• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3971 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۹ آذر

مرگ تدريجي مطبوعات كاغذي

فريدون صديقي

مطبوعات به ويژه روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، ‌ماهنامه و فصلنامه‌ها در دو سال اخير به طور ويژه به دلايل مختلفي از جمله توسعه و گسترش شبكه‌هاي اجتماعي، فضاي مجازي و در دسترس بودن تكنولوژي‌هاي نوين ارتباطي، به تدريج مخاطبان خود را از دست داده‌اند. از طرف ديگر نسل سوم (دهه شصتي‌ها) و چهارم (۱۵-۱۶ ساله‌ها) بعد از انقلاب كه بايد نقطه كانوني ميل و علاقه و تمايل براي خواندن داشته باشند، به‌شدت گريزپا شده‌اند و مطالعات مكتوب را كنار گذاشته‌اند و اين مطالعات در فضاي ذهني‌شان كنار گذاشته شده است. نه كتاب مي‌خوانند، نه مجله و نه روزنامه. اين دو عارضه‌ باعث عدم تمايل مخاطب براي خواندن روزنامه‌ها شده است و دست به دست هم داده و باعث شده كه روزنامه‌ها و مجلات ما با كاهش تيراژ روبه‌رو شوند. اينكه چرا اين اتفاق مي‌افتد كه دربرگيرنده دو نكته پيشين است، اين است كه فضا و موقعيت به گونه‌اي است كه روزنامه‌ها احساس امنيت نمي‌كنند تا به دنبال پيگيري موضوعاتي بروند كه مورد علاقه مخاطبان است. موضوعاتي كه مطبوعات به آن مي‌پردازند، موضوع مورد علاقه مخاطبان با سنين مختلف نيست و اگر جايي هم موضوع مورد توجه است، از محتواي لازم برخوردار نيست و سمت و سوي مشخصي ندارد. اين موضوع نقشي جدي و پايه‌اي در رويگرداني مخاطبان روزنامه‌ها و مجلات دارد. در واقع مخاطبان احساس مي‌كنند كه به سادگي و سهولت مي‌توانند نيازهاي‌شان را از شبكه‌هاي مختلف اجتماعي، تلويزيوني و راديويي كه از قضا بخش قابل اعتنايي از آنها هم برون مرزي هستند، دريافت كنند. اين شبكه‌ها اطلاعات را به سادگي در دسترس مخاطب قرار مي‌دهند و نسبت به رويدادها با سرعت زيادي كنشمند هستند و اخبار و اتفاقات را تحليل و تفسير مي‌كنند. بعد از آنها با تاخيري طول و دراز، رسانه‌هاي داخلي (راديو و تلويزيون) به آن موضوع واكنش نشان مي‌دهند و اخبار منتشر شده را تاييد يا رد مي‌كنند. روزنامه‌ها هم كه به علت تاخيري كه به دليل پروسه چاپ شامل حال‌شان مي‌شود، به همين ترتيب ديرتر به اخبار مي‌پردازند. در واقع رسانه‌هاي ما رسانه‌هاي كنشمند نيستند و واكنشي شده‌اند. در نتيجه به ويژه در دو سال اخير با ريزش مخاطب مطبوعات مواجه بوده‌ايم. آن چيزي كه در اين ميان غم‌انگيز، تاسف‌بار، دردناك و تهديد‌كننده نظام رسانه‌اي و موجوديت آن است، گراني كاغذ است. اين اتفاق بسيار بسيار ناخوشايندي است و باعث مي‌شود وضع حداقلي موجود هم لطمه ديده و ترك بردارد و به نوعي رسانه‌ها ناخواسته به مرگ تدريجي مبتلا شوند. حالا اين گراني كاغذ به هر دليلي كه اتفاق افتاده؛ گراني دلار يا دلالي‌ها و كاغذبازي‌هاي موجود و رانت‌هاي سودجو، باعث مرگ مطبوعات كاغذي مي‌شود يا ناخواسته به سوي مرگ گام بردارند. مسوولان، متوليان و دولت بايد فكري به حال مطبوعات و رسانه‌هاي ما كنند تا خواندني، ديدني و شنيدني شوند. اگر بخواهيم پايه‌هاي اصلي توسعه پايدار را از دست ندهيم، نبايد اجازه دهيم آخرين پايه‌هاي «تتمه موجود» به سمت شبكه‌هاي برون‌مرزي كه به وفور برنامه‌هاي متنوعي دارند، بروند. اگر مرگ مطبوعات اتفاق بيفتد، تكليف دانشكده‌ها و موسسات آموزشي چه مي‌شود؟ پس چرا دانشجو تربيت مي‌شود؟ چرا انجمن‌هاي متعددي از روزنامه‌نگاران و مسوولان مشغول فعاليت شوند؟ وقتي بيننده و خواننده و شنونده نباشد، اين همه تلاش براي چيست؟ اين اتفاق بسيار ناباورانه است، گرچه بايد باورش كرد. دولت بايد براي اين مشكل چاره‌جويي كند والا به ناچار بايد انتظار داشت كه نسل بعدي و جوان‌تر كه در كار رسانه‌ها هستند، اين كار را رها كرده و به مسافركشي و كارهاي متفرقه بپردازند. دانشكده‌هاي روزنامه‌نگاري ما هم در عصر مولتي‌مديا به دليل اينكه مخاطبي ندارند، تعطيل شوند چرا كه وجود اين دانشكده‌ها بي‌معني است. پرسش اين است كه آيا اين مرگ، خودخواسته است؟ اگر قرار است همه دست به دست هم بدهند كه اين اتفاقات بيفتد، چيزي باقي نمي‌ماند. نكته ديگر ماجرا اين است كه با اين اتفاقات يك جامعه 80 ميليوني از خواندن رسانه‌ها محروم مي‌شوند. اين اتفاق بحراني جدي و سونامي براي مطبوعات كاغذي است. اگر راه‌حل اين مشكل اين است كه دولت سوبسيد دهد، خب بدهد. يعني اهميت آن كمتر از سوبسيدهاي ديگري است كه مي‌دهد؟ آيا اهميت سوبسيد دادن براي كاغذ و قلم، كمتر از دارو است؟ اهميتش كمتر از تهيه مواد اوليه براي توليد پفك و مواد مصرفي ديگر است؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون