اگر آشوراده زبان ميگشود...
مانا يزداني اميري٭ / صنعتي شدن و توجه به اقتصاد و رشد اقتصادي چند دههيي است كه فزوني يافته و قدرتش را به تمامي ارگانها و واحدها تحميل كرده است كه البته اين رشد و تغيير با افزايش جمعيت و تقاضاي صنعتي شدن از طرف جامعه رابطهيي مستقيم دارد. يكي از حوزههاي مهم تاثير پذير و تاثيرگذار در فرآيند صنعتي شدن و رشد اقتصادي، حوزه محيط زيست است كه در راستاي همسو كردن صنعت توريسم (گردشگري) با جاذبههاي طبيعت بكر (محيط زيست) گام بر ميدارد كه به صنعت اكوتوريسم معروف شده است و بر اساس آمار سازمان تجارت جهاني (WTO)، جهانگردي و اكوتوريسم در حال حاضر دومين صنعت پولساز جهان است.
در سالهاي اخير نگرانيهاي زيستمحيطي در پروژههاي معطوف به دخل و تصرف در زيستگاههاي طبيعي پيرامونمان چالشهاي فراواني برانگيخته است. خشك شدن درياچه اروميه، تغييرات اقليمي و خطر كمبود منابع آبي، جنگل ابر و جاده سازي و از بين بردن كريدورهاي زيست محيطي، و اكنون آشوراده و نزديك كردنش به محيطي توريستي ودرآمدزايي، نمونههايي از اين مواردند.
گاه با همراه شدن اين دوموضوع (توريسم و محيط زيست) بيشترين توجه به سمت بهرهوري اقتصادي بوده و همين امر سبب ناخشنودي طرفداران و حمايت كنندگان محيطزيست شده است و اين سوال را مطرح ميكند: آيا همانقدر كه ميل به صنعتي شدن و پيشرفته شدن در جامعه بالاست درصدي به فكر نگهداري از زمين كه زير بناي سلامت و بستري براي آرامش و تفكر است، هستيم؟
سوال اساسي كه در اينجا مطرح است اين خواهد بود كه: آيا ميشود هم صنعتي شدن و زندگي در رفاه را داشت و هم با زمين مهربان بود؟ بحثهاي زيستمحيطي هميشه با چالشهاي بسيار همراه بوده است و نهادها و ارگانهاي مختلف خود را در آن دخيل ميدانند و خواستار برنامهريزي به شيوه مطلوب خود هستند، حال «اگر آشوراده در سكوت و آرامش خواستهيي داشت و زبان ميگشود، آن خواسته چه بود؟»!
پروژه آشوراده با رويكرد حل معضلات و رونق اقتصادي با استفاده از صنعت توريسم و بهبود گردشگري مطرح شده است. طرفداران حفظ منابع زيست محيطي در برخورد با اين پروژه به دو گروه با دو رويكرد متقابل تقسيم ميشوند:
گروه اول افرادي كه طرفدار نظريه اكوتوريسم و انواع جديد گردشگري بوده، و رابطه پول گردشگران با حفاظت از پديدههاي زيست محيطي و رشد اقتصادي منطقه را شرح ميدهند.
گروه دوم افرادي كه مضرات گردشگري را فراتر از منافع آن ميدانند و معتقدند بهترين راه حفاظت، جلوگيري از اثرات مخرب گردشگران و ساخت و ساز صنعتي است. اين گروه اكوتوريسم را نوع جديدي از امپرياليسم اكولوژيكي ميداند.
حال با دانستن اندكي از موقعيت و قرارگيري و پيشينه اين جزيره كوچك در دل درياي خزر شايد بتوان دورنمايي مفيد و پايدار ترسيم كرد.
آشوراده، دهي در مركز شبه جزيره ميانكاله در شهرستان بندرتركمن، استان گلستان است. آشوراده تنها جزيره ايراني درياي خزر است. اين جزيره كه در سدههاي گذشته در پي عملكرد و فعاليت گروههاي انساني با حفر كانال از توده اصلي خشكي خود شبه جزيره ميانكاله جدا افتاده است، جزو ۵۹ منطقه بينالمللي ذخاير طبيعي اعلام شده و به ثبت رسيده است. اين ناحيه زيستگاه دو گروه از پرندگان بومي و مهاجر و پستانداران است. پرندگان بومي آن عمدتا قرقاول و دراج و پرندگان مهاجر آن شامل انواع كاكايي، گيلانشاه، چوب پا، پرستوي دريايي، انواع قو، اردك، فلامينگو، پليكان و غاز است كه در فصول مختلف سال به شبه جزيره ميانكاله و جزيره آشوراده مهاجرت ميكنند. تماشاي صيد ماهيان خاوياري، اسكله و تاسيسات بندر تركمن از سواحل جزيره آشوراده يكي از جاذبههاي توريستي اين ناحيه محسوب ميشود. اين جزيره تا پيش از دهه ۷۰ شمسي با امكاناتي همچون پاسگاه ژاندارمري، شركت تعاوني روستايي، مدرسه راهنمايي، مغازه، مسجد بيش از هزار نفر سكنه داشت كه به مشاغل دامداري، كارگري، پيشهوري و ماهيگيري مشغول بودند اما در سال ۱۳۷۲ به علت بالا آمدن سطح آب درياي خزر و رخ دادن سيل مردم جزيره آنجا را ترك كردند و هماكنون تنها كارمندان شيلات در آن ساكن هستند.
گردشگري طبيعي از نوع مسوولانه ميتواند در تعامل تنگاتنگ با جوامع محلي منجر به پايداري منابع طبيعي و ايجاد معيشت پايدار شود. درحقيقت انسانها بخش مهم اكوسيستم هستند، نيز متعهد به حفظ حريم و حفاظت و زنده كردن آن. اكوتوريسم نه تنها وسيله مناسبي در اختيار گردشگران، دولتها و دانشمندان ميگذارد تا از مناطق حفاظت شده حمايت كنند، بلكه مشاركت جوامع محلي را نيز طلب ميكند. بايد در اكوتوريسم به حفاظت زيستگاهها، تنوعات زيستي و چرخههاي اكولوژيك توجه شود. افزون بر آن، اثرات ايجاد تسهيلات تفريحي و احداث آنها نيز در مناطق طبيعي بايد اصل قرار گيرد. با برنامهريزي درست گردشگري به طور عام و طبيعتگرايي به طور خاص ميتوان سودآوري مناسب براي جوامع محلي و حفاظت از منابع طبيعي را تضمين كرد و حاميان و دوستداران طبيعت را افزايش داد و رشد اقتصادي را با روند حفاظت از منابع طبيعي (به ويژه در كشورهاي در حال توسعه) پيوند زد.
در اين نگاه و با در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي منطقه و بازدهي اقتصادي، مجموعهيي تفريحي و توريستي ميتواند ايدهيي بسيار دلخواه از نظر اقتصادي باشد. حال اگر بتوان ايدههاي اقتصادي را با همراه كردن و رعايت مسائل زيست محيطي در هم آميخت، نتيجه آن خواهد شد كه در جهان به توسعه پايدار معروف است. يعني هماهنگي و استفاده از توان زيست محيطي و توان اقتصادي و اجتماعي كه حتي آيندگان ما هم نگراني از دست دادن منابع طبيعي را نداشته باشند و ما بتوانيم نگه دارنده ميراث براي نسل آتي باشيم. با داشتن نگاهي دو سويه و استفاده درست از قابليتهاي بكر و زيستگاههاي طبيعي سرزمين، بافت معماري سرزمين، پتانسيل و شاخصهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سرزمين ميتوان به تعادل و بهره وري رسيد، استفاده درست از منابع طبيعي با در نظر گرفتن تمامي فاكتورهاي موثر (فاكتورهاي زيست محيطي و فاكتورهاي اقتصادي- اجتماعي) ما را به اين مقصود راهنما خواهد بود.
ساختن بناهاي چوبي و همسان با محيط، دور بودن جادهها و مسيرهاي ارتباطي از محل زيستگاه جانوران و گونههاي مهم حيات وحش و بر هم نزدن كريدورهاي زيست محيطي، حفظ فاصله از محل اصلي منطقه حفاظت شده، ميتواند از جزييترين راهحلهاي قابل استفاده باشد كه با توجه به طرحهاي اكوتوريسمي انجام شده موفق در دنياي امروز، اين طرح نيز دور از دسترس نخواهد بود. براي هر پروژه پايدار در هر محيط زيستي شامل شهر، روستا، جنگلها، سواحل، بسترهاي آبي، بسترهاي خاكي كه حضورشان، و يا تغيير در آنها تاثير كوتاهمدت، ميان مدت و بلندمدت بر فرآيند و چرخه اكولوژيك دارد، پيش و بيش از هرچيز مطالعه و ارزيابي موقعيت، توانمندي، مزايا و معايب محدوده جغرافيايي پروژه شرط لازم براي رسيدن به موفقيت، ماندگاري پروژه و جلوگيري از آسيبهاي احتمالي آن است. اين بخش از پروژه كه به نوعي پيش توليد پروژه و تضمينگر آن است در طرح آمايش سرزمين تعريف ميشود.
طرح آمايش سرزمين امروزه شرط پيشين ولازم براي شروع و اجراي پروژه در بافتهاي شهري و طبيعي است و متخصصان ميتوانند با برآورد ميزان خسارت يا درصد ريسك پذيري، پروژه را به انجام برسانند. آمايش سرزمين در يك نگاه موجز: تدبير و تنظيم شرايط، ايجاد تعادل در بهرهگيري از توانمندي طبيعي، تطبيق با نيازهاي انساني و كاهش نابرابري و موازنه تعادلهاي جديد «تقابل-همنشيني» است. اگر به ويژگيها و ماهيت آمايش سرزمين كه جامعنگر است و اگر به اهداف آمايش سرزمين كه در توسعه متوازن و توسعه عادلانه و استفاده بهينه از منابع خلاصه ميشود، توجه كنيم، نقش مهم آمايش سرزمين در توسعه و پيشرفت پايدار به خوبي قابل تبيين است. مفهوم آمايش سرزمين معطوف است به استفاده درست از قابليتهاي بكر و زيستگاههاي طبيعي سرزمين، بافت معماري سرزمين، پتانسيل و شاخصهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سرزمين، كه براي تحقق آينده پايدار زيست محيطي و درآمدزايي از ويژگيهاي آن، شرط لازم است.
به طور يقين براي مكاني با مشخصات ويژه آشوراده انجام چنين طرح و به عمل درآوردن آن كاري دور از ذهن و يا انجام نشدني نخواهد بود، حال بهتر است به دور از تمامي بگو مگوها و اينكه آيا كسي به كسي پيروز شده است وآيا محيطزيست ما در جنگ با هر نهاد يا ارگاني بازنده شده است، به فكر پيشگيري از تخريب و ساختني مفيد و پايدار باشيم.
٭ پژوهشگر و متخصص محيط زيست