارت مي‌نمودند.آقاي منصور از اطاق عمل به اطاق شماره 38 كه مخصوص ايشان آماده شده بود انتقال داده شد و پس از چند لحظه به خانم منصور و خواهر ايشان و آقاي جواد منصور و آقاي اميرعباس هويدا اجازه داده شد تا آقاي منصور را از نزديك ببينند.

اعلاميه دولت

ساعت 10 صبح امروز موقعي كه آقاي منصور نخست‌وزير در مقابل در ورودي مجلس شوراي ملي از اتومبيل پياده مي‌شدند مورد سوءقصد جواني كه طبق اوراق محتوي جيب او  محمد بخارايي نام داشت، قرار گرفت؛ ضارب بلافاصله دستگير شد و آقاي نخست‌وزير به بيمارستان پارس انتقال داده شدند.طبق اظهار نظر پزشكان معالج حال آقاي نخست وزير رضايت‌بخش است.اعلاميه‌هاي رسمي پزشكي مردم را در جريان حال آقاي نخست‌وزير قرار خواهد داد.
اظهارنظر  پزشك

يكي از پزشكان كه هنگام جراحي آقاي نخست‌وزير در اتاق عمل حضور داشت ساعت 3
بعد از ظهر پس از پايان يافتن عمل و انتقال آقاي منصور نخست‌وزير به اتاق مخصوص به خبرنگار ما اظهار داشت: جمعا دو گلوله به آقاي منصور نخست‌وزير اصابت كرده كه يكي به قسمت فوقاني گردن و گلوله دوم به شكم آقاي نخست‌وزير اصابت كرده و روده را از سه جا خورده و مثانه ايشان را پاره كرده است.در عمل جراحي امروز يك قسمت از روده ايشان برداشته شد و مثانه نيز دوخته شد.همين پزشك اضافه كرد خون‌ريزي زياد بوده و حالت شوك داشته است.تنفس آقاي نخست‌وزير بسيار مشكل بود و پزشكان سوراخي براي تنفس ايجاد كردند.عمل جراحي يك ساعت و نيم (از ساعت 11 تا يك بعدازظهر) به طول انجاميد.نخست‌وزير حداقل بايد يك ماه استراحت كنند.

مشخصات ضارب

محمد بخارايي ضارب نخست‌وزير متولد سال 1322 است و اكنون 21 سال دارد. پدر وي علي‌اكبر بخارايي نام دارد كه شغل او واسطه معاملات آهن است.اطلاعات تازه‌اي كه خبرنگار خبرگزاري پارس به دست آورده حاكيست كه محمد بخارايي ضارب نخست‌وزير مدتي در مغازه پدر خود اشتغال به كار داشته و اخيرا در يك مغازه آهن‌فروشي مشغول به كار شده بود. كارتي كه در جيب او پيدا شده نشان مي‌دهد كه وي در يكي از كلاس‌هاي اكابر شبانه نيز نام‌نويسي كرده بوده است. محمد بخارايي داراي سه برادر و پنج خواهر است.

اطلاعيه شهرباني كل كشور

پس از دستگيري ضارب دو نفر از معاونين كه در موقع سوءقصد در محل حضور داشته‌اند با اقدامات معموله شناخته و بازداشت شدند. بازداشت‌شدگان در بازجويي‌هاي معموله به عمل خود اقرار و تحت تعقيب مقامات قضايي قرار گرفته‌اند. مشخصات بازداشت‌شدگان به قرار زير مي‌باشد:
 1- اسم محمد فرزند علي‌اكبر شهرت بخارايي دارنده شناسنامه شماره 2530 بخش 6 تهران متولد 1323 شغل تحصيلدار مغازه آهن‌فروشي. 2- اسم مرتضي فرزند حسين شهرت نيك‌نژاد دارنده شناسنامه شماره 2146 بخش 6 تهران متولد 1321 شغل شاگرد گالش‌فروش. 3- اسم رضا فرزند علي‌اكبر شهرت صفارهرندي دارنده شناسنامه شماره 194 متولد 1320 شغل شاگرد مغازه پارچه‌فروش.

چگونه بخارايي دستگير شد؟

كرم‌الله ملكشاهي يكي از نگهبانان مجلس شوراي ملي جريان تير خوردن نخست‌وزير را اين طور شرح داد: هنگامي كه اتومبيل نخست‌وزير طبق معمول جلوي در ورودي مجلس شوراي ملي توقف كرد فورا من به اتفاق يكي ديگر از نگهبانان مجلس در اتومبيل را باز كرديم و نخست‌وزير از اتومبيل پياده شدند و در پشت سر ايشان سروان سلطاني و سليمي محافظين نخست‌وزير از اتومبيل خارج شدند.در اين موقع جواني لاغراندام كه در يك دستش كاغذي بود و اينطور وانمود مي‌كرد كه مي‌خواهد عريضه‌اي به نخست‌وزير بدهد، از ميان جمعيت خود را با شتاب به نخست‌وزير رسانيد و بلافاصله با هفت‌تيري كه گويا در آستين خود پنهان كرده بود، به طرف نخست‌وزير نشانه رفت و سه تير پياپي از لوله اسلحه خارج شد كه بلافاصله من خود را به او رساندم و با دست به زير اسلحه او زدم كه ناگهان تير ديگري از اسلحه ضارب شليك شد و به ناودان در ورودي مجلس اصابت كرد. در اين موقع ضارب به طرف مسجد سپهسالار پا به فرار گذاشت. ماموران نگهباني مجلس با همكاري مردم و ماموران محافظ نخست‌وزير، به تعقيب ضارب فراري پرداختند.جلوي در كتابخانه مجلس استوار علي حداد و مامور كلانتري 9 مسوول انتظامات جلوي در ورودي مجلس شوراي ملي كه در تعقيب ضارب بودند، خود را به او رساندند و او را به زمين انداختند. هنگامي كه استوار حداد قصد خارج كردن اسلحه را از دست ضارب داشت گلوله‌اي ديگر از اسلحه شليك شد و از زير بازوي چپ استوار حداد كه با ضارب گلاويز بود، در رفت. در اين هنگام بار ديگر ضارب پا به فرار گذاشت. سروان سلطاني با اسلحه كمري خود دو تير به طرف ضارب شليك كرد و ضارب توسط شخصي به نام نشاط كه راننده اتومبيل آقاي دكتر بقايي يزدي نماينده مجلس شوراي ملي است دستگير گرديد.

آرامگاه

  9 بهمن 1326 شليك يك ناسيوناليست‌ افراطي هندو به افسانه گاندي پايان داد تا تيتر نخست «اطلاعات» 10 بهمن آن سال با تيتر قتل گاندي منتشر شود.

لندن-  خبرگزاري فرانسه- ديروز ساعت يك بعدازظهر راديو لندن درباره مرگ گاندي توضيحات زير را كه از طرف نماينده اين راديو كه در ده متري گاندي هنگام سوءقصد قرار داشت انتشار داد. اين مخبر گزارش مي‌دهد كه گلوله‌اي كه به سمت گاندي شليك شد آنقدر پرصدا نبود و صدايش شبيه به ترقه بود ولي گاندي بلافاصله درگذشت. اطرافيان گاندي فورا به قاتل كه پيراهن خاكستري رنگ بر تن داشت حمله كردند. اين شخص كه ظاهرا قوي بود در نتيجه هجوم مردم سرود و رويش ‌خوني شد و نتوانست خود را بكشد. گاندي فورا به يك ويلا حمل شد و قريب 400 الي 500 نفر در بالينش حضور يافتند و بلافاصله پس از اطلاع از مرگ گاندي فرياد شيون و زاري بلند كردند و زن و مرد شروع به كوفتن بر سر و روي خود نمودند.

غارت مسلمانان

بمبئي- به محض اينكه خبر مرگ گاندي در اين شهر انتشار يافت تمام شهر ناگهان ساكت شد و در عزاي عجيبي فرو رفت. مغازه‌ها يكي پس از ديگري تعطيل شد. در ساعت 7 بعدازظهر شب گذشته از طرف هندوها تظاهراتي روي داد، تظاهركنندگان عده‌اي از مغازه‌ها و محلات مسلمانان را غارت كردند و تيراندازي صورت گرفت. پانديت نهرو نخست‌وزير هندوستان بلافاصله اعلاميه‌اي صادر و از اهالي بمبئي تقاضا كرد كه در نهايت آ‌رامش به زندگي خود ادامه داده و از وحشيگري دست برداشته مشغول كار خود باشند. نهرو در عين حال ضمن اعلاميه‌اي كه خطاب به ارتش و پاسبانان صادر كرده دستور داد كه از سربازخانه‌ها خارج شده نقاط سوق‌الجيشي شهر را حفظ كنند. از ساعت 9 بعدازظهر ديروز كليه مغازه‌هاي بمبئي به عنوان عزاداري بسته شدند.

علت قتل گاندي

قاتل گاندي كه يك جوان هندو بود و رامينات نام داشت در بازپرسي گفت:‌من به اين جهت گاندي را كشتم كه با سياست اين مرد كه نهرو نيز از او پيروي مي‌كرد مخالفت داشتم. لندن- ديروز گاندي ساعت 9 و نيم صبح به وقت دهلي كشته شد. گاندي ساعت 9 بامداد ديروز براي نماز به عبادتگاه مخصوص رفت و هنگام مراجعت به قتل رسيد.

چگونگي قتل گاندي

دهلي- ماكس اوليويه مخبر مخصوص خبرگزاري (فرانسه) شب گذشته گزارش داد كه نخست‌وزير هندوستان پانديت نهرو در حال گريه به كساني كه در برابر عمارت (برلا- هاوس) جمع شده بودند گفت: هرگز ممكن نبود حادثه‌اي شوم تر و بدتر از اين براي هندوستان روي دهد.نهرو در حالي‌كه بغض گلويش را مي‌فشرد و گريه كلامش را قطع مي‌كرد، گفت: گاندي 20 دقيقه پس از اصابت گلوله در‌گذشت.طبق عادات مذهبي هندو امروز جنازه گاندي را خواهند سوزانيد. ما‌كس اوليويه درباره قتل گاندي چنين گزارش مي‌دهد:
گاندي ديروز مانند هر روز سحرگاه براي عبادت به معبد رفت، او از بين مردمي كه به احترام وي همه‌روزه در دو طرف راهش قرار گرفته بودند رد شد.قاتل يك طپانچه كوچك (پيستوله) در دست داشت و ناگهان سه تير به جانب گاندي رها كرد.گلوله اول به سينه گاندي خورد و گلوله دوم رانش را مجروح ساخت ولي سومي اصابت نكرد.قاتل خواست به وسيله گلوله چهارم خود را بكشد ولي بر اثر هجوم مردم گلوله تنها قسمتي از پوست سرش را سوزاند.قاتل بلافاصله از طرف اطرافيان گاندي و مردم دستگير شد.قاتل جوان هندويي سفيدپوست و بلند قد بود و گفت من مخالف كمك گاندي به مسلمانان و سياست اخير او بودم.

تشييع جنازه گاندي

 ربرت استيمسون خبرنگار راديو لندن اطلاع مي‌دهد:بامداد روز شنبه جنازه گاندي از محلي كه ديشب امانت‌ گذارده شده بود حركت داده شد و قرار است پنج ساعت در شهر و در بين انبوه جمعيت گردش دهند، سرتاسر شهر به وسيله مامورين انتظامي مراقبت مي‌شود، در اثناء حركت مردم ابراز اندوه و سوگواري مي‌كردند.هنگامي كه جنازه به كنگره رسيد، پرچم نيمه‌افراشته شد. در مراسم گردش جنازه گاندي «نهرو»نخست‌وزير ولرد مونباتن و خانم نامبرده در پشت جنازه حركت مي‌كردند.
 افسانه سياستمداران انگليسي، 4 بهمن 1344 درگذشت؛ مرگي كه براي چند روز رسانه‌هاي ايراني به آن پرداختند و يك دليل واضح داشت؛ مرد جنگ‌جهاني دوم، يكي از كساني بود كه «ايران» را به «پل پيروزي متفقين» تبديل كرد.

لندن – رويتر – 6 دقيقه بعدازظهر امروز (به وقت تهران) رسما اعلام شد كه سر وينستون چرچيل سياستمدار معروف انگليس و نخست‌وزير زمان جنگ اين كشور به دنبال يك سكته مغزي در 90 سالگي درگذشته است. چرچيل 12 روز به اين سكته دچار شد اما تا امروز در مقابل مرگ سرسختي نشان مي‌داد و مقاومت مي‌كرد اعلاميه مرگ چرچيل به امضاي ملكه رسيده است.

 همين 20 روز پيش – نهم آذر – 30 دسامبر – بود كه چرچيل 90 ساله شد و 90 شمع فروزان بر روي كيك بزرگ او خاموش گرديد.برايش جشن گرفتند و از سراسر جهان شادباش‌ها فرستادند و همه جا از او ياد كردند. هنوز دو هفته از 90 سالگي چرچيل نگذشته بود كه وي دچار بيماري شد و در آستانه مرگ نشست.گويا ديگر شماره شمع‌هاي كيك تولد وي به 91 نخواهد رسيد و از ميان همه نوشته‌ها، نوشته «اسنو» درخشندگي ديگري دارد. چارلز اسنو، نويسنده و شاعر نامي امروز انگليس را خوانندگان كيهان مي‌شناسند و بارها نوشته‌هايش را خوانده‌اند. وي براي بزرگداشت چرچيل در هفته‌نامه «لوك» زندگي پرسروصدا و پرآشوب او را با زبردستي بسيار بررسي كرده كه در اينجا مي‌خوانيد:
بياييد به گذشته بنگريم و با مطالعه احوال روساي‌جمهور امريكا و نخست‌وزيران انگليس دريابيم كه كدامين بهتر و لايق‌تر بوده‌اند.قطع مي‌دانم با جزيي بررسي خواهيد توانست بهترين و بدترين آنها را تشخيص دهيد.بيشتر انگليس‌ها معتقدند كه ابراهام لينكلن بزرگ‌ترين و لايق‌ترين رهبر منتخبي است كه دو كشور ما امريكا – انگليس تاكنون به خود ديده‌اند.

آخرين و بهترين هم

با اين وجود، بهترين آنها را هم داشته‌ايم. ليكن نخست‌وزيران انگليس جايي براي ندامت ندارند. دست‌كم هفت تن از آنها،‌ مرداني بوده‌اند كه از خود اثري در جهان باقي گذاشته‌اند و آخرين و بهترين آنها، سر وينستون چرچيل است.معتقدم همه ما، نوعي پندار خرافاتي داريم و فكر مي‌كنيم كه اگر چرچيل بميرد، چيزي را همراه خود خواهد برد كه انگلستان ديگر آن را نخواهد ديد.اين عقيده جنبه احساسات دارد ليكن داراي واقعيتي بزرگ است.چرچيل مرد بزرگي است اما او چيزي مافوق آن است و امريكايي‌ها بيش از ما انگليسي‌ها آن را با تمام قلب درك كرده‌اند.شايد اين امر بدان علت باشد كه او به ما نزديك‌تر بوده است. او پايان يك دوران است.

از جزيره دفاع مي‌كنيم

ژوئن 1940 را از ياد نمي‌برم صداي اراده و قدرت بود كه از دل برمي‌خاست تا به دل نشيند. آنچه را ميل به شنيدنش داشتيم، مي‌گفت: «از جزيره خود دفاع خواهيم كرد» و آنچه را مي‌كوشيديم – عليرغم واقعيت و شعور – باور كنيم كه تحقق خواهد يافت به زبان مي‌آورد:«به جاهاي دست‌نايافتني خواهيم جنگيد تا نحوست هيتلري از پيشاني بشريت زدوده گردد و يقين داريم كه سرانجام، موفقيت با ما خواهد بود».

مظهر احساسات ملي

احساسات ملي كه چرچيل مظهر آن بود، سراپاي ما را در التهابي فرو برده بود.در ميان انگليسي‌ها اگر هم كساني بودند كه احتمالا نسبت به آلمان تمايلي نشان مي‌دادند ولي در برابر چرچيل و آنچه او به نبردش كمر بسته بود، ياراي خودنمايي نداشتند.وقتي در شامگاهان تابستان 1940 صداي رسايش در خيابان‌ها طنين مي‌افكند، هرچه مي‌گفت، همه باور مي‌كردند. مدت 12 ماه تمام احساسات ملي بر اين پايه بود و حتي حملات هوايي بدان شدت مي‌بخشيد. در تمام اين دوره، چرچيل براي ملتي صحبت مي‌كرد كه متحد و يكپارچه و به نحو اعجاب‌آميزي شاد و خرسند بود.

در آن روزها

در آن روزها به آخرين نبرد بريتانيا به عنوان يك كشور بزرگ منزوي مي‌انديشيديم.چرچيل آخرين نقش بزرگ انگليس در صحنه جهاني بود.او آخرين آريستوكرات زمامدار بريتانيا بود. آخرين فرياد كشوري بود كه بدون هيچ دليل مشخصي بر قسمت بزرگي از جهان فرمانروايي كرده بود.همه اين چيزهاي از دست رفته و چيزهاي بسياري ديگر، امروز چنين مي‌نمايد كه در نطق‌هاي چرچيل مستتر بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون