سعادت، ساختني است
اميرحسين كاميار
در اين ايام گذشته بارها با آدمهايي روبهرو شدم كه از رنجوري فضاي رابطه و ازدواج خود به تنگ آمده بودند. از ازدواجهايي حرف ميزنم كه به نظر اشكال كاركردي جدي و غيرقابلحلي نداشتهاند اما يك يا هردوي زوجين از ملال حاكم بر فضاي آن در حدي آزرده بودند كه به خروج از اين رابطه فكر ميكردند. جايي از كتاب قدرت اسطوره، جوزف كمبل درباره ازدواج مينويسد: « هنگامي كه افراد به اين نيت ازدواج ميكنند تا يك ماجراي عاشقانه بلندمدت را آغاز كنند خيلي زود سرخورده ميشوند... ازدواج درك يگانگي روحي است و به ايثار احتياج دارد.» سرراستترين چيزي كه درباره بحران بعضي ازدواجها ميشود گفت همين چند كلمه طلايي كمبل است و اشاره او به اينكه از اول هم قرار نبوده همهچيز خوب باشد. نگاه به ازدواج به عنوان فرصتي براي ساختن يك رابطه عاشقانه درازمدت با توجه به تمام تجارب تلخ ازدواجهاي عاشقانه اكنون زير سوال رفته است. تصويري كه تلقي عاشقانه از ازدواج ارايه ميكند كنار هم قرار گرفتن دو نفر به نيت خوشبخت شدن و به شادماني رسيدن است. برمبناي اين تصوير كه توسط ادبيات، سينما و ترانههاي عاشقانه ترويج ميشود كافي است عاشق آدم آن سوي رابطه باشي تا توسط نيكبختي احاطه شوي. اين باور درباره ازدواج بهشدت ناكافي است. عشق و ازدواج تجربههايي متفاوت هستند كه قوانين نامريي خويش را دارند. هرچه بيشتر روي بعد عاشقانه ازدواج اصرار ميكنيم به توقع شادماني تماموقت، بيشتر دامن ميزنيم. سعادتي كه ناشي از تلاش ما نيست بلكه صرفا به دليل حضور آن ديگري يا نيمهگمشده ما به دست ميآيد. با چنين ديدگاهي وقتي شادي روح حاكم بر ازدواج نيست پندارهاي قدرتمند در جان ما شكل ميگيرد كه پس لابد با فرد اشتباهي در رابطهايم و جاي نادرستي ايستادهايم، بدون اينكه در نظر بگيريم با هم رنجكشيدن بخشي اساسي از درستترين ازدواجهاست و اين رنج بهايي است كه ما براي عمق يافتن و وسيع شدن پرداخت ميكنيم زيرا كه ازدواج فرد را قادر ميسازد بياموزد از دريچه چشم آن ديگري به زندگي و روزگار نگاه كند تا امكان يابد كه بهشكلي متفاوت ببيند و بفهمد. در عرفان ايراني اعتقادي هست كه به موجب آن زوايايي در عالم معنا وجود دارد كه سالك طريق به تنهايي و فقط با آينه دل خويش نميتواند به آن دست يابد، براي اين منظور فرد به دو آينه نياز دارد. مولانا اين آينه دوم را كه براي مشاهده جان جهان ضروري است، روي يار ميداند و مينويسد: «آينه جان نيست الا روي يار/ روي آن ياري كه باشد زان ديار.» ازدواج در بهترين شكلش همين آينهداري است. هيچكس نميتواند تضمين كند كه آن چيزي كه در آينه ميبينيم هميشه خوشايند باشد. هر بار كه رميده و رنجيدهايم خوب بود كه كسي را در اطرافمان داشتيم تا يادآوري كند هي فلاني از آن اول هم قرار نبود همهچيز درخشان باشد. طاقت بياور، تلاش كن و از ياد مبر كه رضايت ساختني است نه يافتني.