• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3164 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۵ بهمن

سرمقاله ماندگار

  30 دي 1321، روزنامه اطلاعات پس از 43 روز توقف انتشار دوباره منتشر شد اما بدون تني چند از همكاران مهم تحريريه خود كه پس از شورش بزرگ تهران در 17 دي و سركوب آن و همزمان تصويب قانوني جديد براي كنترل مطبوعات بازداشت شده بودند.

در اين چهل وسه روز كه روزنامه ما تعطيل بود گذشته از ضرر و خسارت فوق‌العاده‌اي كه در نتيجه توقيف نارواي اطلاعات به بنگاه ما وارد آمد حوادث غم‌انگيزي بر من و خانواده‌ام و كارمندان روزنامه اطلاعات گذشت كه با وجود تاثر و تاسف فراموش‌نشدني كه از آن دارم مصمم بودم چيزي از آن بر زبان نرانم و سكوت و خاموشي پيشه گيرم.روز سه شنبه 17 آذر هنگامي كه بقصد آرام كردن مردم و ابلاغ پيام شاهانه و به تصور اينكه با جمعي افراد بي‌غرض سر و كار دارم وارد صحن بهارستان شدم به تحريك چند تني كه از ذكر نام آنها خودداري مي‌كنم گروهي از اجامر و اوباش به من حمله نمودند...من در آن موقع از جريان اقدامات آنها آگاه نبودم و تا دو روز بعد هم مطلع نشدم...ساعت 10 روز پنجشنبه 19 آذر آگاه شدم كه مامورين شهرباني دو برادر من و چند تن از كارمندان اطلاعات را دستگير نموده و در شهرباني بازداشت كرده‌اند.من ابتدا نمي‌توانستم اين خبر را باور كنم و سخت برآشفتم؛ برادران من و كارمندان اطلاعات چه گناهي كرده‌اند؟! جرم آنها چيست؟! آيا حقيقت دارد!!طولي نكشيد كه مطلب روشن شد و معلوم گرديد مرا كه بيش از همه از وقايع 17 آذر صدمه و آسيب ديده‌ام متهم نموده‌اند كه در جريان اين وقايع دست داشته و محرك و مسبب اين بلوا و غارت بوده‌ام.
به هر حال وقتي خبر گرفتاري برادران و كسانم را شنيدم با تلفن به آقاي سپهبد احمدي فرماندار نظامي وقت و آقاي سرتيپ اعتماد مقدم رييس كل شهرباني اطلاع دادم كه اگر سوءظني نسبت به من و كسانم يا كارمندان روزنامه دارند از هر حيث براي بازجويي و تحقيقات حاضريم و حتي اگر بخواهيد از خود من هم بازجويي كنيد با اينكه قانون مرا مصون نموده حاضرم به رضايت خاطر هر كجابگوييد حاضر شوم تا حقيقت روشن شود واگر از كارمندان و كسان من اشخاصي را باز مي‌خواهيد و دسترس نداريد اطلاع دهيد خودم آنها را تسليم خواهم نمود.
همين كار را هم كردم و اشخاصي را كه مي‌خواستند و اطلاع مي‌دادند فرستادم...گناه برادران من چه بوده؟ زرهي حسابدار اداره كه جز با عدد و رقم با چيزي آشنا نيست چه تقصيري كرده؟ گناه صاعدي كه در تمام ساعات روز سه‌شنبه از پشت ميز اداره تكان نخورده چيست؟ عضو ديگر ما كه بيمار و در آن روز فقط براي گرفتن حقوق به اداره آمده بود چه كرده؟ خيلي از خوانندگان معذرت مي‌خواهم اگر بگويم هنوز هم اين مطلب بر من مجهول است...باري، چون به بي‌گناهي و بي‌غرضي و حسن نيت خود و كسانم و كساني كه دستگير شده بودند يقين قطعي داشتم براي نجات و رهايي آنها به هيچ كس متوسل نشدم و از احدي تمنا و خواهش مساعدت و كمكي ننمودم و پيش خود فكر مي‌كردم و اطمينان داشتم كه پس از يكي دو روز بي‌گناهي آنها مسلم مي‌شود و آنها را رها مي‌كنند ولي اين اطمينان خاطري كه به رهايي آنها داشتم بي‌مورد بود...ده روز تمام گذشت و از آنها تحقيقات نكردند و حتي با اينكه قانونا بايد حداكثر پس از 24 ساعت كه از زمان توقيف مي‌گذرد علت توقيف را به آنها بگويند آن را هم نگفتند...تحقيقات خاتمه يافت و بي‌گناهي آنها مسلم شد ولي باز هم از آزادي آنها خبري نبود...ضمنا بايد بگويم جمعي از مديران جرايد و نويسندگان نيز سرنوشتي نظير سرنوشت برادران من و كارمندان اطلاعات پيدا كردند كه چند نفر از آنها آزاد و بقيه هنوز توقيفند.حالا بايد ديد چه اقدامي براي اعاده حيثيت و جبران خسارت اين بي‌گناهان كه به غلط يا غرض مسبب بلوا قلمداد شده‌اند به عمل خواهد آمد و با مفتريان چه معامله مي‌شود؟
ع. مسعودي |مدير روزنامه اطلاعات

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون