• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3181 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۶ بهمن

نقش دانشجويان در مناسبات قدرت در افغانستان

حسين احساني٭


وقتي بحث از نقش دانشجويان در مناسبات قدرت پيش مي‌آيد، في‌الواقع بحث از دخالت يك طبقه اجتماعي خاص در قدرت و منازعات قدرت است. از سوي ديگر بايد گفت كه جنبش‌هاي دانشجويي خصلتي آرمانگرايانه دارند. اين جنبش‌ها اغلب به عنوان عامل پيشبرد يك ايدئولوژي يا جنبشي عمومي‌تر عمل مي‌كنند و از نظر منشأ اجتماعي، باتوجه به ميزان گسترش آموزش عمومي، از طبقات اجتماعي مختلف بر مي‌خيزند و از اين رو به عنوان يك قشر قابل بسيج و سازماندهي، وارد فاز عملياتي در يك جنبش فراگير سياسي يا اجتماعي شده يا خود زمينه ساز يك اعتراض در اين ابعاد مي‌شوند. دو خصيصه عامي كه مي‌توان به جنبش‌هاي دانشجويي داد عبارتند از: 1. حامل ارزش‌هاي عام (آزادي، استقلال و برابري) 2. حامل آرمان‌هاي انساني و بشري مانند دفاع از حق شهروندي و حقوق بشري هستند. خصيصه ديگري كه موجب برجستگي فعالان دانشجويي مي‌شود نيروي تجميع شده جواني است كه امكان اعتراض فارغ دلانه را به آنها مي‌دهد. واقعيت امر آن است كه رويكرد انتقادي در درون دانشگاه‌هاي افغانستان جاي خود را به فحاشي به جريان يا يك حزب خاص داده است. دانشجو بايد با استفاده از فهم از وضعيت، وضعيت فعلي را به چالش بكشد. دانشجو بايد در مقام استعلايي وضعيت قرار گيرد تا بتواند آن را بفهمد و متعاقب آن بتواند وضعيت را نقد كند. از نگاه زبان‌شناسي سوسور، دال با مدلول دلالت را پديد مي‌آورند. الزاما هميشه ميان دال و مدلول هماهنگي و مطابقت وجود ندارد. مفاهيمي مثل دانش، هنر، اخلاق و علم دال‌هاي متفاوتي هستند كه در همه جا مدلولات مشترك ندارند. دانشگاه و دانشجو و جنبش‌هاي دانشجويي هم از اين قاعده مستثني نيستند. در هر جامعه‌اي ميزان پويايي جنبش دانشجويي به مانند جامعه ديگر نيست. به عنوان مثال در همسايگي ما، دانشگاه تهران و دانشجويان تهران، سازمان‌ها و تشكل‌هاي دانشجويي نظيرانجمن اسلامي دانشگاه تهران، كانون‌هاي فرهنگي و صنفي، تشكل‌هاي دانشجويي محافظه‌كار و... وجود دارد و دانشجويان نسبت به مسائل جاري كشور و منطقه و جهان حساس هستند. به عبارت ديگر دانشجو يك دال مشترك است ولي مدلول برآمده از اين دال متفاوت است. اما با اين همه به گواهي تاريخ، دانشجو و دانشگاه در افغانستان نه حامل ارزش‌هاي عام بوده و نه حامل آرمان‌هاي انساني. دانشجويان هيچگاه به‌طور سازمان‌يافته جهت همدردي با فاجعه خاصي به پا نخاستند. آرمان دانشجو در افغانستان رنگ قومي، طايفه‌اي و منطقه‌اي دارد. مگر نه اينكه تا زماني كه مسائلي چون رنگ، زبان، نژاد، قوم و سمت و طايفه براي عده‌اي اهميت داشته باشد، جايي براي آرمان و ارزش‌هاي عام باقي نمي‌ماند. دانشجوي افغانستاني در غيبت خرد، تنها به توصيف پديده‌هاي سياسي و اجتماعي مي‌پردازد و تفسير را فراموش مي‌كند. همين فهم وضعيت به غريزه و در عدم حضور عقلانيت، حركت كور و معطوف به ويراني را به همراه دارد. تنها «حادثه‌اي» كه مي‌توان از آن به عنوان يك حركت دانشجويي ملي نام برد، قيام دانشجويان دانشگاه كابل عليه جمهوري داوود خان، نخستين رييس‌جمهور افغانستان بود كه تحت آرمان دموكراتيك خلق كه برآمده از متن دانشجويان دانشگاه كابل بود به ثمر نشست و در نهايت پيروز گشت. با توجه به خصلت‌هاي قوم‌گرايانه و طايفه‌اي كه خود يكي از موانع به وجود آمدن روحيه ملي در جامعه و همچنين دانشگاه‌هاست، متاسفانه جنبش دانشجويي و فعاليت‌هاي فعالان آن به دليل همين رويكرد سنتي و عدم امكان پيگيري مفاهيم عام و ملي را ندارند و به دليل اينكه درگير مناقشات قومي و طايفه‌اي خود هستند، امكان داشتن نگرشي ملي و فراگير و عام حول مفاهيمي كه در سطور بالاتر برشمرديم، نيستند. به اين جهت متاسفانه تاثيري در شكل‌گيري فرآيندهاي ملي و كاهش تضادهاي قومي و قبيله‌اي ندارند و خود درگير همين تضادها شده و از رويكرد ملي و مدرن به دور افتاده‌اند.
٭دانش‌آموخته علوم سياسي دانشگاه ابن‌سيناي كابل

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون