قافيهباختگان ته خط
جواد طوسي
همانقدر كه «سينماي اجتماعي» نزد مخاطبين ما هواخواهان زياد دارد، در حيطه تئاتر نيز لحن و نگاه اجتماعي ميتواند مخاطبين خودش را داشته باشد. در كنار گستردگي نگاه انتزاعي و تجربههاي فرماليستي و استفاده از متون خارجي در اجراهاي تئاتري اين سالها، خلأ «تئاتر اجتماعي» كه به دور از كليشهها ميخواهد به جامعه ملتهب اين دوران و طبقهبندي ناهمگون آن نزديك شود را كاملا احساس ميكنيم. قاعدتا اين نوع نگرش، اقتضائات فرهنگي و جامعهشناختي زمانه خودش را دارد. مثلا قبل از انقلاب نمونههاي متفاوت متنهاي اجتماعي تئاتري را در نمايشنامههاي اكبر رادي، غلامحسين ساعدي، اسماعيل خلج، محسن يلفاني، بهرام بيضايي، محمود استادمحمد و بهزاد فراهاني شاهد بوديم. اما در اين دوران آثار اجتماعي نمايشي، حضور پراكندهاي داشتهاند و به ندرت خالقش توانسته سبك و ديدگاه مستقلي از خود ارائه دهد.
نمايش «20 متري» به كارگرداني رضا بهرامي، با چهار كاراكتر كه تكگويي طولاني و مستقل خودشان را دارند، به تبارشناسي تاريخي يكي از مناطق قديمي جنوب غرب تهران (20 متري جواديه) ميپردازد. قبلا همين نمايشنامه نوشته كهبد تاراج با نام «جواديه» روي صحنه رفته بود. شهرام تاكسي، مرجان سر به زير، سيامك 35 ميليمتري و سيفالله مداح، چهار شخصيت اين كار هستند كه همگي در دهه 60 آرزو به دل مردهاند و حالا در دورهاي ديگر سر از خاك بيرون آوردهاند و شمايل تلخ و تراژيك خود را (با لحن و قالبي نوستالژيك) به نمايش ميگذارند. آنچه در متن كهبد تاراج اهميت پيدا ميكند جنس خاصي از ديالوگنويسي است كه شامل تركيبي از بغض و دلتنگي، فرياد و اعتراض، استيصال و اندوه بيپايان ميشود. آنها هر كدام از زبان خود بخشي از فرهنگ و مناسبات اين منطقه و طبقهبندي اجتماعي آدمهايش را با لحني دوگانه و كنايهآميز و آميخته با طنز بيان ميكنند و از حسرتها، بيهودگيها، به هرز رفتنها، تعصبات كور، عاشقانهها و مرگ «قهرمان» ميگويند. همراهي و پيوند كلامي آنها در قسمت پاياني، تصويري از ذهن پريشان و دنياي كابوسزده قافيهباختگان يك طبقه فرودست تنها و بيپشتوانه را به نمايش ميگذارد كه همچون ارواح سرگردان در گذر زمان پرسه ميزنند. تقدير محتوم آنها تداوم تصوير خاكستري و بيفضيلتشان است. آنها معصومان اول و آخر جامعه بيآرمان و از اصل دور افتاده و بيقهرماني هستند كه هم محكوم به فنا بودنشان را معترفند و هم از شرايط نابرابري كه برايشان رقم زده شده برميآشوبند. رضا بهرامي با هدايت حسابشده بازيگرانش در دكوري ساده در دل سياهي و درك درست متن كهبد تاراج، ماهيت واقعي يك طبقه زخم خورده و پوست انداخته در كوچه و خيابان را آشكار و از آنها در پيشگاه تاريخ احقاق حق ميكند. «20 متري»، تصويري بيواسطه از تئاتر اجتماعي بومي و اقليمي است كه ميخواهد با مخاطبش روراست باشد.