روزنامهنگاري هماهنگ با ريتم زمان
در اين كليشه، به معرفي جريدههاي مهم تاريخ مطبوعات ايران ميپردازيم؛ مهم اما كمتر درباره آنها گفته شده.
كارنامه مطبوعات ايران پر است از نشريههاي درخشان، متوسط و ضعيف؛ تجربه دوران بهاري تا خزان زرد و زمستاني سرد براي مطبوعات. در همان دورهاي كه براي مطبوعات دومين بهارش مينامند و از بهار مشروطيت دو دهه فاصله دارد؛ دوران تجربهاي متفاوت در آزاديهاي سياسي و آزاديهاي مطبوعات فرا رسيد. در بهار دوم نشريهاي ديگر متولد شد كه همه اميدش ايران بود به تاريخ 1327، «هفتهنامه اميد ايران». هفتهنامهاي سياسي- فرهنگي كه نخستين شماره آن 5 سال قبل از غروب غمگين مرداد 1332 منتشر شد به مدير مسوولي علياكبر صفيپور و سردبيرهاي متعدد. همزمان و كمي بعد از اينكه مجله اميد ايران منتشر ميشد كسان ديگري هم در كار انتشار مجله بودند به سبك و سياقي متفاوت؛ كساني چون دكتر علي بهزادي با كارنامه « سپيد وسياه »، مجله «روشنفكر» رحمت مصطفوي و مجله «فردوسي» نعمتالله جهانبانويي و ديگر مجلات كه با همديگر در رقابت هميشگي بودند براي انتشار محتوايي متفاوت و همه با هم ميخواستند طرحي نو در اندازند. رقابت مجلهها با هم ادامه داشت تا مرداد سال 1353. همان سالي كه محمدرضا شاه پهلوي از كثرت مطبوعات به نخستوزيرش گله كرد و دوران عسرت مطبوعات فرا رسيد و بيش از 60 نشريه تعطيل شد؛ موضوعي كه به شكايت مديران مسوول انجاميد و چهار سال به درخواست آنها رسيدگي نشد و شايد اينبار مديران در يك هدف «حفظ حيات مطبوعات» با هم همفكر شدند و همراه. بهزادي، مصطفوي، جهانبانويي و صفيپور و افرادي ديگر به انتظار زمان نشستند؛ فرصتي مجدد كه انقلاب به خيلي از روزنامهنگاران داد تا دوباره قلم به دست گيرند و بنويسند. در اين فرصت مجدد هفتهنامه «اميد ايران» در سال 1357 براي ديگر بار منتشر شد اما با سبك و سياقي متفاوت. اگر در دوره اول انتشار تمركز اين نشريه روي مسائل فرهنگي بود تا سياسي اينبار اولويت به مسائل سياسي داده شد و «اميد ايران» در 23 بهمن 1357 با تيتر «يك ملت و دو دولت» از دولت مهندس بازرگان گفت و بختيار؛ همين طوري كه هفته قبلش با تيتر «امام ميآيد» به استقبال انقلاب 57 رفت. در آستانه انقلاب و فضاي باز سياسي بهار سوم مطبوعات سررسيد و نشريات تحت تاثير فضاي انقلاب بيپرده افشاگري ميكردند و مجله اميد ايران نيز. اوضاعي كه بر احوال محتواي بيشتر نشريات آن زمان سايه گستراند و مدتها ادامه داشت. «اميد ايران» در همه شمارههاي دوره جديد انتشار خود تا آخر 1358 در صفحاتي ثابت از دولت دكتر مصدق ميگفت و عليه رژيم ناكام سابق افشاگري ميكرد. «اميد ايران» اسرار اشرف ميگفت و ثريا؛ از دستگيري و محاكمه شاه و عدهاي از نظاميان و رجال آن دوره. در خيابان فردوسي هر هفته نشريهاي متفاوت از گذشته خود توليد ميشد مثل ديگر نشريات كه در كميت پر تعداد بودند و در كيفيت نزديك به هم. تفاوتي كه فقط در رنگي و سياه و سپيد بودن آن نبود بلكه در هويت جديدش بود و تلاش متفاوتش و شايد موقعيتشناسي جديدش. اگر در گذشته «اميد ايران» عموميتر و عامهپسندتر بود و گاه تنه به مجلات زرد ميزد و طرح روي جلدش بيشتر طرح هنرمندان بود. اينبار زينتبخش دكههاي مطبوعات تيترهاي«جمهوري دموكراتيك»، «درباره كردستان» بود و مقالات دكتر غلامحسين صديقي يا مصطفي رحيمي و ديگران يا مجله با تصوير «شريعتي»، «امام -آيتالله طالقاني» يا «تختي» روي دكههاي «ديروز نامهها» قرار ميگرفت و تغيير يكباره فضاي سياسي «اميد ايران» را با خود همراه كرده بود. نويسندگان ثابت«اميد ايران» محمود تفضلي، حسن فرامرزي، محمود دژكام، محمد عاصمي و ديگران اينبار با اميد مينوشتند تا اينكه «اميد ايران»، نشريهاي همراه با تبوتاب زمان و خيلي از نشريات ديگر، توقيف شد و تاريخ مطبوعات دوران جديدي را آغاز كرد.
اين ستون «با خوانندگان» ماست؛ خوانندگاني كه سالها پيش ميزيستند و امروز شايد غايب باشند اما صدايشان در مطبوعات باقي مانده است.
آقا. من سخنراني آقاي دكتر ميناچي را شنيدم. شما كه اينقدر از اوتعريف ميكنيد به ما بگوييد چطور تحمل كرديد كه بگويند اعتصاب روزنامهها چيزي نبود. آنها نميتوانستند غير از اين كاري بكنند، به اين ترتيب پس فردا ديگر گروهها و سهمشان انكار ميشود و آخر سر تنها ميماند چند روحاني كه مبارزه كرده بودند.
ايشان دقيقا آنچه شما ميگوييد را نگفتند. نگفتند اعتصاب مطبوعات چيزي نبود، به عكس گفتند «يك حركت مردمي و ملي بود» اما اضافه كردند چه ميتوانستند بكنند، مردم نميگذاشتند آنها همچنان آنچه را رژيم سابق ميخواست منعكس كنند.
آقا شما در مجلهتان كه ميگويند ديگر نميتوانيد آن را منتشر كنيد، اگر مانديد و منتشر كرديد اين سوال را پاسخ بدهيد كه «انتقاد سازنده» يعني چه. اين اصطلاح هويداي معدوم بود. وقتي اولياي فعلي دولت هم ميگويند مدام انتقاد نكنيد، نكوبيد، تخطئه نكنيد، انتقاد سازنده كنيد، لابد مقصودشان اين است كه از ما تعريف كنيد.
والله چه عرض كنم، فقط گفتههاي چمران در مريوان يا سنندج يادم مانده :«مگر هر كاري رژيم قبلي ميكرد، بد بود».