توان مديريتي سمپاد را نداشتند؛ تعطيلش كردند
ستاره رضازاد
دعواي بين آموزش و پرورش و سمپاد فقط مربوط به امروز و ديروز نيست. سالهاست كه آموزش و پرورش به بهانههاي مختلف قصد حذف كردن سمپاد را دارد. چند سال قبل موضوع فرار مغزها مطرح شد و همه ماجرا را گردن سمپاد انداختند. سمپاد رفت زيرنظر آموزش و پرورش و استقلالش را از دست داد. از آن سال فرار مغزها بيشتر شده كه كمتر نشده. آن زمان هم به جاي پيدا كردن ريشه اصلي مشكل، ديوار كوتاه سمپاد را پيدا كردند و از زير بار مسووليتي كه به عهدهشان بود شانه خالي كردند.
چند سال قبل دوباره گفتند كه دوره دوم متوسطه فرزانگان 1 ورودي نگيرد. ايراد گرفتهبودند كه دانشآموزان سمپاد در امتحان نهايي و كنكور موفق نيستند. حرف غلطي هم نميزدند. خلاف آنچه خيليها درباره سمپاد فكر ميكنند دانشآموزان سمپاد به هيچوجه به حفظ كردن مطالب سوق داده نميشوند. از دانشآموزها انتظار ميرود كه مطلبي را تحليل كنند و تا وقتي كه عميقا آن را متوجه نشدهاند، از معلم يا هر كس ديگري نپذيرندش. همچنين به بچهها ياد داده ميشود كه نوآوري و ابتكار عمل داشتن، حتي اگر باعث كم شدن نمره شود، ارزشش را دارد. دانشآموزان سمپاد به سمت پژوهش و كسب مهارت هدايت ميشوند. از دوران راهنمايي كارسوقهايي برگزار ميشد با موضوعاتي مانند اقوام مختلف ايران و آداب و رسومشان، سازمانهاي مختلف مانند بانك و بازار و... و همه اينها باعث چندبعدي شدن دانشآموزان ميشد. طرح خوبي كه اگر در تمامي مدارس اجرا ميشد، فضاي آموزشي كشور را بسيار بانشاطتر ميكرد. متاسفانه از زمان دخالت آموزش و پرورش در امور سمپاد اين فعاليتها روز به روز كمرنگتر شدند. در ماجراي اعتراض به تصميمِ آن سال آموزش و پرورش و در يكي از جلساتي كه داشتيم از اداره كل اين سازمان شنيديم كه «اگر مدرسهاي محور فعاليتهايش پژوهش باشد درِ آن را ميبنديم.» جملهاي كه نه فقط براي سمپاد بلكه براي آموزش عمومي كشور هم بسيار خطرناك به نظر ميرسد. در زمان استقلال سمپاد آزمون ورودي در دو مرحله برگزار ميشد؛ مرحله اول تستي و مرحله دوم تشريحي. در هيچ كدام از اين دو مرحله درس اضافه خواندن يا تست اضافه زدن افاقه نميكرد. سوالات طوري طراحي ميشدند كه فقط هوش دانشآموز را بسنجند و نه ميزان درس خواندن را. بعد از اين دو مرحله هم با دانشآموز مصاحبه ميكردند. قطعا در آن شرايط فرصتي براي سوءاستفاده موسسههاي آموزشي و راه انداختن كسب و كار و تجارت پيش نميآمد. دانشآموزان ابتدايي هم تبديل به ماشين تستزني نميشدند. مثالش مرحوم مريم ميرزاخاني است. او هم پرورشيافته سمپاد بود. يك «ماشين تستزني» قطعا نميتواند برنده جايزه فيلدز شود.
مساله ديگري كه در رابطه با سمپاد مطرح ميشود، عدالت آموزشي است. تحقق عدالت آموزشي بايد با ارتقاي مدارس ديگر و بالا بردن سطح آنها صورت بگيرد و نه با تنزل دادن سمپاد. مدارس سمپاد در همه اين سالها ميتوانستند الگوي خوبي براي مدارس ديگر باشند. حذف سمپاد بيشتر از آنكه به برقراري عدالت آموزشي ختم شود، باعث زياد شدن مدارس غيرانتفاعي خواهد شد؛ مدارسي با شهريههاي بالا. افراد بااستعدادي كه بضاعت مالي ندارند شانسي براي ثبتنام در اين مدارس نخواهند داشت. كساني آموزش بيشتر دريافت خواهند كرد كه خانوادههاي ثروتمندتري دارند. . سمپاد از كساني كه توانايي پرداختن شهريه را نداشتند شهريه دريافت نميكرد .
نكته جالب توجه ديگر صحبت درباره امكاناتي است كه فكر ميكنند به سمپاد تعلق ميگيرد. خيلي سال است كه هر سال در مدرسه بازارچه برگزار ميشود. دانشآموزها غذا و وسايل دستساز خودشان را ميفروشند تا هزينه پروژههاي پژوهشيشان را تامين كنند. آموزش و پرورش در اين سالها ثابت كرده كه توانايي مديريت و اداره صحيح سمپاد را ندارد و اين سوء مديريت صدمات بعضا جبرانناپذيري به سمپاد وارد كرده. حالا آموزش و پرورش به جاي آنكه پاسخگوي اين مشكلات باشد و سعي در اصلاح خطاهاي گذشتهاش كند، تصميم به پاك كردن صورت مساله گرفته. تازگيها ميگويند بهتر است بچههاي باهوش در كنار بچههاي ديگر درس بخوانند. اما در اين طرح سرنوشت و آينده بچههاي مستعد پيشبيني شده؟ استدلال خيليها اين است كه اگر بچههاي مستعد در كنار بچههاي ديگر مشغول به تحصيل شوند بچههاي ديگر ميتوانند از حضور دانشآموزان باهوش استفاده كنند. ايده بسيار خوب و خيرخواهانهاي است اما كمالگرايانه است و در عمل چنين اتفاقي نميافتد. همانطور كه در دوره ابتدايي كه بچهها تفكيك نميشوند چنين چيزي هرگز رخ نميدهد. بچههاي مستعد معمولا ذهن كنجكاو و پرسشگري دارند. خيلي از معلمهاي مدارس دولتي از بچههايي كه زياد سوال ميكنند خوششان نميآيد. گاهي توانايي جواب دادن به سوالاتشان را ندارند و گاهي هم بچهاي را كه سوالهاي زياد ميپرسد كندذهن فرض ميكنند. آيا مديران محترم آموزشوپرورش راهكاري براي جلوگيري از اين اتفاقات دارند؟ و آيا راهكارشان عمليتر و خردمندانهتر از راهكاري است كه سمپاد خيلي سال پيش ارايه كرده بود؟ منظورم از راهكار ايدههاي انتزاعياي نيست كه بدون تحليل كامل و جامع مدارس دولتي و خاص صورت گرفته. منظورم راهكار دقيق و همهجانبهاي است كه تفاوت ميان استعدادها در آن در نظر گرفته شود و در جهت ارتقاي همه مدارس منجمله سمپاد باشد وگرنه راهكار فعلي آموزش و پرورش را اگر بخواهيم تعميم بدهيم، بايد روزي دانشگاههاي برتر كشور را هم تعطيل كنيم چون ورود به آنها استرسزاست.
٭ يكي از فارغالتحصيلان سمپاد و از خوانندگان «اعتماد»