گفتوگوي «اعتماد» با جلال چراغپور درباره وضعيت فوتبال ايران
تكنولوژي آمادهسازي باشگاهها كاملا سنتي است
مهدي روزخوش
كمتر از چهار ماه ديگر رقابتهاي جام جهاني ۲۰۱۸ روسيه آغاز خواهد شد. با وجود اينكه تيم ملي فوتبال ايران برنامههاي آمادهسازي خود را تدوين كرده است اما هنوز هم برخي نسبت به اين برنامهها انتقاد وارد ميكنند. با وجود اينكه برخي باشگاههاي حاضر در ليگ قهرمانان آسيا بايد در ارديبهشت ماه به مصاف حريفان خود در آسيا بروند اما كارلوس كيروش خواهان اين است كه مليپوشان در فاصله يك ماه تا آغاز جامجهاني در اختيار تيم ملي باشند. حال با جلال چراغپور، كارشناس فوتبال همكلام شديم.
به عنوان اولين سوال ميخواهيم نظرتان را درباره ليگ برتر بدانيم. ۲۷ هفته از ليگ برتر گذشته، شرايط را چطور ارزيابي ميكنيد؟
تنها تيمي كه نوسان نداشته و يكنواخت نتيجه گرفته، پرسپوليس است. دليل اين اتفاق هم اخلاق و روند كاري سرمربي پرسپوليس، برانكو ايوانكوويچ، است. برانكو توانسته تمام تفكر خود را به تيم قالب كند يعني اگر بازيكني نتواند در تفكر برانكو قرار بگيرد قاعدتا از تيم كنار ميرود. توانسته انضباط تيمي را به خوبي حفظ كند و به همين خاطر فوتبالي كه در ذهنش است در زمين مسابقه بهطور كامل اجرا ميشود. اين را هم بدانيد تيمهايي كه با پرسپوليس بازي ميكنند بر اساس شكل بازي پرسپوليس شكل ميگيرند. يعني اگر پرسپوليس حالت مثلث داشته باشد يا مربع باشد تيمهاي حريف هم مثل پرسپوليس مثلث و مربع ميشوند. متاسفانه خيلي از تيمهاي ما ضعيف هستند و به همين خاطر وقتي مقابل يك تيم خوب قرار ميگيرند تازه شكل ميگيرند و شكلگيري با توجه به شكل تيم حريف انجام ميشود. الان خيلي از تيمهاي ليگ برتر ما بازي را به نحوي پلي انجام ميدهند و اما پرسپوليس فوتبالي كه ارايه ميدهد نوعي گِيم است.
فرق بين گِيم و پِلي چيست؟
وقتي در زمين مسابقه بازيكنان با تو هر كاري ميكنند و هر جا ميروند و هر كاري دلشان ميخواهد انجام ميدهند آن مثل بازي پلي ميشود. اين كار را فوتباليستهاي آماتور هم انجام ميدهند. اما آن چيزي كه بر اساس يك تفكر فكري و يك برند فكري در زمين مسابقه اجرا ميشود آن گيم است. بهطور مثال رئالمادريد بر اساس برند فكري زيدان بازي ميكند. فوتبال وقتي در زمين مسابقه انجام ميشود حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد را پلي تشكيل ميدهد. مابقي بازي هم گيم محسوب ميشود چرا كه بازيكنان تلاش ميكنند چيزي را در زمين اجرا كنند. در فوتبال ما گيم بسيار ضعيف اجرا ميشود و در اين اواخر استقلال به همراه شفر توانسته گيم بازي كند و در دو سال گذشته هم پرسپوليس تنها تيمي بود كه گيم بازي ميكرد. البته تيم ملي فوتبال ايران بهطور كامل گيم بازي ميكند و خيلي كم پيش ميآيد كه پلي باشد. يعني بيش از ۸۰ درصد بازيهاي تيم ملي با برنامه و دقيق انجام ميشود و همه ميدانند در زمينه بايد چه كار كنند. وقتي دو تيم بدون گيم ميآيند مقابل هم ميخواهند پلي كنند كه حوادث داوري و اتفاقات بازي نتيجه بازي را تعيين ميكند. يعني گردش توپ و اشتباهات فردي باعث ميشود گل زده شود. در اينگونه بازيها معمولا اشتباهات زياد است و مربيان هم اعتراضات زيادي ميكنند اما در تيم برانكو ميبينيم كمتر نسبت به داور معترض است. چرا كه تيم او گيم ميكند و كمتر پيش ميآيد كه بر اثر اتفاقات داوري اين تيم متضرر شود. من معتقدم يكي از دلايلي كه اين همه مربيان ما به داور اعتراض ميكنند به خاطر اين است كه تيمشان پلي بازي ميكند و نتيجه بازي بسته به اتفاقات بازي است. در پلي داوران كارشان خيلي سخت است چرا كه بايد دايما قضاوت كنند و روي صحنهها سوت بزنند. وقتي دو تيم پلي ميكنند در اين حالت وقتي داور دچار اشتباه ميشود به سود تيم حريف اشتباهي انجام دهد، تيم حريف نتيجه را ميبرد.
حال كه پرسپوليس در صدر جدول با اختلاف امتياز قرار دارد چرا تيمهاي پايين تو آنقدر جابهجا ميشوند؟
دليل اين چرخش پلي بودن بازيها است و چون پلي است تيمها يك روز خوبند و يك روز نتيجه نميگيرند.
در صحبتهايتان اشاره كرديد كه تيم كارلوس كيروش هم بازي ميكند آيا گيم كيروش پيچيدگي خاصي دارد؟
اين روند خوب به تيم ملي و بازيهايي كه مقابل حريفان انجام ميدهد و پيروزيهايي كه به دست ميآورد حاصل گيم است. كيروش فوتبال را ۴ قسمت ميكند و در چهار قسمت مختلف تيمش بازي ميكند اين در حالي است كه در فوتبال ايران تيمها بازي را نهايتا به دو قسمت تقسيم ميكنند يا در بعضي از مواقع پرسپوليس در ٣ قسمت بازي ميكند. جالب است بدانيد در كلاسهاي مربيگري حرفهاي فوتبال را به سه قسمت تقسيم ميكنند اين در حالي است كه فوتبال حرفهاي روز دنيا در چهار قسمت اجرا ميشود كه كيروش به خوبي اين موضوع را درك كرده و در تيم ملي اجرا ميكند. در كلاسهاي مربيگري ميگويند يا شما توپ داريد يا توپ نداريد يا در حال انتقال توپ هستيد. اما در فوتبال روز يك قسمت ديگر در فوتبال وجود دارد. فوتبالي كه كيروش در تيم ملي اجرا ميكند باعث شده كلاس تيم ملي ١٠ سال از تيمهاي باشگاهي ما جلوتر باشد. اين موارد موفقيت حاصل تلاش يك ساله نيست بلكه كيروش هفت سال تلاش كرد تا توانست اين فوتبال چهار مرحلهاي را در تيم ملي جا بيندازد. براي اينكه شما بتوانيد اين فوتبال چهار مرحلهاي را در بازي اجرا كنيد نياز به ابزار و بازيكناني داريد كه ويژگيهاي خاصي نظير سرعت در تصميمگيري و همين طور سرعت ژنتيكي بالا داشته باشند. همين كه فوتبال چهار مرحلهاي باعث شده كيروش روي بازيكناني خاص نظير رضا قوچاننژاد دست بگذارد و آنها را به تيم ملي بياورد كه همين اتفاق باعث شد در دوره قبلي با هوش بالاي قوچاننژاد تيم ملي به گل برسد و به جام جهاني صعود كند.
خيلي از كارشناسان معتقدند تيم ملي حتي بازيكنمحور هم نيست. يعني اگر بازيكني مصدوم شود، جاي خالي او احساس نميشود.
دقيقا همينطور است. الان گاهي در برخي اردوها بازيكنان جواني ميآيند كه گويي خون تازهاي به تيم ملي دميده شده است. در گذشته بازيكنان ٣۴الي ٣۵ ساله در تيم ملي بودند، اصلا اينها مگر از تيم ملي كنده ميشدند؟ الان داراي تيم ملي بشاش و جواني هستيم. اين هم آنقدر مربيمحور است كه حتي شما در يك مصاحبه كيروش نميبيند بگويد به خاطر نبود فلان بازيكن شرايط خطري داريم! اين حرفها را هميشه مربيان ما ميزنند. او هفت سال است كه در ايران حضور دارد و درسهاي زيادي به ما داده است. حالا فقط يك خواسته دارد و ميگويد مليپوشان را در اختيارم قرار دهيد چراكه من برنامه دارم. ميخواهم درب ورزشگاه را ببندم تا كسي تاكتيك تيم مرا آناليز نكند. او حتي گفته من تيم ملي را از مرحله گروهي بالا ميآورم. خوب وقتي كيروش ثابت كرده حرفهايش درست است و امتحانش را پس داده، پس چرا به حرفهايش گوش ندهيم؟ چرا بايد مقاومت كنيم؟ به نظر من هر كسي بگويد باشگاه از تيم ملي واجبتر است، اول به فوتبال و بعد به كشورش خيانت ميكند.
البته نگرانيها متوجه پرسپوليس است چراكه اين تيم هم مليپوشان بيشتري دارد و هم احتمالا از گروهش در ليگ قهرمانان صعود خواهد كرد.
بايد صبر كرد چراكه بازي در ليگ برتر با ليگ قهرمانان آسيا متفاوت است. مطمئنا پرسپوليس گپي خواهد داشت. تمام تيمها اين گپ را دارند. كسي در ليگ ايران حتي نميتواند كلاه پرسپوليس را فوت كند تا بيفتد اما همين تيم برابر الهلال ۴ گل خورد. استقلال هم كه خوب نتيجه ميگرفت ۶ گل از العين خورد. پس يك فاصلهاي بين فوتبالي كه در داخل بازي ميكنند و فوتبالي كه بايد در خارج بازي كنند وجود دارد. پرسپوليس در ليگ ما فقط با فريمهايي از حمله مواجه ميشود نه با يك حمله سازمانيافته. اما در آسيا در دام حمله سازمان يافته قرار ميگيرد. حال اگر پرسپوليس از گروهش صعود كرد ميتوانيم به اين فكر كنيم كه تيم ملي و پرسپوليس بين خود به دنبال تعامل باشند. مثلا اگر پرسپوليس ۶ مليپوش دارد، ٣ بازيكنش به اردوي تيم ملي بروند.
همه اين دعواها براي اين است كه كيروش گفته بازيكناني كه در ليگ ايران بازي ميكنند از نظر آمادگي، وضعيت خوبي ندارند. شما اين موضوع را قبول داريد؟
بله، كيروش كاملا درست ميگويد. تكنولوژي آمادهسازي باشگاهها كاملا سنتي است. براي آمادگي جسماني و فاكتورهايي كه اخيرا در فوتبال به وجود آمده ما اصلا ورود نكردهايم. تمرينات ما كاملا قديمي است. مورينيو در يك مقاله حتي گفته بود برخي تيمهاي انگليسي هم از تمرينات سنتي استفاده ميكنند و خودش رفته بود و در تمرينات آمادهسازي شركت كرده بود. وقتي كيروش چنين حرفي ميزند از خودش نميگويد. به استناد منابع بينالمللي ميگويد. همين آمادگي جسماني كه كيروش ميگويد دغدغه روز فوتبال دنيا است.
درباره اين موضوع ريكاوري مليپوشان كه برخي ايراد گرفته بودند هم صحبت كنيد. برخي با ديدن عكسهاي تمرينات تيم ملي ميگويند بازيكنان كار خاصي انجام نميدهند و فقط از دوچرخه ثابت استفاده ميكنند.
كليد باقي ماندن در آمادگي جسماني ريكاوري است. اگر كسي ميخواهد ۴ماه مثل مسي در آمادگي جسماني بالا بماند، كليپس انجام ريكاوري درست و اصولي است. آنچنان اين مبحث دقيق است كه حتي ممكن است كسي ۶دقيقه حركتي انجام دهد فرد ديگري از دور ببيند و بگويد پس او دوچرخه زد منم دوچرخه ميزنم تا ريكاوري كنم اما او نميداند اين دوچرخه زدن ساده؛ شدت، فشار و زمان مشخصي دارد. اگر اشتباه تمرين كند ممكن است باعث فراتمريني شود. بگذاريد راحت بگويم اگر كسي كيروش را قبول نداشته باشد از آب خوردن او هم ايراد ميگيرد. كيروش با دانش روز دنيا در ارتباط است. او از تيم ملي مثل فرزندش مراقبت ميكند. بهترين مربيان و تحليلگران از دوستان كيروش هستند. او در واقع خود اروپاست. من كه اطلاعاتي ندارم نميدانم بايد بازيكن چقدر دوچرخه بزند.
اگر از مباحث فني فاصله بگيريم بايد به حاشيهها بپردازيم. كارلوس كيروش معتقد است اولويت اول در حال حاضر فوتبال ايران بايد تيم ملي باشد نظر شما درباره اين موضوع چيست؟ حتي سرمربي تيم ملي ميخواهد در ارديبهشت ماه كه نمايندگان ايران بايد در ليگ قهرمانان آسيا به ميدان بروند، مليپوشانش را در اختيار داشته باشد.
فرض كنيد ما ميخواهيم يك تيم ملي قدرتمند بسازيم تا با كمك اين تيم و انجام بازيهاي خوب غرور ملي خودمان را به رخ جهان بكشيم و عرق ملي خودمان را نشان دنيا بدهيم چراكه براي هر ملتي عرق ملي مثل خون آن ملت است. اگر بخواهيم تيم ملي قدرتمندي داشته باشيم بايد باشگاههايي تاسيس كنيم كه اين باشگاهها با هم بازي كنند و ما در بين بازيهاي آنها بازيكنان مستعد را انتخاب كنيم تا تيم ملي را تشكيل بدهيم. حال باشگاهها را تاسيس كردهايد و وقتي ميخواهيم بازيكنان خوب را به تيم ملي بياوريم اما مديران آن باشگاهها بگويند ما بازيكنانمان را نميدهيم! چه اتفاقي رخ ميدهد آيا منطقي است؟ اساسا دليل به وجود آمدن مسابقات باشگاهي در دنيا براي اين است كه هر چهار سال يك بار جهان در روزهايي مليت، نژاد، قوميت و عرق ملي كشورها را شاهد باشد. اين نگرش كلان جامعه جهاني است. خوشحالي مردم پس از پيروزي تيم ملي ارزش اين را ندارد كه باشگاهها بازيكنانشان را در اختيار تيم ملي قرار دهند؟ اگر فلان موضوع را اينگونه ببينيم پاسخ همه سوالات به دست ميآيد. ما حدود ۲۰ سال است كه به جام جهاني ميرويم و با يك برد يا دو شكست و يك مساوي برميگرديم. حال يك فردي آمده و كاري كرده است كه قبل از آنكه مسابقات مقدماتي جام جهاني به پايان برسد تيم ما صعودكننده بود اين اتفاق برخلاف دورههاي قبلي رخ داد كه ما با استرس و اما و اگر به جامجهاني ميرفتيم. اين عملكرد كيروش نشان ميدهد او يك برند فكري دارد كه از همه برندهاي فكري داخل ايران قويتر است. كيروش هوشي و دانشي دارد كه واقعا در فوتبال ما تكرارشدني نيست. او با عمل كردن و ضعيف كردن حريفان اين موضوع را ثابت كرده است. اگر يادتان باشد كره جنوبي براي ما يك تابو بود اما الان كيروش اين تيم را پودر كرده است. روزي براي مصاف با كره جنوبي ترس داشتيم اما الان اين تيم را اصلا به حساب نميآوريم. الان همه تيمهاي آسيايي مقابل ايران زانو ميزنند. روزي يك نفر در تيم ملي حكومت ميكرد و بازيكنسالاري در تيم ملي رواج داشت. مگر ميشود يك نفر ۱۲ سال در تيم ملي بازي كند و براي همه تصميم بگيرد؟ اما الان ديگر بازيكنسالاري در تيم ملي وجود ندارد. الان در تيم كيروش اگر بازيكني بند كفشش را شل ببندد ديگر در تيم ملي جايي ندارد. آن بازيكنسالاري كه روزي ميديديم الان كجاست؟ شايد خيليها يادشان نميآيد كه ۱۲ سال قبل چه بازيكنسالارياي در تيم ملي حاكم بود بهطوري كه اصلا بازيكنان جوان جرات نميكردند به آن سالارها پاس ندهند! قرار بر اين بود همه پاسها به يك نفر ختم شود. اما الان در تيم ملي بازيكن سالاري جمع شده و شاهد مربيمحوري هستيم و علاوه بر آن شاهد تيممحوري هستيم يعني هيچكس نميتواند به خواست خودش در زمين هر كاري خواست انجام دهد. بازيكن در تيم ملي گاهي يك اشتباه كوچك انجام ميدهد سريع كيروش از جايش بلند ميشود تا آن بازيكن حساب كار دستش بيايد!