«سايه بان» به كارگرداني نويد و جمشيد محمودي از معدود سريالهاي تلويزيون است كه در هفتههاي اخير توانسته در جذب مخاطب موفق باشد. قصه اين سريال در كنار بازيهاي بدون اغراق بازيگران و فضايي كه مجموعه از آن برخوردار است در كنار آنتن خالي هم كه تلويزيون از آن رنج ميبرد همه دست به دست هم دادند تا «سايه بان» پرمخاطب شود. هرچند كارگردانان اين مجموعه مطابق قواعد تلويزيون پيش رفتند و سريال متريال تلويزيون ايران را دارد اما نگاهي كه بر كليت مجموعه حاكم است نشان از توانايي سينمايي است كه اين دو برادر در سالهاي اخير كسب كردهاند.
با نويد محمودي در مورد چگونگي ساختهشدن و فضايي كه سريال برخوردار است به مصاحبه نشستيم كه از نظر ميگذرانيد:
آقاي محمودي؛ درست در شرايطي كه تلويزيون فاقد برنامه و مجموعه تلويزيوني خوب است، شما چطور پذيرفتيد براي اين مديوم سريال بسازيد؟
البته در تلويزيون كارهايي وجود دارد اما آنچه مسلم است اينكه ما يك قصه داشتيم و احساس كرديم تعريف كردنش براي تلويزيون مناسب است. نوع اتفاقات و روابط اين داستان و همچنين مسير داستان متعلق به تلويزيون است و براي آن مديوم است.
ساخت اين كار را شما به تلويزيون پيشنهاد داديد؟
بله، ما طرح اين داستان را سال 93 يا 94 به تلويزيون ارايه داديم تا به نتيجه برسد. پروسه طولاني شد و ما درگير كار ديگري شديم تااينكه درنهايت نگارش و توليد اين سريال به سال ٩٥و امسال موكول شد.
شما با علم به اينكه تلويزيون در حال حاضر شرايط بحراني را سپري ميكند ساخت اين سريال را پذيرفتيد؛ بحراني بودن يعني چه؟ تعريفي از اين شرايط بحراني ارايه دهيد.
اينكه در سالهاي گذشته ثابتشده اين مديوم در جذب مخاطب نميتواند موفق عمل كند و رسما ساخت يكسري سريالهايي را در اولويت برنامههاي خود قرار ميدهد كه شعور مخاطب را مدنظر نميگيرد. اغلب قصهها يا تكرار يا دربرگيرنده مفاهيم خاصي نيستند. در كنار اين مساله حتي سريالها ساختار و اجراي مناسبي هم ندارند. اين مديوم عملا در چند سال گذشته با افت مخاطب همراه بوده.
اين نگاه را قبول ندارم؛ ببينيد بخشي از اين موضوع در حيطه مسووليت من نيست. اما به اين نكته هم اشارهكنيم كه هر وقت در تلويزيون كاري باانرژي ساختهشده و تيم خوبي پشت ساخت يك سريال قرارگرفته مخاطبان با آن سريال همراه بودند.
مصداق ميآوريد؟
در سالهاي گذشته به خاطر ساخت فيلم در جريان سريالها نبودم، اما اگر كمي به گذشته توجه كنيم سريال «ميوه ممنوعه» آقاي فتحي با مخاطب بالايي همراه بود يا سريال زير تيغ محمدرضا هنرمند يا مختارنامه آقاي ميرباقري و... من معتقدم وقتي قصه سريالي به زندگي مردم نزديك باشد و مردم احساس كنند با خود واقعيشان در اين مجموعه همراه هستند از آن استقبال ميكنند و با آن مجموعه همراه ميشوند.
شما در ميان اهالي سينما با فيلمهايي كه ساختيد به وجهه مناسبي دست پيدا كرديد و خب كار كردن در مديوم تلويزيون با ريسك بالا همراه است؛ از خدشهدار شدن چهره سينمايي خود دلهره نداشتيد؟
معتقدم بايد بتوانيم در شرايط مختلف خود را محك بزنيم؛ من از قديميهاي تلويزيون هستم با ٢٠ سال سابقه، تيم سريال ما به كاري كه انجام ميداديم اعتقاد كامل داشتيم؛ ضمن اينكه من شرايط تلويزيون را بهاندازه شما بحراني نميبينم. معتقدم اين مديوم در طول زمانهاي مختلف مخاطب خود را داشته البته درصدش كموزياد بوده اما كم مخاطب نبوده آنهم در روزگاري كه از ميان انبوه برنامهها ميتوان دست به انتخاب زد.
در حال حاضر دسترسي مخاطبان به برنامهها، فيلمها و سريالهاي روز شدت بيشتري پيداكرده.
آنچه شاهديم اينكه تعداد برنامههاي تلويزيوني اينترنتي رو به افزايش است، فيلمهاي سينمايي روز بهسادگي در دسترس مخاطبان قرار دارد و هزار نوع رسانههاي ديداري و شنيداري كه بهآساني قابل پيگيري است. اما معتقدم تلويزيون در هر شرايط مخاطب خود را دارد. وقتي سريالي از رسانه تصويري سيصد هزار نسخه آن خريداري ميشود و در بهترين حالت با دانلود يكميليون نسخه همراه است؛ تلويزيون در معموليترين شرايط خود بالاي ٢٠تا10 ميليون مخاطب دارد، معتقدم تلويزيون مهمترين رسانه مردمي در دسترس مخاطبان است.
اين نكته را بايد پذيرفت كه مخاطبان با تفكر خاص و كساني كه نگاهي موشكافانهتر به پيرامون خود دارند در ميان اين تعداد بينندهاي كه ميگوييد يا قرار ندارند اگر هم قرار ميگيرند تعدادشان محدود است.
به هر جهت ما تلاش كرديم سريالي بسازيم كه با عموم مخاطب همراه است.
و جالب اينكه اتفاقا اين همراهي صورت گرفته. شايد بتوان ادعا كرد مجموعه «سايهبان» از معدود سريالهاي تلويزيوني داراي كيفيت استاندارد است.
به اعتقاد من جنس قصه سايبان به زندگي مردم نزديك است، ما همه تلاشمان را كرديم تا مردم جنس اين نزديكي را حس كنند. صداقتي كه در بيان اين سريال وجود دارد شايد باعث جذب مخاطب شده.
اما مهمترين بخش سريال «سايهبان» اين نكته است كه نگاه سينمايي بر آن حاكم است و اين، وجه تمايز آن با ساير مجموعههاي تلويزيوني تلقي ميشود.
تيمي كه در ساخت اين سريال با ما همكار بودند اغلب سينمايي بودند، گروه بازيگران ما اگرچه بيشتر جوانان بودند اما سالها بود در مديوم تلويزيون كارنكرده بودند نه اينكه دعوت نشده باشند قصدشان اين بود در كاري حضور پيدا كنند كه ساختار سينمايي داشته باشد.
به تجميع چنين بازيگراني چگونه دست پيدا كرديد؟
تلاش ما اين بود كه در انتخاب بازيگران شبيهترين آنها را به نقشها انتخاب كنيم. ما از ابتدا براي نقش مهران فقط به آقاي تارخ فكر كرديم و اين انتخاب هم صورت گرفت. سعي كرديم بازيگراني را دعوت به همكاري كنيم كه مناسب شخصيتها باشند و بيشتر در چنين شمايلي امتحان خود را پس داده باشند.
اما نكتهاي كه وجود دارد با وجود بازيهاي يكدست و رواني كه از آنها شاهديم اما آنها از قالب هميشگي خود فاصله نگرفتند.
بازيگران مجموعه ما دقيقا همان چيزي را ارايه دادند كه ما از آنها خواسته بوديم اگر قرار بود از آدم متفاوت و عجيبوغريبي استفاده كنيم احتمالا گزينه ما محمدرضا غفاري نبوده. ما در اين مجموعه به دنبال جواني بوديم كه نتواند براي آينده خود تصميم بگيرد و طبيعتا بازيهاي گذشته محمدرضا غفاري را ديديم ما را به سمت او هدايت كرد. ما به دنبال مهراني بوديم كه در آقاي تارخ سراغ داشتيم. به نظر من همه بازيگران اين مجموعه در بازيهايي كه ارايه دادند بهترين بودند.
اما كنار اين بازيگران حرفهاي يكسري بازيگران هم هستند كه انصافا درخور توجه و باورپذير ظاهر شدند مثل مجتبي پيرزاده، رويا جاويدنيا، كامران تفتي يا اغلب بازيگران تازهكار اين سريال همچون محمدولي زادگان و...
آنها هم همان چيزي را ارايه دادند كه ما از آنها خواسته بوديم. خانم جاويدنيا از بازيگران خوب ما هستند كه تعداد زيادي هم فيلم سينمايي در كارنامهشان دارند. اما در اين فيلم هم بسيار توانا ظاهر شدند.
سايه بان از ضرباهنگ كند برخوردار است. چرا؟
اينطور نيست؛ اعتقادم اين است قصه و داستان يك سريال است كه مشخص ميكند چه ريتم و ضرباهنگي را براي آن بايد انتخاب كرد. با روابطي كه اين مجموعه بين كاراكترها موجود است اين ريتم براي آن مناسبترين بود. البته حكم قطعي نميتوان صادر كرد و شايد ميشد ضرباهنگ ديگري هم براي آن در نظر گرفت اما از زمان نگارش داستان و با گفتوگوهايي كه با بازيگران سريال هم در طول ضبط داشتيم به چنين ريتمي رسيديم.
بعضا مجموعههايي كه ريتم تندتري دارند داستان را در قسمتهاي كمتري هم براي مخاطب تعريف ميكنند.
ببينيد تلهفيلمهايي كه تاكنون ساختهايم نوع داستان ريتم تند دوربين روي دست و كاتهاي بسيار سريع در چند ثانيه را ميطلبيده. اما فضاي «سايهبان» كاملا متفاوت از فضاي ريتم تند است چون قصه زندگي مردم است تعريف آن هم به چنين لحني احتياج داشت.
آقاي محمودي، حين نگارش داستان به نظرتان نيامد كه كمي تعداد داستانكهاي اين مجموعه زياد است؟
معتقدم مجموعه داستانكها در ساختمان كلي سريال نقش بسزايي دارد.
اما تعدادشان در بعضي لحظهها باعث ميشود خط اصلي داستان گم شود. اين آدمها حضورشان در كنار قصه اصلي ضروري بود ما وقتي از قصه سعيد يا سهراب حرف ميزنيم بايد از برادر و خواهر آنها هم حرف بزنيم.
چرا شخصيتهاي داستان شما لبخند به لب ندارند؟ فيلم «چند مترمكعب عشق» فيلم بسيار تلخي بود اما حداقل از دلخوشيهاي شخصيتها هم لحظههايي ميديديم.
معتقدم وقتي در مقطعي از زندگي دچار مشكل ميشويم اين مشكل همه ما را با خودش ميبرد. اما آنچه مسلم است اينكه نبايد پشتهم را خالي كنيم. ما نبايد از كنار هم بودنها غافل شويم مهمترين مساله قصه ما اين است آدمها در شرايط بحراني كه گرفتارش ميشوند كنار هم ميمانند هرچند در آينده شايد مجبور شويم خودمان بار مشكلات را از روي دوش خودمان برداريم.
داستان سريال «سايهبان» اگرچه به قشر متوسط رو به پايين ميپردازد اما درگيريهاي زندگي كاراكترها فضاي تلخي را براي مخاطب ترسيم ميكند. موافقيد؟
در هر صورت بايد پذيرفت كه واقعيتهاي زندگي ما تلخ است هرچند من معتقدم اين سريال داستان تلخي ندارد.
احساس مسووليتي كه فرزندان بعد از فوت پدر در قبال مادر خانواده دارند به خوبي پرداخته شده است.
سهراب و سعيد به نوعي قهرمان داستان ما هستند. آنها بارهايي بر دوششان است كه مال سنشان نيست. آدمها در اين سريال تا جايي پيش ميروند كه همديگر را در دل مشكلات رها نميكنند و پاي هم ميايستند. بيان چنين وقايعي جزوي از زندگي ما بهحساب ميآيد.
تصميم نداشتيد به صورت مجزا كارگرداني سريال را بر عهده بگيريد؟ چه شد كه هر دو برادر باهم ساخت اين مجموعه را بر عهده گرفتيد؟
دلايل عمده داشت. به دليل وسعت قصهاي كه ميخواستيم براي مخاطب تعريف كنيم و طبيعتا تاريخ پخش سريال هم در اين قضيه سهيم بود.
اختلافنظر باهم نداشتيد؟
خير. نكته بسيار مهم در همكاري ما اين است كه فضاي ذهني ما بهشدت به هم نزديك است و سالهاي سال است كه ما باهم كار ميكنيم؛ معمولا ما باهم اختلافنظر نداريم.
جدا جدا ضبط سريالها را دنبال ميكرديد يا در كنار هم بوديد؟
بعضي قسمتها دو گروه مجزا شديم ولي بخشهايي هم در كنار هم بوديم.
اساسا همكاري با تلويزيون با سختگيريهايي همراه است. چنين سختگيريهايي محدوديت براي شما به همراه نداشت؟
ما سعيمان را كرديم تا با توجه به امكاناتي كه وجود داشت به محصول مطلوب برسيم در تلويزيون يكسري كارهاي الف ويژه است كه با ساختاري مجزا ساخته ميشود اما سريال سايهبان در گروه كارهاي الف قرارداشت اما تمام سعيمان را در متفاوت ارايه دادن كار انجام داديم.
ضبط سريال هم ماههاي ابتدايي سال آغاز شد براي رساندن به آنتن دچار مشكل نشديد؟
در قسمتهاي ابتدايي كمي دچار مشكل شديم. همزمان ضبط هم انجام ميداديم. اما دو گروه شدن مشكلمان را حل كرد.
قرار است در اين سريال هم با پايانبنديهاي كليشهاي رايج در تلويزيون مواجه شويم؟
توصيه ميكنم كمي صبر كنيد.
من از قديميهاي تلويزيون هستم با ٢٠ سال سابقه، تيم سريال ما به كاري كه انجام ميداديم اعتقاد كامل داشتيم؛ ضمن اينكه من شرايط تلويزيون را بهاندازه شما بحراني نميبينم.
هر وقت در تلويزيون كاري باانرژي ساختهشده و تيم خوبي پشت ساخت يك سريال قرارگرفته مخاطبان با آن سريال همراه بودند.
جنس قصه سايهبان به زندگي مردم نزديك است، ما همه تلاشمان را كرديم تا مردم جنس اين نزديكي را حس كنند. صداقتي كه در بيان اين سريال وجود دارد شايد باعث جذب مخاطب شده است.
بايد پذيرفت كه واقعيتهاي زندگي ما تلخ است هرچند من معتقدم اين سريال داستان تلخي ندارد.
آدمها در اين سريال تا جايي پيش ميروند كه همديگر را در دل مشكلات رها نميكنند و پاي هم ميايستند. بيان چنين وقايعي جزوي از زندگي ما بهحساب ميآيد.