درياچه اروميه در حال ناپديد شدن است
انتشار فراخوان بينالمللي براي نجات اروميه در روزنامه گاردين
ترجمه: سينا خاتمي٭ / تحقيقي جديد، توسط گروهي از متخصصين منابع آب ايراني در امريكاي شمالي و انگليس، حاكي از آن است كه از دهه ۵۰ شمسي تا شهريور گذشته، نزديك به 90درصد از مساحت درياچه اروميه كاهش يافته است. دكتر علي ميرچي پژوهشگر پسا دكترا در دانشگاه صنعتي ميشيگان، دكتركاوه مدني استاد مديريت محيط زيست در مركز سياستهاي محيط زيست امپريال كالج لندن و دكتر امير آقاكوچك استاد عمران و محيط زيست دانشگاه كاليفرنيا در شهر ارواين كه از محققين اين پژوهش بينالمللي هستند در مقاله اخير خود در روزنامه گاردين چاپ لندن، با عنوان «درياچه اروميه: چگونه درياچه بلندآوازه ايران در حال ناپديد شدن است»، به شرح اجمالي تغييرات درياچه اروميه در چهار دهه گذشته ميپردازند و براي اقدام فوري و جدي ملي و بينالمللي مدد ميطلبند. گزارش پيش رو برگرداني است از اين مقاله روزنامه گاردين:
وسعت درياچه اروميه در دهه ۷۰ شمسي حدودا دوبرابر مساحت كشور لوكزامبورگ بود و به عنوان بزرگترين درياچه شور خاورميانه شناخته ميشد. از آن زمان تاكنون، اما، اين درياچه بهطور فراگيري رو به خشكي گردانده است. پل ميانگذر شهيد كلانتري به طول ۱۵ كيلومتر اين درياچه را دو نيم كرده است. اين پل، كه از سال ۱۳۸۷ مورد بهرهبرداري قرار گرفته است، دو شهر اروميه و تبريز را از شرق به غرب به هم پيوند ميزند. اگر چه اين بزرگراه هزينه و مشقت سفر از اين سو به آن سوي درياچه را كاهش داده است، پيامدهاي زيستمحيطي آن بر درياچه اما محل نزاع محققين حوزه منابع آب است.
از منظر تاريخي، درياچه اروميه همواره ميزبان پرندگان مهاجري نظير فلامينگوها، پليكانها، اردكها و قارها (قسمي از مرغان ماهيخوار) بوده است. خشك كامي درياچه كه يكي از غنيترين زيستگاههاي طبيعي «آرتميا» بوده است موجب اضمحلال چرخه غذايي اين منطقه شده است. آرتميا كه در صنايع پرورش ميگو و ماهي مورد استفاده قرار ميگيرد سختپوست خاص درياچه اروميه است و ياراي زنده ماندن در آبهايي به شوري ۳۴۰ گرم بر ليتر را دارد؛ اين مرتبه از شوري حدودا هشت بار نمكينتر از آبهاي آزاد است.
در نتيجه خشكيدن درياچه بخش گردشگري بهطور كامل منحل شده است. درياچه روزگاري گردشگران را از دور و نزديك مجذوب خويش ميكرد؛ بسياري باور به خواص درماني آن داشتند. اما در حال حاضر درياچه تنها خشكگاهي است مملو از نمك و قايقان در خاك فرو نشسته كه تنها از آيندهاي هولناك و غمگين خبر ميآورد. اين خشكيزدگي، افزوني توفانهاي نمك را در پي خواهد داشت كه باروري زمينهاي كشاورزي مجاور را تقليل داده و مشوق كوچ اجباري بسياري از كشاورزان محلي خواهد بود. فقر كيفي آب و خاك و هوا بيشك اثراتي مهلك نيز بر سلامتي اهالي منطقه نظير ناخوشيهاي تنفسي و چشمي خواهد داشت.
مردم شمال غرب كشور، آذريها و كردها، به وضعيت درياچه اعتراض دارند. آذريها، از جمله اقوام تاثيرگذارايران با جمعيتي نزديك به يك سوم جمعيت كشور، درياچه اروميه را نشان هويت خويش دانسته و آن را تك نگين فيروزهاي آذربايجان ميخوانند. اين منطقه خانه بسياري از كردها نيز است. مردماني كه در پي بهبود معاش و معيشت خود، خواستار صدايي رساتر و نقشي پر رنگتر در مديريت درياچه هستند.
حسن روحاني، رييسجمهور ايران، در كمپين انتخاباتياش بارها به وضعيت درياچه اشاره داشت و همواره از عزم جدي خود براي رفع مشكل درياچه سخن گفته است. او چندي پيش از اختصاص ۷۲۹ ميليارد تومان براي احياي درياچه در يك بازه 10ساله خبر داد. تدبير چاره اما، ابتدا به ساكن نيازمند توافق و همدلي بر سر علل بنيادين پديد آمدن اين معضل است كه جامعه علمي و تخصصي كشور هنوز از فقدان آن رنج ميبرد. اين مهم، 10 نفر از محققين برجسته ايراني در حوزه منابع آب را درايالات متحده وانگليس و كانادا همدل كرده تا پژوهشي مستقل و دسته اول را در سال ۱۳۹۲ آغاز كنند. به سبب عدم دسترسي به دادههاي زميني قابل اتكا و نامتناقض، اين تيم تحقيقاتي به سراغ تصاوير ماهوارهاي ناسا (سازمان ملي هوانوردي و فضايي امريكا) با وضوح بالا رفته تا تغييرات فيزيوگرافيك (ارتفاع، شيب و جهت) درياچه را در طول چهار دهه گذشته تخمين بزنند.
نتايج اين تحقيق كه مورد استقبال گسترده قرار گرفته است به تازگي در مجله معتبر علمي و تخصصي «مجله پژوهشهاي درياچههاي بزرگ» به چاپ رسيده است. نتايج نشان از آن دارد كه در شهريور ۱۳۹۳ مساحت سطح درياچه حدود 12درصد مساحت متوسط آن در دهه ۵۰ شمسي شده است. اين ميزان كاهش بسيار بيشتر از چيزي است كه پيشتر از اين تصور ميشد. بايد خاطرنشان كرد كه مساحت درياچه بهطور طبيعي در معرض تغييرات فصلي قرار دارد و وضعيت بحراني درياچه به لطف بارشهاي فصلي پس از شهريور ۹۳ اندكي آرام گرفته است و بر مساحت آن اندكي افزوده شده است.
اين تحقيق فرضيه اثرات تغييرات اقليمي و گرمايش زمين را به عنوان عاملي بنيادين در خشكيدن درياچه به جد منتفي ميداند و نشان از آن دارد كه الگوهاي طبيعي خشكسالي در اين ناحيه تغييرات چنداني نداشته و درياچه اروميه پيشتر از اين خشكساليهايي بهشدت سختتر را به سلامت از سرگذرانده است. با اين حال مسوولان بخش آب كشور بارها خشكيدن درياچه را بر گردن كم بارانيهاي سالهاي اخيرانداختهاند. اين در حالي است كه، وسعت خشكيدگي و طول دوره خشكيدگي اخير فراتر از حد معمول و طبيعي است. اين امر ميتواند به اين معنا باشد كه در اثر كاهش جريانهاي آبي ورودي به درياچه آستانه تحمل درياچه درنورديده شده و اين وضعيت منجر به مرگ ناگهاني آن شده است. بدون رسيدگي جدي مسوولان به پروژههاي آبرساني و حجم بهرهبرداري از آبهاي سطحي و زيرزميني در بالادست درياچه اميدي به احياي آن نميتوان داشت.
مرگ درياچه اروميه شبيه به پديده فجيع خشكيدن درياچه آرال در آسياي ميانه است. اين درياچه كه زماني يكي از پهناورترين درياچههاي جهان بود، به علت انتقال بيرويه آب براي مقاصد كشاورزي از رودهاي سيحون و آمو دريا (رودهاي اصلي كه به اين درياچه ميريخت) تقريبا محو شد. در طول پنج دهه مساحت سطحي درياچه به كمتر از 10درصد آن در دهه ۴۰ شمسي سقوط كرد. از درياچه آرال همواره به عنوان مظهر مديريت ضعيف منابع آب در آسياي مركزي ياد شده است و احتمالا به زودي داستان غمانگيز خشكيدن درياچه اروميه در اثر مديريت كوتهنگر و نابخردانه منابع آب در ايران جاي خود را در كتب علمي باز خواهد كرد.
با توجه به عواقب فرامنطقهاي اجتماعي- اقتصادي بحران درياچه اروميه، احياي اين درياچه نيازمند مشاركت جدي و فعالانه سازمانهاي بينالمللي است. سازمانهايي نظير يونسكو، برنامه پيشرفت و توسعه ملل متحد (UNDP)، تسهيلات جهاني محيطزيست (GEF)، بانك جهاني، برنامه تحقيقات اقليم جهان (WCRP)، مركز تحقيقات مشترك كميسيون اروپا (JRC)، و سازمان بهداشت جهاني (WHO) قادر به ارايه منابع مالي و تخصصي هستند حتي اگر تلاشهايشان با ديوار بيمهر و عدل تحريمها مواجه شود. اما بايد خاطرنشان كرد در حالي كه كمكهاي جهاني حايز اهميتند، ايرانيان بايد خود زمام امور را براي احياي درياچه اروميه و ديگر منابع آبي كشور به دست بگيرند. ايران كشوري عمدتا خشك و نيمه خشك است؛ با اين وجود پيشراني ايران براي توسعه از يك سوي و پروژههاي كوتهبينانه انتقال آب براي تامين نيازهاي آبي كشاورزي ناكارآمد و مناطق شهري در حال افزايش از سويي ديگر، هزينههاي جدي بر منابع آبي كشور تحميل كرده است. با وجود اينگونه تجربيات ناموفق، نداي خندهآور و تلخ انتقال آب از نقطهاي به نقطه ديگر از گوشه و كنار ايران همچنان به گوش ميرسد.
٭ متخصص منابع آب و محيط زيست، دانشگاه ملبورن